۳ قضاوت در چهل سالگی انقلاب
دشمنان ناکام جمهوری اسلامی که سالی توام با شکست راهبردی را در منطقه سپری کردند، تیری در انبان تدبیر نمییابند، جز تداوم عملیات فریبی که به توافق یکطرفه برجام ختم شد.
کد خبر :
797944
روزنامه کیهان؛ محمد ایمانی: ۱- سال ۱۳۹۷، چهلمین سال حیات انقلاب اسلامی است. مردمی که خود، انقلاب را به پیروزی رساندند و با همه مزاحمتها پیش بردند، برای قضاوت درباره کارنامه ۳۹ ساله انقلاب از همه سزاوارترند. البته دشمنان سرسختی هم هستند که از قدرت پیشران انقلاب، آسیبهای بزرگی دیدهاند و عقدهگشایانه قضاوت میکنند. حق هم دارند! در این میان طیف سومی را میتوان سراغ گرفت که خود را همرنگ مردم مینمایند، اما ادبیات آنها در قضاوت و تخطئه، تنه به تنه مغالطههای دشمن میزند. براستی در مقام ارزیابی کارنامه انقلاب، کدام قضاوت به واقعیت نزدیکتر است؟ ۲- همه اهداف و آرمانها به یک اندازه محقق نشده و شدت و ضعف داشته است. بیتردید، با توجه به ظرفیتهای موجود، میتوانستیم در زمینه عدالت اجتماعی، رشد و پیشرفت اقتصادی، و فرهنگ و معنویت و اخلاق، بسیار جلوتر از نقطهای که ایستادهایم باشیم و برخی ناکامیها را تجربه نکنیم. همه اینها سزاوار آسیب شناسی است. در عین حال، ارزیابی باید واقع نگرانه و با ملاحظه موانع و مزاحمتها باشد. ارزشهایی مانند استقلال، آزادی، جمهوریت (مردم سالاری)، عدالت، رونق اقتصادی، اقتدار بینالمللی و
امنیت و ثبات را باید در کنار هم محاسبه کرد و به کارنامه رسید. ۳- اینکه مسیر حرکت، اتوبان آسفالته باشد یا یک جاده پر پیچ و خم کوهستانی، در میزان سرعت و حرکت، تفاوت اساسی ایجاد میکند. در جادههای صعبالعبور حتی ممکن است راه برای مدتی بسته شود و گرفتار بهمن و ریزش کوه شویم. هیچ ملتی از جاده آسفالته و اتوبان، به پیشرفت و رشد و رونق اقتصادی نرسیده است. راههای ناهموار را هموار کردهاند و قبل از همه چیز همت و غیرت به خرج دادهاند. ارزیابی و مقایسه نباید در خلا و عالم هپروت انجام شود. کدام کشور در منطقه، از مردم سالاری در تراز ایران برخوردار است؟ در اغلب کشورهای منطقه، مردم سالاری واقعی حتی برای یک بار هم نوبر نشده است. حتی کشوری مثل ترکیه هم که زمانی کعبه آمال برخی افراطیون مدعی «دموکراسی سکولار» شد، مقارن انقلاب، کشور کودتاها بود. با وقوع انقلاب اسلامی وتحقق مردم سالاری در ایران، آمریکاییها مجبور شدند اجازه دموکراسی مدیریت شده را به جریان غربگرا در ترکیه بدهند. اما ناامنی و کودتا در کنار حجم سرکوب و بازداشت و اخراج، عیار دموکراسی را در این کشور به نمایش گذاشت. ۴- بنا بر گزارش شبکه تلویزیونی ان. تی. وی
ترکیه، تعداد بازداشت شدگان بعد از کودتای ژوئیه ٢٠١٦ این کشور به ۱۶۹ هزار نفر رسید. در میان بازداشت شدگان، ١٦٩ ژنرال، ۷ هزار افسر ارشد نظامی، ۸ هزار افسر پلیس، ۲۷۴۵ قاضی و دادستان (توأم با ضبط دارایی، خانه و املاک آنها)، ۳۰ استاندار، ٧٣ معاون فرماندار، ١١٦ بخشدار و تعداد کثیری افراد سرشناس دولتی حضور داشتند. همچنین ۱۷۵۵ رئیسو معاون رئیسدانشگاه، ۲۷۵ کارمند دفتر ریاست جمهوری، ۱۸۰ کارمند اطلاعاتی، ۳۶ هزار معلم، و ۹ هزارکارمند وزارت داخله اخراج شدند. با وجود این سرکوبها، اردوغان اخیرا در شهر پندیک گفت: «باید ادارهای تاسیس کنیم و ضمن ثبتنام کسانی که نمیخواهند تحت ریاست ما زندگی کنند، برایشان بلیت بخریم و بیرونشان کنیم. آنها بیریشه و نمک نشناسند و باید از ترکیه بروند». ۵- به استناد اسناد متعدد میتوان گفت: اگر ولایت فقیه نبود تا مردم را پای کار انقلاب و جمهوری اسلامی بیاورد، اکنون باید صرفا شصت و پنجمین سالگرد تدفین مردم سالاری در کودتای ۲۸ مرداد توسط آمریکا و انگلیس را در حافظه برخی تاریخ دانها مرور میکردیم. آنان که آروغ روشنفکری میزنند و در چند و، چون مردم سالاری در ایران خدشه میکنند، انصاف اگر
داشتند، باید به این واقعیت اذعان میکردند که ولایت فقیه، ستون برپادارنده آزادی و مردم سالاری بوده است. قیام الهی امام خمینی، جمهوری اسلامی را با اراده مردم برپا داشت. پس از ایشان نیز رهبر انقلاب، با وجود همه خودکامههایی که از چپ و راست خواستهاند مردم سالاری را تعطیل و مصادره به مطلوب کنند، دموکراسی را پاس داشته است. ۶- ما در منطقهای به شدت بحران زده، ناامن و نابسامان، توانستیم امنیت و ثبات را در کنار مردم سالاری و آزادی پاسداری کنیم؛ هر چند که خط نفوذ و طیفهای غربگرا در کنار عناصر جاهطلب واشرافیت زده، بارها از این آزادی سوءاستفاده کردند و علیه قانون و امنیت و منافع ملی و جمهوریت و اسلامیت شوریدند. آنها هزینههای گزافی روی دست کشور گذاشتند. از نهضت آزادی و سازمان منافقین و باند مهدی هاشمی بگیرید تا لیبرال- تکنوکراتها و چپهای پشیمان و تجدیدنظرطلبان مدعی اصلاحطلبی و سازندگی و سپس حلقه انحرافی و سرانجام، بزککنندگان غرب با ژست اعتدالگرایی. اغلب اینها همواره مردم را از تهدید جنگ ترساندهاند، اما هرگز نمیگویند که چرا برخلاف ۲۰۰ سال معاصر، در چند دهه اخیر، سایه بیثباتی و ناامنی واشغالگری از سر
کشور برداشته شده است؟ نمیگویند کدام مدیریت با آمیزهای از شجاعت و حکمت، مانع از تبدیل ایران به افغانستان و پاکستان و عراق و سوریه و لبنان و لیبی و مصر و عربستان و حتی ترکیه کودتا زده شده است؟ ۷- میشود تخته گاز رفت. سبقت گرفت و همه همراهان کاروان را جا گذاشت و گذشت. اما ولایت و امامت از این جنس نیست. ولایت به این است که اول و آخر کاروان را با هم به سمت مقصد، هدایت کند و با وجود تهدیدها و مزاحمتها، پیش ببرد. عدهای تند میرانند و گروهی به کندی حرکت میکنند. شماری سنگینی میکنند و جا میمانند و شماری دیگر، با خودرایی، بیراهه را در پیش میگیرند. بدتر از همه آنانند که شریک دزد میشوند، هر چند رفیق قافله بودهاند، یا چنین نشان میدادهاند. رهبری و ولایت، از جنس راهبری یک قافله با این حجم از تفاوت و پراکندگی است و نه از جنس رانندگی در مسابقات اتومبیلرانی. ۸- ائمه معصومین (ع) و جانشینان ایشان همواره از چند سو شماتت شدهاند. هم از جانب تندمزاجهای انقلابی نما که به صلاح و مصلحت قافله متنوع امت و اقتضائات و اضطرارها کاری نداشتند، و هم از جانب کم فروشان و دنیا زدگان مدعی مصلحتاندیشی که مانند ترمز حرکت عمل
میکردند، اما حاکمیت دینی را به درد سر تراشی و ماجراجویی و دشمن سازی متهم مینمودند. دشمنان در این میان بیکار نبودند و هر کدام از طیفهای تند مزاج و کندرو را جداگانه در نقشه خود به بازی میگرفتند. این چنین، تفرقه و تردید و بگو مگو پدید میآمد. هم از سرعت پویش پیشرفت و عدالت کاسته میشد و هم دشمن، مجال ایستادن در حاشیه امن و شبیخون زدن را پیدا میکرد. ۹- در طول تاریخ، بسا پیروزیهای بزرگ که در دسترس مینمود، اما به خاطر خودرایی و خودشگفتی یا سنگینی و دنیا طلبی عدهای از همراهان جبهه حق، به ناکامیهای بزرگ انجامید. خوارج که در صفین بر امیر مؤمنان (ع) شوریدند؛ مقدس مآبانی نماز شب خوان شناخته میشوند. اما حقیقت آنها را باید با سردستههای شان از جملهاشعث بن قیس شناخت که هم دنیا طلب بود و هم مغرور و هم کینه دار علی علیهالسلام و زد وبند کرده با اردوگاه معاویه. خوارج که فریب معاویه را خورده و به مذاکره آغوش گشوده بودند، به فاصله چند ماه، رگ انقلابی شان (!) دوباره بیرون زد و بدعملی خویش در عدم پایداری و تحمیل صلح را به پای امیر مؤمنان نوشتند! قبل از آنها، پیمان شکنانی مانند طلحه و زبیر، ساز خروج از حاکمیت را
کوک کردند. آنها نیز با اردوگاه شام سر و سر پیدا کرده بودند. در سپاه شام، کاریتر از عمروعاص، نفوذیهای خائنی ماننداشعث و سرسپردگان احمق او و دنیازدگان سابقا انقلابی مانند زبیر و طلحه بودند که معاویه با همانها، داغ عدالت را بر دل بشریت گذاشت. ۱۰- دشمنان ناکام جمهوری اسلامی که سالی توام با شکست راهبردی را در منطقه سپری کردند، تیری در انبان تدبیر نمییابند، جز تداوم عملیات فریبی که به توافق یکطرفه برجام ختم شد. دولت آمریکا با اصرار بر چیدن نیروهای امنیتی در ویترین خود و تداوم شرارت، میکوشد دستاویز لازم برای توجیه ضرورت سازشی جدید را در خدمت خط نفوذ در ایران دست و پا کند. بردن مایک پمپئو از سیا به وزارت خارجه، گماشتن یک عنصر عملیاتی خرابکار (جینا هاسپل) در راس سیا و انتصاب مهره تندرو، اما شکست خوردهای مانند جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی -در حالی که تا همین اواخر به عنوان دلقک سیرکهای سازمان منافقین نقشآفرینی میکرد - همگی با همان سناریوی جنگ هوشمند که از اواخر دولت جرج بوش کلید خورد و رکن آن، عملیات روانی برای به هم زدن محاسبات ایران میباشد، در ارتباط است. ۱۱- این جنگ که از سال ۲۰۰۷ (پس از
شکستهای بزرگ در افغانستان و عراق و لبنان و غزه) شروع شد، برخلاف تصور اولیه، ناکامیهای آمریکا را در منطقه گسترش داده است. در چنین شرایطی آمریکا تنها به آشفتگی و فرسایش ایران از طریق برخی نیروهای داخلی امید بسته و به کجرفتاریهای سه گروه «طیف فتنهگر در جریان موسوم به اصلاحطلب»، «غربگرایان مدعی میانهروی» و «حلقه انحرافی» چشم دوخته است. مهمترین انتظار غرب از اینها، خدشه و تشکیک در هدایت و فرماندهی ولایت فقیه و ایجاد چنددستگی در کاروان انقلاب است. ویژگی مشترک عناصر میداندار در این سه حلقه، کم فروشی مدیریتی در زمینه «عدالت و خدمت» و عبور قانونشکنانه از مرزهای آزادی مشروع است. آنها با ارتکاب رفتارهای قانونشکنانه، تبعیض آمیز، رانتی و ضدعدالت در دولتهای مدعی سازندگی، اصلاحات، عدالت و اعتدال، زبان بدخواهان انقلاب را دراز کردند و به ناراضی تراشی پرداختند. بدتر اینکه؛ به جای پذیرش مسئولیت و عذرخواهی از مردم و نظام، به فرافکنی و تردیدافکنی در مواضع امام (ره) و رهبری پرداختند. ۱۲- هم فتنه گران و مؤتلفان آنها و هم حلقه انحرافی، ابایی نداشتهاند که با کم کاری و کمفروشی و گروگان گرفتن مسئولیت، بحران
تولید کنند. پس از آن هم که دشمن روی موج ناراضیتراشی سوار شد، همینها در قانونشکنی و معبرگشایی برای ساختارشکنان پیشقدم میشوند. وقتی بیچشم و رویی را به نهایت رساندند و دستگاه قضایی با مفاسد کلان اقتصادی یا یاغیگری آنها برخورد کرد، وارد فاز دشمن پسند دیگری میشوند و آن القای این دروغ است که آزادی وجود ندارد. وقتی از این جماعت میپرسید سندتان درباره ادعای نقض آزادی چیست؟ میگویند نشان به آن نشان که مثلا مشایی و بقایی یا تاجزاده و مهدی هاشمی را بازداشت کرده اند، موسوی و کروبی در حصرند، حسین فریدون و مهدی جهانگیری احضار شدهاند و قس علی هذا! انگار قانون اساسی یا گفتمان انقلاب، وعده آزادی توطئه و فساد و رانت خواری و معارضه با جمهوریت و اسلامیت را داده است! ۱۳- عمده گرد و خاکی که به ویژه در فضای مجازی از سوی فتنهگران نیابتی سال ۸۸ انجام میشود - و حلقه انحرافی را نیز در تشکیک و تردید افکنی و سیاهنمایی به خدمت میگیرند- صرفا برای تغییر اولویتهای مهمی است که به عنوان نقشه راه و نسخه پیشرفت کشور (به ویژه در عرصه اقتصاد و امنیت و اقتدار منطقهای) از سوی رهبر انقلاب در طلیعه سال ۹۷ ترسیم و تبیین شد. اکنون در
شرایطی که با پدیده «وارونگی برجامی» و برعکس درآمدن محاسبات یا وعدههای طیف خوشبین به غرب رو به رو هستیم و ضرورت بازگشت به نسخه کارآمد انقلاب اسلامی و اهتمام به فعال کردن ظرفیتهای معطل بیشتر احساس میشود، هر جنجال و مجادله یا مسئلهتراشی که ما را از این اصلاح مسیر و بازگشت به ریل انقلاب اسلامی و الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باز دارد، شارژ کردن ماشین عملیات به گل نشسته دشمن است.