ملاحظات راهبردی درباره شبکههای اجتماعی
در کشور ما متاسفانه نه تنها در چند سال اخیر به حوزه طراحی و تولید پیام رسان های داخلی توجه نشده است، بلکه با یک نگاه سیاسی خلاف امنیت ملی، بالاترین مقامات اجرایی کشور، تا آنجا که در توان داشتند برای شبکه روسی تلگرام تبلیغ و کسب محبوبیت کردند.
کد خبر :
799529
خبرگزاری تسنیم: مطابق بررسیهای علمی دقیق، امروزه شبکههای اجتماعیِ آنلاین محبوبترین ابزار ارتباطی در بین نسل جوان در سراسر دنیا محسوب میشوند و به نظر میرسد محبوبیت این شبکهها در بین نسل جوان ایرانی هم مشهود میباشد. اما تفاوتهای عمدهای بین استفاده از این شبکهها در ایران با سایر کشورهای اصطلاحا پیشرفته و غربیها وجود دارد. یکی از عجیب ترینِ این تفاوتها این است که در بین کاربران ایرانی استفاده از این شبکهها نشان دهنده کلاس اجتماعی بالاتر و پرستیز اجتماعی بیشتر است و اگر کسی از این شبکهها استفاده نکند به زعم بسیاری از کاربران ایرانی دچار جمود و عقب افتادگی ست! نکته دیگر این است که این شبکهها در دنیای معاصر کارکردهای مختلفی دارند و اصطلاحا چندکارکرد یا مالتی فانکشنال محسوب میگردند، اما در ایران بیشترین تمرکز در استفاده از آنها بر روی مباحث سیاسی و در کنار آن به طبع پخش اخبار نادرست و شایعات است، و خود همین مسئله باعث تفاوت بعدی کاربران ایرانی با سایر کاربران در کشورهای پیشرفته شده است؛ بدین معنا که در این کشورها به اخبار منتشر شده در این فضاها اعتماد زیادی وجود ندارد و عموما کاربران به این
اخبار توجه ندارند و به باز پخش آنها نمیپردازند و حتی ارسال مجدد این گونه اخبار مذموم است. در حالی که در ایران روزانه صدهاهزار و شاید میلیونها بار پیام و اخبار نادرست بازنشر میشود و به صورت کلی بسیاری از مردم هم آنها را باور کرده و مدام در مهمانی، کوچه و بازارو... به آنها استناد میکنند؛ لذا در این راستا آنچه بایستی مورد مداقه جدی قرار گیرد این است که بحث استفاده از نوع پیام رسان و داخلی یا خارجی بودن آن در درجه دوم اهمیت قرار دارد و آنچه مهم است این است که آموزش نحوه صحیح استفاده از این پیام رسانها و شبکهها و آنچه اصطلاحا از آن تحت عنوان فرهنگ سازیِ استفاده از آن یاد میشود، بایستی در درجه اول اهمیت برای سیاستگزاران فرهنگی و تکنولوژیک ایران باشد. لذا، در این راستا بایستی بالا بردن رسواد رسانهای مورد توجه جدی و در درجه اول اهمیت قرار گیرد. نکته بعدی، رفتار متناقض سازمان عریض و طویل صداوسیما میباشد؛ که در ماههای اخیر در قالب چالش استفاده از پیام رسان داخلی بروز و ظهور یافته است. در حالیکه ماهها و روزهاست که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در بالابردن سواد رسانهای مردم بی توفیق بوده است، بطور همزمان
در پروسهای متناقض نیز گرفتار آمده است. بدین معنا که سبلریتیهای مورد حمایت این سازمان به عنوان کارگران بی جیرو مواجب شبکههای اجتماعی خارجی، مشغول تلاش و کار در این شبکهها هستند و مدام هم مردم را به استفاده از این شبکهها تشویق میکنند! طنز قضیه آنجاست که سازمان محترم صدا و سیما اخیرا در یک حرکت عجیب و به صورت شبانه روزی به یکباره قصد دارد درطول یک یا دو هفته مردم را قانع کند تا از شبکههای اجتماعی داخلی استفاده کنند! فارغ از اینکه صدا و سیما متاسفانه در طول سالهای اخیر استراتژی و برنامه درست و حساب شدهای در رابطه با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نداشته است، در چند روز اخیر شاهد حضور پررنگ و شتابزده اعضای شورای عالی فضای مجازی در تلویزیون هستیم، شورایی که قطعا اگر نگویم اصلیترین مسبب وضع نابسامان امروزفضای مجازی ست، قطعا از مهمترین عوامل این شرایط است. شورایی که بایستی عالیترین مرجع قانونگذاری و سیاستگذاری در این حوزه باشد، در طول این مدت نتوانست به وظیفه خود عمل کند؛ شورایی که یا جلسات آن تشکیل نمیشود یا اگر به صورت نامنظم هم تشکیل شود، هیچ خروجی مشخص و اثر گذاری تا کنون نداشته است؛ شورایی که
رئیس آن اعلام میکند با اعلام فیلترینگ تلگرام کام مردم را تلخ نکنید، در حالیکه همان شب دبیرش در تلویزیون از بایدهای فیلترینگ تلگرام صحبت میکند! طرفه آنکه صحبتهای دبیر شورا در مورد خطرات تلگرام برای امنیت ملی کشورها و از جمله کشور ما و تهدید اقتصاد ملی از طریق ارزهای مجازی که هیچ گونه نظارتی بر آنها نیست و ...؛ انگار کشف جدیدی است و گویا در سه سال اخیر که دلسوزان کشور و متخصصان حوزه فضای مجازی در این مورد هشدار میدادند، این حضرات در خواب تشریف داشته، یا گویی در سیارهای دیگر زندگی میکردند و هیچ گونه تماسی با کره خاکی نداشه اند! و تازه متوجه خطرات این شبکهها شده اند. نکته بعد در مورد چالش استفاده از شبکههای داخلی است، و آن اینکه که (به سبب ضعف مراکز تصمیم ساز و سیاستگذاری) در کشور ما بر خلاف کشورهایی که به آنها اشاره شد، متاسفانه پیام رسان بومی قوی جایگزین که بتواند با پیام رسانهای جهانی رقابت کند طراحی نشده است. در کشورهای غربی و اروپایی و حتی برخی کشورهای شرق آسیا، عموما پیام رسانهای بومی آنها یا اولین شبکه معروف و مورد علاقه کاربران است است، یا دومین رتبه را به خود اختصاص داده است. دلیل
این مسئله هم این است که دولتهای آنان در این حوزه سرمایه گذاری بسیار خوبی انجام داده و پیام رسانهایی تولید کرده اند که از نظر ظرفیت و قابلیت و جذابیت، چیزی کمتر از شبکههای اجتماعی سایر کشورها ندارند. در کشور ما متاسفانه نه تنها در چند سال اخیر به حوزه طراحی و تولید پیام رسانهای داخلی توجه نشده است، بلکه با یک نگاه سیاسی خلاف امنیت ملی، بالاترین مقامات اجرایی کشور، تا آنجا که در توان داشتند برای شبکه روسی تلگرام تبلیغ و کسب محبوبیت کردند. پیدا کردن شواهد این مدعا کار پیچیده و سختی نیست. میتوان با یک جست و جوی ساده در فضای مجازی، به سخنان مسئولان دولتی از جمله رییس جمهور محترم در مورد مخالفت با فیلترینگ تلگرام دسترسی یافت. طرفه آنکه در روزهای اخیر که زمزمه مسدود کردن تلگرام مطرح است، یکی از طرفداران رییس جهمور که خود و پدرش در سالهای اخیر در تئوریزه کردن اشتباهات قوه مجریه ید طولایی داشته اند؛ در مطلبی ضمن مخالفت با مسدود کردن تلگرام مینویسد دولت روحانی تنها دو دستاورد داشته است: یکی برجام و دیگری عدم فیلترینگ تلگرام. اولی را ترامپ از بین برده است و آقای روحانی بایستی از دومی محافظت کند! در چنین
فضایی قطعا کار برای پیام رسانهای داخلی سخت خواهد بود، چراکه این پیام رسانها هم بایستی بتوانند امکانات و شرایط خود را بهبود بخشند هم در فضای سیاست زده امروزی (که بخشهایی از کشور که عمدتا در قوه مجریه عهده دار پستهای کلیدی اند، موافق پیام رسانهای داخلی نیستند)؛ کسب اعتماد و محبوبیت کنند. یکی دیگر از چالشهای بر سر راه استفاده از پیام رسانهای داخلی این است که که به غلط در بین عموم مردم جا افتاده است که دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی داخل کشورها نمیتوانند به اطلاعات کاربران در پیام رسانهای خارجی دست پیدا کنند، این در حالیست که تنها محدودیتی که در این رابطه وجود دارد عدم مسدود کردن کانال یا صفحه یا اکانت کاربراست، و در غیر این صورت دسترسی به اطلاعات و فعالیتهای کاربران بسیار ساده و ابتدایی میباشد. مردم باید بدانند وقتی از این شبکهها استفاده میکنند به راحتی هرچه تمام تر، تمام اطلاعات و فعالیتهای آنها در داخل و خارج قابل ثبت و مشاهده است و هیچ راهی هم برای جلوگیری از این اتفاقات، مگر ترک این پیام رسانها وجود ندارد. در مجموع آنچه بایستی مورد توجه قرار گیرد این است که قبل از هر چیز، لزوم استفاده از
پیام رسانهای داخلی بیش ازهر کسی باید برای دولتمردان جا بیفتد و دولتمردان از نگاههای جناحی وسیاسی خلاف امنیت ملی در جانبداری از شبکههای خارجی بپرهیزند، و در عین حال پیام رسانهای داخلی هم با تمام توان بتوانند خود را بهبود داده و ارتقای کیفی و کاربردی ببخشند. صدا و سیما هم بایستی در یک عملکرد مستمر و دائمی به دور از جانبداریهای خاص به این بحث مهم بپردازد، و نگاه مبتنی بر فنی زدگی هم از روی این شبکهها برداشته شود. امروزه بیشتر از اینکه کارشناسان حوزه علوم رفتاری و اجتماعی در رابطه با این پیام رسانها صحبت کنند، شاهد انتشار نظرات مهندسین کامپیوتر و اطلاعات و ارتباطات. در این حوزه هستیم که این رویکرد بایستی در صدا و سیما تغییر کرده و کار در حوزه اظهار نظر و فرهنگ سازی به دست متخصصان علوم انسانی سپرده شود