عکاس استرالیایی: بی‌صبرانه منتظرم به ایران برگردم! +تصاویر

سارا پنل، عکاس جوانی است که دو ماه را در ایران سپری کرده و اینطور که می‌گوید، برای برگشتن به ایران و دیدن خلیج فارس، لحظه‌شماری می‌کند.

کد خبر : 806890
خبرآنلاین: سارا پنل، عکاس جوانی است که دو ماه را در ایران سپری کرده و اینطور که می‌گوید، برای برگشتن به ایران و دیدن خلیج فارس، لحظه‌شماری می‌کند. سارا پنل، در حوزه عکاسی مستند فعالیت می‌کند. او که زاده ملبورن استرالیاست، برای شناختن فرهنگ‌های مختلف، تصمیم گرفته به کشور‌های گوناگون سفر کند و در حین این سفر، خاطراتش را با دوربینی که همراه دارد مستند و ماندنی کند. او در طول سفرهایش، بیش از هر چیز به مردم و شیوه زندگی و آداب و رسومشان توجه کرده و آن‌ها را سوژه دوربینش قرار می‌دهد، مانند وقتی که به ایران سفر کرده بوده. او در دو سال گذشته دو ماه را در شهر‌های مختلف ایران سپری کرده و حالا که به کشورش بازگشته، می‌گوید شیفته ایران است و بدون شک دوباره راهی شهر‌های مختلف ایران می‌شود. بخشی از عکس‌هایی را ببینید که پنل، در طول سفرش به ایران عکاسی و تلاش کرده جلوه‌هایی از ایران مدرن و در عین حال سنتی را به نمایش بگذارد.
خانم پنل، چه شد که خواستید به ایران سفر کنید؟ به عنوان یک عکاس حرفه‌ای یا صرفا به عنوان یک توریست؟
عکاسی را به صورت حرفه‌ای انجام می‌دهم، سفرم به ایران هم به عنوان یک گردشگر و هم به عنوان یک عکاس بود. من به کشور‌های زیادی سفر کرده‌ام و سفر یکی از اولویت‌های زندگی من ناست. می‌خواستم از ایران هم بازدید کنم و در حین این سفر، عکاسی هم کردم. ببینید، من سی سال دارم و در طول این سال‌ها از سفر چیز‌های مختلفی یاد گرفته‌ام. سفر به مناطق مختلف به من این اجازه را می‌دهد که تفاوت‌ها و تنوعی که در شیوه‌های زندگی و افکار مردم کشور‌های مختلف وجود دارد را ببینم؛ آن هم نه از طریق شنیده‌ها و خوانده‌ها بلکه به صورت یک تجربه دست اول. ایران هم یکی از کشور‌هایی است که همیشه دوست داشتم ببینم و خوشحالم که این اتفاق افتاد. این شانس را داشته‌ام که به کشور‌های مختلف سفر کنم. کشور‌های زیادی در لیست مناطقی که دیده‌ام قرار می‌گیرند، اما از تاثیرگذارترین آن‌ها می‌توانم به ژاپن، مصر، ترکیه، مکزیک، آمریکا، سریلانکا و کشور‌هایی از اروپای غربی، مرکزی و جنوبی و البته ایران اشاره کنم که مرا تحت تاثیر قرار داد.
قبل از این که به ایران سفر کنید، چه تصوری درباره ایران و مردمش داشتید؟ چقدر این کشور را می‌شناختید؟ من در طول تحصیلات دانشگاهی‌ام، درباره ایران مطالعه کرده بودم بنابراین با چالش‌هایی که این کشور با آن مواجه بوده آشنا هستم. به غیر از دوران دانشگاه هم کتاب‌های زیادی درباره ایران خوانده‌ام و می‌دانم که در طول سال‌های مختلف چه اتفاقاتی برای این کشور رخ داده. در کنار اینها، دوستان ایرانی زیادی در استرالیا دارم و در طول پنج سال گذشته با آن‌ها درباره ایران حرف زده‌ام و این مکالمات به من کمک کرده درباره ایران جدید و مدرن، دیدگاه‌هایی به دست بیاورم. چند روز ایران بودید؟ در این مدت به کدام شهر‌ها سفر کردید؟ سی روز در سال ۲۰۱۶ در ایران بودم، بعد از آن هم در سال ۲۰۱۷ دوباره به ایران برگشتم و ۲۸ روز دیگر ماندم. در طول این دوماه، از شهر‌های تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، کرمان، گیلان، کرمانشاه، همدان، قزوین، زنجان، کردستان، بانه، گیلان، مریوان، سردشت و ارویه دیدن کردم؛ و در بین اینها، کدام شهر بیشتر از همه برایتان جذاب بود؟ من از تهران سفرم را شروع کردم و این شهر را دوست داشتم مخصوصا این که عید نوروز را در این شهر بودم. همچنین تبریز برایم بسیار به یاد ماندنی است؛ در هر دو بار که ایران بودم دیدن کردم و با افرادی آشنا شدم که سفرم را به روز‌هایی شیرین تبدیل کرد.
به عنوان بهترین خاطره، چه چیزی در ذهنتان باقی مانده؟‌ نمی‌توانم به خاطره‌ای به عنوان بهترین اشاره کنم، اما می‌توانم بگویم فکر می‌کنم بهترین تاثیری که از ایران گرفتم، مردم آن بودند. در این کشور دوستان بسیار زیادی پیدا کردم و زمان‌هایی را که با مردم بسیار دوست‌داشتنی این کشور گذراندم لحظاتی فراموش‌نشدنی هستند. شما در عکاسی مستند، بیشتر به مردم و فرهنگشان توجه می‌کنید. نظرتان درباره مردم ایران چیست؟ تفاوتی بین مردم ایران و مردم کشور‌های دیگر احساس کردید؟ چیزی که درباره مردم ایران احساس کردم این بود که بسیار بسیار مهمان‌نواز هستند. مردم ایران آنقدر مهمان‌نواز و بخشنده هستند که من متعجب می‌ماندم، چون در کشورم استرالیا اینقدر خونگرمی مرسوم نیست. حتی در سفر‌های دیگری هم که به کشور‌های مختلف داشتم این حد از مهربانی مردم را ندیده بودم. مردم ایران مرا به خانه‌هایشان دعوت می‌کردند، به دوستان و اقوامشان معرفی می‌کردند، آن‌ها سرشار از دوستی و اعتماد بودند و بسیار خوشحالم که به ایران سفر کردم.
خاطره بدی هم دارید؟ با این همه شیفتگی، پس حتما دوست دارید دوباره به ایران برگردید.
قطعا. بدون شک. نمی‌توانم برای برگشتن به ایران صبر کنم. خیلی امیدوارم که در چند سال آینده دوباره برای دیدن ایران بیایم. همانطور که گفتم دوستان زیادی در ایران پیدا کرده‌ام که می‌خواهم بیایم و آن‌ها را ببینم و همچنین شهر‌ها و روستا‌های زیادی از ایران که هنوز آن‌ها را ندیده‌ام. خیلی دوست دارم خلیج فارس را ببینم و همچنین زمان بیشتری را در شمال ایران سپری کنم؛ کنار دریای خزر.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: