از مومیایی کشف شده دردسرساز چه خبر؟

خبری که روز سوم اردیبهشت‌ماه مبنی بر کشف یک مومیایی در شهری ری منتشر شد، خیلی زود دست به دست گشت و تا امروز همچنان از خبر‌های داغِ رسانه‌هاست، اما جالب اینجاست که تاکنون هیچ یک از نهاد‌های رسمی کشور حاضر به ارائه‌ی پاسخی شفاف و دقیق در این باره نشده‌اند.

کد خبر : 809160
ایلنا: خبری که روز سوم اردیبهشت‌ماه مبنی بر کشف یک مومیایی در شهری ری منتشر شد، خیلی زود دست به دست گشت و تا امروز همچنان از خبر‌های داغِ رسانه‌هاست، اما جالب اینجاست که تاکنون هیچ یک از نهاد‌های رسمی کشور حاضر به ارائه‌ی پاسخی شفاف و دقیق در این باره نشده‌اند. اظهارنظر‌های جسته‌گریخته‌ای هم که در این باره منتشر شده، هنوز نتوانسته تکلیفی برای این مومیایی مشخص کند. شواهدی که از همان ابتدا ارائه شد، این جسد را منسوب به پهلوی اول می‌کرد. اما انتشار این خبر چندان بار سیاسی یافت و پایِ اظهارات پراکنده‌ی سیاسی چه از سوی نهاد‌های رسمی و چه از سوی طبقات مختلف اجتماعی را به میان آورد، که راه را بر هرگونه مباحث علمی-تاریخی بست. ابتدا تلاش کردیم با مصیب رحیم زاده، رئیس اداره میراث فرهنگی شهر ری درباره‌ی سرانجامِ این مومیایی صحبت کنیم. او با اشاره به اینکه اطلاعی در این خصوص ندارد و این موضوع به میراث فرهنگی شهر ری مربوط نمی‌شود، از ما خواست تا خبر را از اداره‌ی میراث فرهنگی استان تهران پیگیری کنیم! وقتی با دلاور بزرگ‌نیا، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران تماس گرفتیم، وی با اظهار بی‌اطلاعی از این موضوع گفت: این مسئله در حیطه‌ی میراث فرهنگی نیست، و" اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی" قرار شده تصمیم نهایی را درباره‌ی این مومیایی اعلام کند! در نهایت سعی کردیم با هدایت‌الله جمالی‌پور، فرماندار شهر ری صحبت کنیم. او در ابتدای گفتگو با اشاره به اینکه موضوعات مهم‌تری هست که خبرنگار می‌تواند به آن بپردازد، گفت: مرده‌ای بوده که پیدا شد و حالا هم دفن شده دیگر. الان یک ماه است که از این مسئله گذشته. این موضوع را باید از طریق تولیت حرم پیگیری کنید. او در پاسخ به این سؤال که این مومیایی در حال حاضر کجاست، افزود: تا آنجایی که من اطلاع دارم آن را در جای مناسبی دفن کرده‌اند. جمالی‌پور در پاسخ به این سؤال که این جسد کجا دفن شده، اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت: ما که وقت نداریم یک مرده‌ای که حالا پیدا شده را آنقدر پیگیری کنیم. این همه هر روز در کشور می‌میرند. ضرورتی ندارد که من جست‌وجو کنم که قبر هر کدام کجاست. این جسد هم مثل مردگان دیگر است و هیچ فرقی نمی‌کند. سیدمحمد بهشتی، پژوهشگاه میراث فرهنگی، سیداحمد محیط طباطبایی، مشاور رئیس پژوهشگاه و بهروز عمرانی، سرپرست پژوهشکده باستان‌شناسی و معاون پژوهشگاه، هیچ‌کدام به تماس‌های ما پاسخ ندادند. درواقع موضوعی که به‌نظر ارتباطی مستقیم با پژوهشگاه میراث فرهنگی دارد با سکوت کامل این نهاد دولتی مواجه شده است. روز نهم اردیبهشت‌ماه جامعه باستان‌شناسی ایران با انتشار بیانیه‌ای خواستارِ بررسی و پیگیریِ حرفه‌ای و تخصصی این موضوع شد. در بخشی از این بیانیه آمده است: حدود یک هفته است که از انتشار خبر کشف تصادفی یک جسد مومیایی شده در نزدیکی آستان شاه عبدالعظیم (ع) در شهر ری می‌گذرد و خبر آن در اکثر خبرگزاری‌های فارسی‌زبان منتشر شده است. عدم پیگیری حرفه‌ای و تخصصی این موضوع و سکوت نهاد‌های مربوطه و متخصص نظیر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین پژوهشکدۀ باستانشناسی باعث شده که بحث و نظر در این رابطه، متأسفانه به یک بحث سیاسی تبدیل شود. در جای دیگری از این بیانه آمده است: تاکنون مدرکی به دست نیامده که نشان دهد سنت مومیایی کردن اجساد، پیشینه‌ای در تاریخ ایران زمین دارد و از این نظر جسد مومیایی مذکور، حتی اگر هویت آن غیرقابل تشخیص باشد و یا به رضاشاه تعلق نداشته باشد، از نظر علمی، تاریخی و میراث فرهنگی نمونه‌ای منحصربه‌فرد محسوب می‌شود و ضروری است که از آن محفاظت کامل به عمل آید. جامعه‌ی باستان‌شناسی ایران در پایان، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را مسئول اصلی مطالعه و تصمیم‌گیری دربارۀ جسد فوق‌الذکر می‌داند و از این سازمان خواستار است به دور حواشی ایجاد شده، این مسئله را رسیدگی کنند. مهدی معمارزاده، کارشناس ارشد میراث فرهنگی تهران در این خصوص گفت: "گفته می‌شود" جسد در جایی پیدا شده که رضاشاه دفن بوده. هم‌چنین باز "گفته می‌شود" که با لباس بوده است. خب همه‌ی این‌ها نشان از آن دارد که این مومیایی می‌تواند منسوب به پهلوی اول باشد. از طرفی وقتی چیزی در اختیار آزمایشگاه قرار نگرفته تا روی آن پژوهش کند، خب منِ کارشناس باید به چه‌چیزی استناد کنم تا بتوانم نظرم را اعلام کنم؟ در گفتگویی که با کامیار عبدی، باستان شناس و استاد دانشگاه در این رابطه داشتیم، او متذکر شد که این مسئله، موضوعی نیست که آنقدر حساسیت‌برانگیز باشد. او گفت: امروزه علم آن‌قدر پیشرفت کرده که دیگر نیازی به این همه هیاهو نیست. ولی انگار مردم هیچ سوژه‌ای ندارند و مجبورند به چنین خبر‌هایی متوسل شوند تا هوچی‌گری راه بیاندازد. این‌ها از یک پوچ‌گرایی و هِدونیسم می‌آید؛ اینکه مسائل روزمره زندگی را رها کنیم و به چنین چیز‌هایی توجه نشان دهیم. او ادامه داد: بسیاری از کانال‌های تلگرامی هر کدام برای خودشان یک کارشناس شده‌اند. تخصص‌گرایی یکی از خصوصیات جامعه مدرن است. چون رضاشاه بخشی از تاریخ و فرهنگ فولکلور ما شده، همه احساس می‌کنند که باید یک حرفی در این باره بزنند و شهوت دیده شدن هم مزید بر علت می‌شود. خیلی از امکانات علمی امروزه در ایران وجود دارد. می‌توان با آزمایش دی ان‌ای به یک جواب دقیق رسید. درست است که خانواده مستقیم رضاشاه در ایران نیستند، اما اطرافیان او هنوز هم در ایران حضور دارند؛ بنابراین رسیدن به یک نتیجه علمی کار پیچیده‌ای نیست. وی با اشاره به واکنش مسئولان دولتی در برابر این خبر، افزود: برای من جالب‌تر از همه واکنش دولت به این مساله است. این مسئله به می‌تواند به ما نشان دهد که آیا ما هنوز در حال و هوای دوره‌های دگماتسیم هستیم یا اینکه یک مقدار عقلانیت و منطق در بین ما پیشرفت کرده! وی اضافه کرد: همان موقع هم که در سال ۵۹ مقبره رضاشاه تخریب شد، این بنا در فهرست ثبت ملی بود. این جسد بخشی از تاریخ ماست. تاریخ ایران آنقدر فراز و نشیب داشته که ما خواهی نخواهی یک بخش‌هایی‌اش را می‌پسندیم و بخش‌هایی‌اش را هم نمی‌پسندیم. ما نمی‌توانیم تاریخ کشورمان را بنا به میل خودمان پاستوریزه کنیم. او گفت: اگر استدلال حاکم، استدلال پاکیزه‌سازیِ تاریخ باشد، باید بنای سلطانیه را هم تخریب کنند، چون این بنا به دست مغول‌های یاغی و وحشی ساخته شده. همین‌طور مسجد گوهرشاد را هم باید تخریب کنیم، چون در زمان سلسله‌ای ساخته شده که مؤسس آن تیمور؛ یک فرد خونخواه بود. عبدی گفت: به هر حال، مقبره رضاشاه اوایل انقلاب تخریب شد و یک اثری که ثبت ملی بود، از بین رفت. الان چهل سال گذشته و ما هنوز دم از عقلانیت و منطق و اعتدال می‌زنیم. واکنش دولت در این میان مهم است؛ اینکه قرار است این مومیایی را به عنوان بخشی از تاریخ این مملکت یکجا دفنش کنند یا خیلی محترمانه آن را به خانواده‌اش تحویل بدهند تا هر کجا که در خارج کشور می‌خواهند دفنش کنند. این استاد دانشگاه، عدم وجود مدیریت بحران در چنین مواردی را مشکل اساسی دانست و افزود: متاسفانه در کشور ما مدیریت بحران وجود ندارد. یکبار بحران در قامت سیل و زلزله خود را نشان می‌دهد، یکبار هم چنین چیزی تبدیل به بحران می‌شود و یک مرتبه جسدی پیدا می‌شود که نمی‌دانیم با آن چه کار کنیم. چون مدیریت بحران وجود ندارد هرج و مرج می‌شود و هیچ کس نمی‌داند چه کسی باید به این مساله رسیدگی کند. مدیریت بحران دقیقاً برای چنین مواقعی آموزش دیده است. در واقع خود مدیران بحران هم نمی‌دانند چه کار بکنند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: