اصلاح طلبان چه چیزی تحویل گرفتند و چه تحویل دادند؟/ قحط الرجال در میان اصلاح طلبان یعنی این!
به هر حال آنچه در نزدیک به ۹ از مدیریت اصلاح طلبان از پایتخت باقی مانده تنها بلاتکلیفی و پروژههای تعطیل و نیمه تعطیل هستند.
کد خبر :
809055
سرویس اجتماعی فردا: در حالیکه به نظر میرسید اصلاح طلبان برای حضور قدرتمند و متفاوت در مدیریت شهری برنامهای جدید داشته باشند، ولی عملکرد یکساله آنها هرچند متفاوت است، اما در بلاتکلیف گذاشتن شهر و خسارتهای هر روزه به منافع شهروندان.
اصلاح طلبان هرچند در بازی عیان خود محمدباقر قالیباف را به حربههای مختلف از جمله اتهامات بی اساس مالی و پرونده سازیهای از این دست مورد تخریب قرار دادند، ولی دست آنها در نقد و تخریب دستاوردهای وی در ساخت و ره اندازی ابرپروژهها بسیار کوتاه است. یکبار عبور از برزرگراه امام علی (ع) کافی است تا هر فردی را به تحسین از چنین غول بزرگراهی وادارد. نشستن بر کنار دریاچهای در غرب تهران روزی آروزی شهروندان بود، ولی دریا به تهران آمد. نماد تهران پس از چندین دهه از برج آزادی خود را به برج میلاد سپارد. خطوط متروی تهران از ۷۰ کیلومتر به ۳۲۰ کیلومتر رسید. پل طبیعت به
نماد پیوند طبیعت و مدرنیته تبدیل شد. اتوبوسهای قرمز رنگ تندرو خیابانها درنوردیدند. اینها و صدها ابرپروژه و طرحهای ریز و درشت دیگر که پیش روی چشم شهروندان تهران در طول یک دهه و در اوج تحریمهای اقتصادی رقم خورد نشان از دمیدن سبک جدید مدیریتی بود که برای کار کردن از پشت میزها دل کنده بود.
در اوج ابتکارات و سازندگی مدیریت جهادی این سبک مدیریت از سوی اصلاح طلبان تنگ نظر به مدیریت سازه و جاده تعبیر شد، ولی با برداشتن عینکهای سیاسی به راحتی نمای باز تهران در همه حوزهها بهتر دیده میشد و میشود. فضای سبز تهران یکی دیگر از بخشهایی بود که قالیباف توانست با پشتکار و سماجت مدیریتی اش سرانه آن را از ۸ متر به ۱۶ متر برای هر تهرانی افزایش دهد. احداث و افتتاح ۲۲۰۰ بوستان و پارک در شهری که هر متر از زمین آن میلیونها تومان ارزش دارد، در یک دهه رقم خورد. پارک نهج البلاغه؛ درهای سبز و پر از امکانات تفریحی و گردشگری بر روی شهروندان باز کرد. بوستان یاس و
ولایت صدها هکتار فضای سبز برای تفریح تهرانیها به ارمغان آورد.
در حوزه اجتماعی و فرهنگی این مدیریت جهادی بود که فرهنگ سراها را رونق بخشید، دهها مددسرا و مرکز نگهداری و بازپروری معتادان افتتاح شد. زنان سرپرست خانوار دیگر نیاز به هزینههای سنگین برای یادگیری مشاغل جدید نبودند و این هزینهها با ابتکار شهرداری تهران از بین رفت. مدارس برای کودکان کار برای اولین بار در مدیریت جهادی رقم خورد. بیش از صد سوله برای بحران افتتاح شد. پردیسهای سینمایی و تئاتری، چون چارسو، آزادی، ملت، خاوران، کوروش و ... یکی پس از دیگری در تهران افتتاح شدند.
این تهران با صدها ابرپروژه بزرگ در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت، ولی بزرگی کارنامه و دستاورد قالیباف به حدی بود که آنها تنها راه را نه آوردن مدیری قویتر از وی بلکه ویرانه و سوخته نامیدن تهران بود. ادعای مضحک و خنده داری که پس از چند ماه مدیریت محمدعلی نجفی رنگ باخت. ادعای سبک جدید مدیریت از سوی شورای پنجم به کسی ختم شد که بعد از ۷ ماه بیماری را بهانه کرد و از شهرداری خارج شد. نجفی حتی در مدیریت برف نیز نتوانست هنری از خود نشان دهد و درختانی که سالها برای سبز شدن و بزرگ شدن آنها زحمت کشیده شده بود با بی مبالاتی مدیریتی وی در برف آسیب دیدند و شکستند.
طرحهایی که تنها ۵ تا ۱۵ درصد برای نهایی شدن و افتتاح به پیشرفت پروژه نیاز داشتند در مدیریت ناکارآمد اصلاح طلبان در حال خاک خوردن هستند. برای مثال پروژه ترمینال شرق با ۹۵ درصد پیشرفت به مدیریت جدید در شهریور تحویل داده شد، ولی ۵ درصد باقیمانده بلاتکلیف مانده و در کمال تعجب افتتاح نشده است.
خلاصه مدیریت ضعیف اصلاح طلبان در تهران را میتوان در تعمیر و تعویض آسفالت پل کریمخان در حدفاصل میان میدان ولیعصر و هفتم تیر در نظر گرفت. در تعطیلات نوروز تنها یک لاین از پل تعمیر شد و لاین دیگر آن همچنان نیمه کاره رها شده است. این سبک مدیریت تهران را چنان در بلاتکلیفی فرو برده که حتی امیدی به افتتاح خطوط و ایستگاههای جدید مترو تهران نیست. حال پس از کش و قوسهای فراوان شورای یکدست اصلاح طلب هفت نفر را برای مدیریت جدید شهرداری انتخاب کرده که هیچ کدام از آنها در حد و اندازههای نیستند که بتوان به آنها برای رفع و مرتفع ساختن مشکلات و مسائل پایتخت امیدی داشت.
باید اذعان کرد که این افراد حتی از معاونین شهردار سابق پاتیخت نیز ضعیفتر هستند. سمیع الله حسینی مکارم که در بین ۷ گزینه با ۱۷ رای اعضای شورا در رده نخست قرار گرفت، هیچ سابقه اجرایی در حوزه عمرانی ندارد و تنها وی را میتوان در میان سوابق مالی و اداری جستجو کرد. در حالیکه حداقل محمدعلی نجفی دارای وجهه ملی بود در میان گزینههای جدید این وجهه نیز به آن صورت دیده نمیشود.
به هر حال آنچه در نزدیک به ۹ از مدیریت اصلاح طلبان از پایتخت باقی مانده تنها بلاتکلیفی و پروژههای تعطیل و نیمه تعطیل هستند. نکته حائز اهمیت آنجاست که برخلاف ادعاهای بزرگی که این طیف برای دمیدن روح جدید در کالبد شهر داشتند، حاصل مدیریت آنها پاشیدن غبار و گردو خاک بی مبالاتی و سرگردانی برای شهروندان تهرانی بوده است. میتوان پیش بینی کرد که واگذار کردن مدیریت پایتخت به هر یک از نامزدهای شهرداری حاصلی جز ادامه بلاتکلیفی و اتلاف وقت پایتخت و شهروندانش نخواهد داشت. گزینههای جدید حاصل دعواهای سیاسی اصلاح طلبان هستند و خروجی آنها نیز چیزی غیر از این
نخواهد بود.