ضرورت تدوین برنامه ۵ ساله اصلاحات اقتصادی

وزیر اسبق صنعت گفت: وقتی قیمت ارز به خاطر وجود فرآیندهای تباهنده در بدنه اقتصاد افزایش می‌باید، هیچ رئیسی در بانک مرکزی و هیچ دولتی چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب قادر به کنترل بازار نیست.

کد خبر : 800834
خبرگزاری مهر: دلار از روز گذشته در اقتصاد ایران تک‌نرخی شده است. اقتصادی که بازار ارزش مدت‌ها به هم ریخته و آشفته بود. اکنون دولت وارد عمل شده و اعلام کرده که تمام مصارف ارزی خود را با نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی تضمین می‌کند. اما اینکه دلیل التهابات ارزی چه بود و آیا دولت موفق می‌شود آن را مهار کند هم موضوعی است که به نظر می‌رسد باید به آن پرداخته شود. واقعیت آن است که اقتصاد ایران به شدت از نرخ ارز تاثیر می‌پذیرد و هرگونه تصمیم‌گیری اشتباه در آن می‌تواند آثار جبران‌ناپذیری را داشته باشد. مهدی غضنفری، وزیر اسبق صنعت، معدن و تجارت، اما معتقد است که باید جلوی فرآیند‌های تباهنده در اقتصاد ایران را گرفت، در این صورت می‌توان منابع کمتری صرف کرد؛ اما ارزش بیشتری به دست آورد. گفتگوی ما با غضنفری از نظر گرامی تان می‌گذرد: * تحلیل شما از التهابات ارزی اخیر چیست؟ آیا دولت موفق می‌شود این التهابات را مهار کند؟ مهدی غضنفری: پیش از پاسخ به این سوال باید به این نکته اشاره کرد که در اقتصاد ایران، دو نوع تغییرات در قیمت ارز وجود دارد که یکی از آنها، التهابات و نوسانات آنی و هیجانی است که انشاءالله توسط دولت و به ویژه بانک مرکزی مدیریت خواهد شد و دیگری افزایش پایدار قیمت ارز است که نه دولت و نه بانک مرکزی، قادر به کنترل آن نیستند. به عبارت دیگر، التهابات ارزی معمولا تابع کمبود موقتی ارز در بازار و یا اخبار ناگوار اقتصادی - سیاسی و یا تزاید موقتی تقاضای ارز نسبت به عرضه آن است که بعد از رفع این موانع، بازار به حالت عادی برمی‌گردد و بخشی از افزایش قیمت ارز، کم می‌شود و اصطلاحا حباب از بین می‌رود. با چنین اتفاقی، دولت و مردم تقریبا راضی می‌شوند، چون وقتی ارز از ۴۰۰۰ تومان به ۷۰۰۰ هزار تومان می‌رسد همه نگران می‌شوند و وقتی به کانال ۶۰۰۰ تومان و یا ۵۵۰۰ تومان باز می‌گردد همه خوشحال می‌شوند؛ در حالیکه عملا به قیمت قبل برنگشته و قابل برگشت هم نیست. * چرا این نرخ دیگر قابل برگشت نیست؟ ریشه آن به کمبود ارز برمی‌گردد یا دلایل دیگری ممکن است داشته باشد؟ - پاسخ به این سوال مهم نیازمند مداقه بسیاری است. مداقه‌ای که ما سال‌ها است نداریم و شاید در آینده هم نداشته باشیم. افزایش پایدار قیمت ارز، به علت وجود فرآیند‌های تباهنده در نظام اقتصادی کشور است. این فرآیند‌ها در همه بخش‌ها و از جمله در قوای سه گانه، به وفور یافت می‌شود و مثل ویروس در همه جا نفوذ دارد. بانک مرکزی به هیچ وجه نمی‌تواند بر انبوهی از فرآیند‌های تباهنده که در فضای کسب و کار جولان می‌دهند، فایق شود و نقش آن‌ها را بی‌اثر کند. نتیجه غایی این فرآیند‌های تباهنده، به تدریج در اقتصاد خرد و نیز در اقتصاد کلان پدیدار می‌شود و می‌توان آثار آن‌ها را در شاخص‌هایی همچون قیمت ارز، نرخ بیکاری، نرخ رشد، ضریب جینی و امثال آن دید. در واقع دولت‌ها زمانی نتیجه آن‌ها را مشاهده می‌کنند که اصطلاحا کار از کار گذشته و اشتباهات گذشته به راحتی قابل جبران نیست. پس بانک مرکزی کاری جز تهدید و ترغیب، چند مصاحبه داغ و آتشین و نهایتا فروش مقداری ارز در بازار و انتظار و انتظار، کار بیشتری نمی‌تواند انجام دهد؛ چراکه افزایش پایدار قیمت ارز نتیجه حضور فرایند‌های تباهنده است و نه تصمیمات بانک مرکزی به تنهایی. * فرآیند تباهنده در بازار ارز را چطور تعریف می‌کنید؟ - متاسفانه با یک مصاحبه کوتاه نمی‌توان این موضوع را جا انداخت. من فقط خواستم توجه اهل فن را به ریشه مطلب جلب کنم و بعد از آن حتما باید کار‌های خیلی بیشتری انجام شود. فرایند تباهنده، فرآیندی است که منابع را می‌گیرد و ارزش کمتری نسبت به ارزش اولیه آن تولید می‌کند و اصطلاحا منابع را تباه می‌کند و یا به بیانی ایجاد «تباهیدگی» می‌نماید. وقتی منابع، «تباهیده» شدند ما قادر نیستیم به نیاز‌های جاری و آینده کشورمان پاسخ بگویم و تعادل اقتصادی به هم می‌خورد. آنگاه این ناکارآمدی از نقطه‌ای در اقتصاد بیرون می‌زند. ما تاکنون ۷ نوع منبع مهم ملی و یا اصطلاحا چاه نفت شناسایی کرده‌ایم که دولت‌ها یکی پس از دیگری با مصرف این منابع و اتمام نسبی آن، سراغ بعدی رفته اند. در حالی که دولت‌ها گمان می‌کردند در حال انجام کار «بالنده» هستند، اما بیش از ۵۰ درصد کار آن‌ها «تباهنده» بوده و لذا قیمت ارز در همه دولت‌ها بالا رفته است. قیمت ارز قبل از انقلاب ۷ تومان بود و تا یک روز پیش، از مرز ۶ هزار تومان هم گذشته بود، این افزایش ۱۰۰۰ برابری یعنی وجود انبوهی از فرآیند‌های تباهنده از ابتدا تا کنون ودر آینده. *چند مثال از این فرآیند‌های تباهنده بزنید. از هزاران مثال ملموس یکی دو مثال می‌زنم. سال‌ها است نمایندگان محترم مجلس برای آبادانی حوزه انتخابی خود تلاش خستگی‌ناپذیری دارند که بودجه‌های عمرانی و پروژه‌های صنعتی را به سمت آن مناطق ببرند. در مسیر چنین تصمیمی که از نظر آن نمایندگان یک کار «بالنده» است منابع ملی دولتی و غیر دولتی بسیاری صرف می‌شود و معمولا کالا و یا خدماتی تولید می‌شود که زیانده و یا بدون صرفه اقتصادی است. این یک فرایند «تباهنده» است و نه «بالنده». از این مثال‌ها بسیار داریم. ما حتی در شناسایی مسائل واقعی از غیرمساله‌ها دچار مشکل هستیم. از جمله افرادی که توان بالایی در تبدیل یک «نامساله» به «مساله حیاتی» دارند برخی از مقامات دولتی هستند و این نیز از جمله فرآیند‌های تباهنده است. به علاوه بیش از ۵۰ درصد از فعالیت دولت‌ها که گمان می‌کنند بالنده است عملا تباهنده است. تقریبا همه شرکت‌های دولتی و بسیاری از بانک‌ها جز تباهندگی، کاری نمی‌کنند و هزینه همه این‌ها را مردم در قالب افزایش قیمت ارز و گسترش بیکاری می‌دهند. در قوه قضاییه هم فرایند‌های تباهنده در همه ادوار به کرات گزارش شده، ولی از آنجایی که مسئولان محترم شاخص‌هایی برای درک فرآیند‌های بالنده و تباهنده ندارند و نیز نتایج اینگونه فرایند‌ها با تاخیر مشاهده می‌شود؛ لذا کمتر کسی بدنبال شناسایی و رفع آن‌ها است. وقتی قیمت ارز به خاطر وجود فرآیند‌های تباهنده در بدنه نظام اقتصادی افزایش می‌یابد، هیچ رئیسی در بانک مرکزی و هیچ دولتی چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب قادر به کنترل نرخ ارز به مقداری که به او تحویل داده شده نیست. شاید امروز وقت آن رسیده باشد که درک عمیق تری نسبت به واقعیات اقتصادی پیدا کنیم. * چطور می‌توان جلوی افزایش پایدار قیمت ارز ناشی از فرآیند این چنینی (تباهنده) را در اقتصاد ایران گرفت؟ - تا زمانی که مبارزه‌ای بی‌امان با فرآیند‌های تباهنده را آغاز نکنیم، هرگز قادر نخواهیم شد با بدتر شدن پارامتر‌های کلان اقتصادی مقابله کنیم. توزیع ارز ناشی از فروش نفت با قیمتی پایین‌تر از بازار آزاد ارز، شاید در کوتاه مدت، خاکستری بر لهیب آتش ناکارآمدی بپاشد و آنرا از جلوی چشم محو کند؛ اما بعد از مدتی دوباره خنجر واقعیت‌های ناشی از تصمیمات ناکارآمد بر قلب آرزو‌های ساده لوحانه ما فرود خواهد آمد و فلاکت و نابسامانی گسترش خواهد یافت. اما اگر فرآیند‌های تباهنده را شناسایی کنیم و ظرف ۵ تا ۱۰ سال به طور همبسته و بی وقفه با آن بجنگیم، می‌توانیم جلوی اسب سرکش افزایش قیمت ارز را بگیریم و در ادامه در یک برنامه ملی و همگانی برای ۱۰ تا ۱۵ سال بعد از آن می‌توانیم پول ملی را به ارزش واقعی خودش برگردانیم.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: