عصبانیت از پرچمی که در اهتزار است
آنچه که از سوی رهبر انقلاب به شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی تعبیر شد و دولبه یک قیچی عنوان شدند که در دستان دشمنان اسلام و مسلمانی قرار دارد.
کد خبر :
793768
خبرگزاری مهر: «امروز کسانی و دستهایی را که برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی به شیعه تهمت میزنند، بدگویی میکنند، اختلافافکنی میکنند، ببینند... دنیای اسلام باید متحد باشد. امروز دنیا این را میخواهد. امروز نیازهای جامعه اسلامی این را میطلبد که جوامع اسلامی با هم باشند، در کنار هم باشند، اتحاد و اتفاق داشته باشند، نگذارند دشمنانی از ضعف آنها استفاده کنند؛ دشمنانی که خودشان به طور طبیعی قدرتی ندارند. اسرائیل چیست؟ دشمن صهیونیستی در مقابل یک میلیارد و نیم مسلمان عددی نیست؛ به حساب نمیآید. اختلاف در دنیای اسلام موجب میشود که دشمن ضعیف بتواند راه خود را پیدا کند، یارگیری کند، از بین برادران مسلمان دشمن برای خود یارگیری کند». این بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در تیرماه سال ۱۳۸۸ و در روزگاری است که هنوز بیش از یک سال تا آغاز موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی باقی مانده بود. جریانی که دومینو وار به سرنگونی حکام دیکتاتور که جملگی همپیمان غرب بودند، منجر شد و دول غربی از بیم از دست دادن تمامی مهرههای حلقه به گوششان با عجله پا به میدان نهاده و با صرف هزینهای گزاف نوک پیکان تحولات را به سمت سوریه منحرف
کردند. جنگ بین المللی سوریه عرصهای واقعی و کاملا ملموس برای نشان دادن نتیجه اختلاف در جهان اسلام بوده و هست. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، رهبران انقلاب و در راس ایشان حضرت امام خمینی (ره) علم وحدت بین فرق اسلامی را به دست گرفتند و در مناسبتهای مختلف به اهمیت این امر و آسیبهای عدم حصول آن اشاره کردند. نامگذاری هفته وحدت در سال ۱۳۶۰ و توجه ویژه به این مناسبت اگرچه ممکن است بیشتر اقدامی نمادین جلوه کند، اما در واقع دلیلی روشن و متقن بر اعتقاد بزرگان انقلاب اسلامی به لزوم تلاش برای حصول وحدت حداکثری در میان مسلمین است. طبیعی است که دشمنان اسلام که منافع خود را در پی پیروزی انقلاب اسلامی از دست رفته میدیدند، تلاش حداکثری خود را برای به شکست کشاندن آرمانها و اهداف این نظام به کار گرفتند و بدون شک یکی از مهمترین اقدامات آنها در این مسیر ایجاد بدبینی نسبت به جمهوری اسلامی ایران در میان اقوام و مذاهب مختلف اسلامی بود. پرداختن به مصادیق این تلاش برای بدبینی و نزاع، مثنوی هفتاد من کاغذ است و از حوصله این مجال خارج، اما فتنه شام و در ادامه آن عراق را باید اقدامی چند بعدی به حساب آورد که یکی از مهمترین ابعاد
آن ایجاد اختلاف شدید بین مسلمانان و کشاندن پای مذاهب مختلف اسلامی به میدان نزاع و جنگ خانمان سوز است. نتیجه این امر همان کلامی است که از رهبری انقلاب در ابتدای متن آورده شد؛ اسرائیلی که در مقابل جمعیت میلیاردی مسلمانان نمیتواند کاری از پیش ببرد، تماشاچی مسلمان کشی میشود و همراه با انگلیس و آمریکا و فرانسه و ... در کناری میایستند و از آتشی که افروخته لذت میبرند. در این میان توجه به یک نکته بسیار مهم است و آن اینکه نباید تصور کرد که دشمنان برای تحقق ایده اختلاف اندازی خود تنها به یارگیری از یک سوی میدان اهتمام ورزیده و از سوی دیگر غافل میشوند. تنها گذری بر تاریخ چند سده اخیر منطقه ما به خوبی پرده از سیاست انگلیس، که بعدا از سوی برخی دول دیگر همچون آمریکا هم دنبال شده، بر میدارد که برای تحقق ایده «اختلاف بینداز و حکومت کن»، همواره به دو طرف دعوا نظر داشتهاند. مسئلهای که بطور جدی در چند سال اخیر نشانهها و مصادیق شفافی از آن را شاهد بودهایم، آنچه که از سوی رهبر انقلاب به شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی تعبیر شد و دولبه یک قیچی عنوان شدند که در دستان دشمنان اسلام و مسلمان قرار دارد. در چند روز اخیر و در
پی حمله سازمان دهی شده جمعی جیره خوار انگلیسی به سفارت ایران در لندن، بار دیگر لبه شیعی این قیچی هویدا شد. اقدامی که همزمانی آن با سفر محمد به سلمان ولیعهد سعودی به انگلیس و نیز تعلل و بی تفاوتی پلیس این کشور در حراست از سفارت ایران، نشانههای غیرقابل تردیدی دال بر سازماندهی شده بودن و دستان پشت پرده آن است. جریان شیرازیها از اوایل پیروزی انقلاب همواره در مخالفت با اقدامات ایران و امام خمینی (ره) در جهت کاستن از تنشها بین شیعه و سنی و تقویت وحدت اسلامی، اقدام کردهاند و حمله اخیر آنها و پایین کشیدن پرچم ایران از بنای سفارتمان، نشان از عصبانیت اربابانی دارد که این روزها از در اهتزار بودن پرچم ایران در سوریه، عراق، یمن، لبنان و حتی در بیخ مرزهای فلسطین اشغالی حسابی به خشم آمدهاند، اما توان مقابله و پایین کشیدن آنرا ندارند.