ازدواج و همسرداری به شیوه انیشتین +عکس
انیشتین فیزیکدان برجسته آلمانی و جهان در کنار نبوغ فکری و استفاده حداکتری از این نعمت خدادادی، قوانین خاص در عین حال سختگیری را در زندگی خانوادگی و شخصی خود وضع کرده بود.
کد خبر :
803668
باشگاه خبرنگاران: آلبرت انیشتین یکی از باهوشترین و نابغهترین دانشمندان تاریخ بود، اما این میزان از نبوغ بدین معنا نخواهد بود که وی انسان بی نقصی بوده است. در واقع وی همانطور که فیزیکدان و دانشمندی فوق العاده به شمار میرفت، به همان میزان نیز شوهر و پدری بی مسئولیت و گاه ظالم بود. نامههای عاشقانه آلبرت انیشتین به همسر اولش، میلوا ماریچ، همواره بسیار رمانتیک و دوست داشتنی انگاشته شده اند، اما این تمام ماجرای رابطه بین او و همسرش نبود. همان مردی که نوشته بود دیوانه همسرش است، مجموعهای از دستورالعملهای ظالمانه و سختگیرانه را نیز برای او در این نامه
ترسیم کرده بود که از همسر خود انتظار رعایت آنها را داشت. ازدواج شکست خورده اگر چه امروزه شهرت چندانی نداشته و همیشه زیر سایه شهرت شوهر نابغه اش باقی ماند، اما میلوا ماریچ نیز در زمان خود دانشمند برجستهای بود. وی یکی از معدود زنانی بود که در موسسه پلی تکنیک زوریخ درس خواند؛ همان جایی که وی با انیشتین دیدار کرده و عاشق او شد. این زوج به مدت ۱۱ سال در کنار هم ماندند و دارای ۲ فرزند پسر به نامهای هانس آلبرت و ادوارد نیز شدند. اما دیگر زمان جدایی آنها رسیده بود و انیشتین در آخرین تلاش خود برای حفظ رابطه شوهر و همسری با ماریچ، فهرستی از درخواستها و
دستورالعملها برای همسرش نوشت که وی باید آنها را رعایت میکرد.
او امید داشت با مصالحه و رعایت کردن این اصول از جانب ماریچ، این دو دستکم به خاطر فرزندانشان کنار هم باقی بمانند. اما هیچ کدام از دستورالعملهایی که وی برای همسر خود تعیین کرده بود با معیارهای همسرداری امروزی همخوانی نداشته و در بسیاری از موارد ظالمانه بنظر میرسند. فهرست درخواستهای آلبرت انیشتین از همسرش آلبرت انیشتین از همسر خود انتظار داشت که مانند یک خدمتکار به او خدمت رسانی کند و در مقابل انتظار هیچ مهربانی و محبتی را نداشته باشد. وی از همسر خود خواست که خانه اش را تمیز کرده و روزی ۳ بار برای وی غذا بپزد، اما از او انتظار داشت که در صورت
خواست انیشتین خیلی سریع اتاق را ترک کرده و یا به اشاره او ساکت شود. اینها موارد معدودی از درخواستهای انیشتین از همسر خود بود. براساس این دستورالعمل، ماریچ باید کارهای زیر را بدون داشتن هیچ چشم داشتی انجام میداد: به یاد داشته باشید که انیشتین این فهرست از درخواستها را در سال ۱۹۱۴ به همسر خود ارایه داد، اما با استانداردهای آن زمان نیز این درخواستها ظالمانه و غیرانسانی به نظر میرسید.
جدایی انیشتین و همسرش خوشبختانه ماریچ با رفتار زننده و غیرمحترمانه انیشتین و همچنین درخواستهای غیرمعقول و ظالمانه او کنار نیامد. او تنها چند ماه بعد خانه مشترکشان در برلین را ترک کرده و دو پسرشان را نیز با خود برد. دانشمند برجسته ما چنان سرگرم کارهای تحقیقاتی اش بود که متوجه غیبت همسر و دو فرزندش نشد و رفتن آنها زیاد برایش اهمیت نداشت که نگران باشد. او بعد از رفتن همسر و فرزندانش در یادداشتی نوشت که در آپارتمان بزرگش زندگی میکند بدون این آرامش و راحتی او کوچکترین کاهش داشته باشد. در واقع وی از رفتن همسر و فرزندانش ناراحت نبوده و این موضوع
برای وی نگران کننده نبود. اما زمانی که ماریچ در سال ۱۹۱۹ درخواست رسمی طلاق داد، رفتار آلبرت انیشتین بسیار بدتر نیز شد.
روابط عاشقانه آلبرت انیشتین بعد از این که انیشتین و همسرش به طور رسمی از هم جدا شدند، وی با همسر دومش، السا، ازدواج کرد. این دو عموزاده هم بودند، اما تا دوران بزرگسالی ارتباط و یا حتی ملاقاتی بین آنها صورت نگرفته بود. انیشتین از سال ۱۹۱۲ گاهگاهی با السا دیدار داشت از این رو بعید نیست که در دوران ازدواج با ماریج نیز با دختر عموی خود رابطه داشته است. به نظر میرسید که السا با رعایت کردن اصول درخواستی انیشتین هیچ مشکلی ندارد، اما این بدین معنا نیست که انیشتین با وی رفتار خوبی داشت یا دست از کارهای ناشایست خود برداشته بود. انیشتین به همسر دوم خود نیز
وفادار نماند و با دستیار شخصی اش، بتی نیومن، وارد رابطه شد. انیشتین و السا در سال ۱۹۳۵ به ایالات متحده نقل مکان کردند و السا درست یک سال بعد درگذشت. اما مرگ همسر نیز کوچکترین تاثیر منفی بر روی نابغه داستان ما نداشته و او را ناراحت نکرد. او بعد از مرگ همسرش در یادداشتی چنین نوشت: من بسیار عالی با زندگی در اینجا کنار آمده ام. من مانند یک خرس در غار خود زندگی میکنم. این زندگی خرس مآبانه با مرگ همسر عزیزم تقویت شده است؛ همسری که رابطه بسیار بهتری نسبت به من با دیگران داشت. تئوری شادی آلبرت انیشتین در حالی که بنظر میرسد انیشتین در مواجهه با زنان و
خانواده اش بسیار درمانده و بی ملاحظه بود، اما وی ایدههای هوشمندانه جالبی در این زمینه داشت. کتاب «تئوری شادی» او سال گذشته میلیونها دلار در ایالات متحده فروش داشت. وی که پول کافی برای انعام دادن به یک پیشخدمت ژاپنی نداشت تصمیم گرفت برای او یک توصیه هوشمندانه بنویسد. وی در این یادداشت خود چنین نوشت: «یک زندگی آرام و فروتنانه شادی بسیار بیشتری نسبت به دنبال کردن موفقیت و بیقراری و تلاش مداوم را با خود به همراه خواهد داشت.»