تقلیل ادعای حاکمیت دوگانه تا سطح شورای شهر/ پایان عصر سیاست ورزی اصلاح طلبان فرارسیده است؟
اگر در گذشه ادعای حاکمیت دوگانه در سطح ریاست جمهوری مطرح می شد، در حال حاضر اصلاح طلبان دارای این هنر هستند تا چنین موضوعی را برای شورای شهر و شهرداری نیز تجویز کنند. تقلیل یک ادعای بزرگ در حد شورای شهر گویای پایان عصر سیاست ورزی اصلاح طلبان است. با چنین اقداماتی سطح بازی آنها در حد بسیار زیادی تنزل یافته و به مانند سلبریتی های شبکه های اجتماعی رفتارشان مضحک و کم سطح می نماید.
سرویس اجتماعی فردا: اینکه بعد از 15 سال اصلاح طلبان دوباره خود را به ساختمان شهرداری رساندند و اینگونه بر پیکره مدیریت شهری جفا می کنند، نشان از پایان عصر سیاست ورزی این طیف مدعی است.
انتظار می رفت بعد از سال ها که اصلاح طلبان خود را به بهشت رسانده اند، اتقافات شورای شهر اول اصلاح طلب برای آنها درس عبرت بزرگی باشد تا دیگر اشتباهات آن دوران را تکرار نکنند ولی این امید بسیار زود به سمت ناامیدی گراید.
پس از هفت ماه انتخاب اول اعضای شورای شهر یکدست اصلاح طلب راه خروج از شهرداری را به سرعت طی کرد. محمدعلی نجفی به بهانه بیماری دو بار استعفا داد تا در نهایت در جلسه 21 فروردین ماه سال جاری شهر با سرپرست اداره شود. مدیریت چند ماهه سرپرست بر تهران از سال 1382 تا به امروز تکرار نشده بود. به نظر می رسد که حسینی مکارم تا سه ماه در این پست با توجه به اختلافات عدیده اعضای شورای شهر برای انتخاب شهردار جدید باقی بماند.
اما استعفای نجفی تشدید کننده ادعاها و اتهاماتی بود که اصلاح طلبان سعی می کردند تا علیه رقبا و نهادهای حاکمیتی مطرح سازند. آنها دلیل اصلی استعفای نجفی را دخالت ها و فشارهای بیرونی می دانستند و برای تقویت این فرضیه به دروغ سازی نیز روی آوردند. دروغ های بزرگی که پای دستگاههای حاکمیتی و رهبر معظم انقلاب را نیز به میان کشید. براساس روایت دروغی که بعدها از سوی محسن هاشمی نیز تکذیب شد، اصلاح طلبان تندرو معتقد بودند که فشارهایی از سوی نهاد رهبری برای استعفای نجفی وجود دارد! این در حالی بود که هیچگاه از سوی این نهاد چنین ادعایی مطرح نشده و رئیس شورای شهر نیز ملاقات خود با رهبر انقلاب در حاشیه جلسه ای را مربوط به صحبت درباره آثار پدرش و چاپ خاطرات وی دانست و شدیدا شایعات را تکذیب کرد.
البته اصلاح طلبان تندرو مانند فیض الله عرب سرخی، مصطفی تاجزاده، رمضانزاده و غلامعلی رجایی و محمود صادقی ... هرگز این تکذیبیه را به روی خود نیاوردند تا حملات هدفمند خود را به سمت قوه قضاییه روانه سازند. رفتار سیاسی اصلاح طلبان در برخورد با موضوع استعفای نجفی نشان از وجود تنگناهای جدی در این طیف دارد. پذیرش شکست و قبول ناکار آمدی نجفی بیمار که علاوه بر بیماری قلبی درگیر سرطان پروستات نیز شده، آنچنان سخت می نماید که برای جلوگیری از نشستن یک لکه سیاه در کارنامه عملکردی خود دست به سناریو سازی جهت محکوم کردن نهادهای انقلابی در خروج زودهنگام شهردار از ساختمان شهرداری زده اند.
اگر در گذشه ادعای حاکمیت دوگانه در سطح ریاست جمهوری مطرح می شد، در حال حاضر اصلاح طلبان دارای این هنر هستند تا چنین موضوعی را برای شورای شهر و شهرداری نیز تجویز کنند. تقلیل یک ادعای بزرگ در حد شورای شهر گویای پایان عصر سیاست ورزی اصلاح طلبان است. با چنین اقداماتی سطح بازی آنها در حد بسیار زیادی تنزل یافته و به مانند سلبریتی های شبکه های اجتماعی رفتارشان مضحک و کم سطح می نماید.
ماجرایی که علی مطهری، نائب رئیس مجلس تقلیل حاکمیت دوگانه در سطح مدیریت شهری را به صورت واضح بیان کرده است: « حاکمیت دوگانه در کشور ما کاملا مشهود است. مردم به شورایی به نام شورای شهر رای میدهند و از جای دیگر دستور میرسد که فلانی برای شهرداری تهران نباید انتخاب شود، اگر رای بدهید شش ماه بیشتر دوام نمی آورد و بعد به گونهای عمل میکنند که همین اتفاق بیفتد.»
هرچند ممکن است ادعای حاکمیت دوگانه در سطح کلان تئوریزه شده باشد ولی در سطح خردی چون شورای شهر قابل درک نیست. امکانات و بودجه 18 هزار میلیاردی شهرداری تهران کاملا در اختیار اصلاح طلبان قرار دارد و مدیریت اجرایی شهر نیز به طور کامل در دست آنهاست. آیا حاکمیت مانع آن شد تا نجفی در زلزله غایب باشد یا آنکه نهادهای انقلابی شاخه های درخت تهران را در برف شکستند و باعث یخ بندان خیابان ها شدند تا نجفی نتواند به درستی مدیریت برف داشته باشد. همچین پروژه های شهری متوقف شده و رخوت مدیریتی در بخش های عمرانی، اجتماعی و فرهنگی شهر ماحصل کدام مدیریت است؟
سیاه نمایی و سیاسی کاری در مدیریت شهری تهران از زمانی آغاز شد که بار دیگر اصلاح طلبان به طور کامل بر امور تهران توفق یافتند. از همان روز اول اصلاح طلبان نتوانستند بدون شروع بازی های سیاسی و تهمت و ادعا علیه مدیریت سابق فعالیت کنند. این مسیر تا به امروز نیز ادامه داشته و تنها چیزی که حاصل شده تعطیلی تهران بوده است. این در حالی است که کارویژه های شواری شهر و مدیریت شهری ارتباط چندانی با سیاست و به ویژه بازی های سیاسی ندارد و کاملا کاری تخصصی و فنی است.
موضوعی که محمدعطریانفر، فعال اصلاح طلب و عضو شورای اول شهر تهران نیز در این زمینه به اعضای شواری پنجم هشدار داده تا به دور از بازی های سیاسی به فعالیت بپردازند و از شکست شورای اول درس عبرت بگیرند: « اگر در فرصت باقیمانده از عمر شورای شهر، دستاورد خوبی بهدست نیاید، فاتحه آینده اصلاحات برای دورانی طولانی خوانده میشود. این تنها هشداری نیست که به اعضای شورای شهر تهران داده میشود، در واقع از همان خرداد 96 که شورای شهر پنجم با حضور اعضای اصلاحطلب آن تشکیل شد، بسیاری از چهرههای اصلاحطلب این شورا را به دوری از کشمکشهای سیاسی فرامیخواندند.دلیل این مسئله هم واضح است. اصلاحطلبان بعضاً نشان دادهاند هر وقت قدرت را در ساختارهای دموکراتیک بهدست میگیرند، نمیتوانند بهطور دموکراتیک عمل کنند و کار به دعواهای سیاسی و جناحی میکشد.»
البته بسیار بعید است اصلاح طلبان گوش به چنین هشدارهایی از هم طیفی های خود بدهند چرا که بازی های سیاسی در ذات این طیف قرار دارد و کنار گذاشتن یک عادت دیرینه تقریبا غیر ممکن است. زمانیکه اصلاح طلبان و اعضای شواری پنجم در تقابل با نهادهای حاکمیتی و تقلیل ادعای حاکمیت دوگانه از یکدیگر سبقت می گیرند، این شورا و مدیریت هرگز نمی تواند بدون حاشیه به خدمات رسانی تخصصی به شهروندان بپردازد.