شرایط امر به معروف و نهی از منکر
از امیرالمؤمنین علیه السلام است که میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که کار بدی را ببیند و از آن آزرده خاطر شود، مانند کسی است که در آن جا نبوده و هرکه در وقت انجام کاری نبوده، ولی از آن خوشنود است مانند کسی است که حضور داشته است.
سرویس سبک زندگی فردا: امر به واجب، واجب است و امر به مستحب، مستحب است و نهی از حرام، واجب؛ ولی این وجوب و استحباب مخصوص گروه خاصّی است و آن طور که غزّالی تصوّر کرده،به نقل از بیتوته شامل یکایک مردم نمیشود بلکه با چهار شرط بر فرد ثابت میگردد:
۱- علم به واجب یا مستحب و یا حرام بودن امور؛ یعنی شناخت معروف یا منکر به دور از شبهه، بنابراین در امور متشابه امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.
۲- احتمال تأثیر، بنابراین اگر بداند یا احتمال قوی بدهد که اقدامش تأثیر ندارد، واجب و مستحب نیست، چون بی فایده است.
۳- شخص مخاطب امر به معروف و نهی از منکر بر ادامه عمل خود اصرار داشته باشد. اما اگر نشانهای باشد که آن کار را ترک کرده است، تکلیف ساقط میشود. چون دیگر امر به معروف و نهی از منکر بیهوده است.
۴- مفسدهای در پی نداشته باشد. اما اگر احتمال ضرر برای خود یا فردی از مسلمانان را بدهد تکلیف ساقط میشود. زیرا ضرر و اضرار در دین روا نیست. البته جست وجو جایز نیست، مانند گوش دادن برای شنیدن صدا و بو کشیدن و بررسی زیر لباس اشخاص و نظیر اینها.
هرگاه این شرایط جمع شد و شخص مطلّع تنها بود، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب عینی میشود، ولی اگر دو تن بودند و یکی امر یا نهی را آغاز کرد آن دیگری اگر گمان برد که همکاری او تأثیری در زود به نتیجه رسیدن و نفوذ انزجار دارد بر او نیز واجب است، اگر نه واجب نیست؛ زیرا هدف به جای آوردن معروف و ترک منکر است.
پس هرگاه آن دو با عمل یک فرد حاصل گردد، تلاش دیگری بیهوده خواهد بود و این است معنای قول کسانی که گفته اند: امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است، ولی کسانی که میگویند این فریضه واجب عینی است، آن کسی را در نظر دارند که واجد تمام شرایط باشد؛ بنابراین مورد اختلاف تنها این است، که با اقدام بی اثر اشخاص، تکلیف امر به معروف و نهی از منکر از افراد جامع شرایط ساقط است یا نه؟
از مولایمان امام صادق علیه السلام درباره امر به معروف و نهی از منکر سؤال شد: آیا بر تمام امت واجب است یا نه؟ فرمود: نه. پرسیدند: چرا واجب نیست؟ فرمود: این کار بر عهده شخص نیرومندی است که فرمانش را ببرند و معروف را از منکر باز شناسد، نه بر کسانی که ناتوانند و خود هدایت نیافته اند و از روی ناآگاهی دیگران را از حق به سوی باطل میخوانند.
درباره معنای این حدیث نبوی از آن حضرت پرسیدند: بالاترین جهاد، سخن عادلانهای است که در حضور رهبر ظالمی ابراز شود. فرمود: این مطلب بر آن اساس است که شخص پس از شناخت واقع او را امر میکند و او میپذیرد.
کلام امام اشاره است به این که وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد و بر کسی که آنها را نداشته باشد واجب نیست. در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده است: فقط و فقط مؤمن از امر به معروف و نهی از منکر پند میگیرد و جاهل از آن میآموزد، ولی صاحب تازیانه و شمشیر، هرگز.
از آن حضرت است که فرمود: خدای عزّوجل تمام امور مؤمن را به او واگذار کرده است، ولی به او اجازه نداده تا شخصیت والای خود را ذلیل کند. آیا نمیبینید که خدای تعالی در این باره میفرماید: «وَاللّه ِ. الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَ لِلْمؤمِنینَ» (منافقون: ۸) و سزاوار است که مؤمن عزیز باشد نه ذلیل.
مراتب نهی از منکر
وانگهی نهی از منکر مراتبی دارد که نخستین مرتبه آن انکار به دل است؛ به این معنا که مرتکب را در دل به سبب ارتکاب گناه دشمن بدارد و آن فقط مشروط است به آگاهی نهی کننده و اصرار نهی شده نه دو شرط دیگر. سپس به اظهار ناراحتی که اگر ترک کرد کفایت میکند، اگر نه از او اعراض و دوری کند و اگر نشد با زبان موعظه و مدارا و به ترتیبی آسان گیرانه او را باز بدارد و اگر بازداشتن جز باز دل و نظایر آن ممکن نگردد همان کار را بکند و اگر نیاز به ایراد جرح باشد، خود داری از آن بهتر است.
در حدیث آمده است: پایینترین درجه نهی از منکر آن است که با معصیت کاران با چهره درهم کشیده برخورد شود. در حدیث دیگری آمده است: همین قدر در عزّت مؤمن بس که هرگاه منکری را ببیند، خداوند بداند که او در دل ناراضی است.
از امیرالمؤمنین علیه السلام است که میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که کار بدی را ببیند و از آن آزرده خاطر شود، مانند کسی است که در آن جا نبوده و هرکه در وقت انجام کاری نبوده، ولی از آن خوشنود است مانند کسی است که حضور داشته است.
خدای عزّوجل میفرماید: «أتَاْمُرُنَ الْنّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ» (بقره: ۴۴) و به او گفته میشود:ای خیانتکار! آیا از مردم چیزی را میخواهی که خود به خویشتن در آن باره خیانت کردهای و نسبت به آن افسار گسسته ای؟
نقل شده است که ابو ثعلبه اسدی از رسول خدا صلی الله علیه و آله راجع به این آیه پرسید: «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُم اَنْفُسَکُمْ لایَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ اِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (مائده: ۱۰۵) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کن و بر مصیبتی که بر تو وارد شود صبر کن؛ و هنگامی که ببینی مردم از حرص و آزمندی اطاعت میکنند و هوای نفس را میپرستند و هرکس خود رأی و خود بین است، تو به فکر خود باش و کار مردم را رها کن.
کسی که امر به معروف میکند لازم است که حلال و حرام را بشناسد و خود را از آنچه به مردم امر و نهی میکند فارغ کرده باشد، خیرخواه مردم و همراه با مردم باشد. با لطف و بیان خویش آنها را دعوت کند و با تفاوت میزان حوصله آنها آشنا باشد؛ تا هرکس را در جایگاه خودش قرار دهد. مکر شیطان را بشناسد و در برابر آنچه میبیند شکیبا باشد، با مردم مقابله به مثل نکند و از ایشان شکوه ننماید و به خاطر خودش درشتی نکند.
نیّتش خالص برای خدا باشد، از او یاری بطلبد و رضای او را بجوید. پس اگر با او مخالفت کردند، تحمّل کند و اگر موافق بودند، سپاس گذار باشد، کار خود را به خدا واگذارد و به عیب خود توجّه کند.