پیرمردی که با چرخ دستی روزنامه میفروشد
بعد از اینکه بازنشسته شدم، با شغل روزنامهفروشی آشنا شدم. به این فکر کردم که مردم روزنامه میخوانند و بنابراین خواندن روزنامه بهتر است. اول به دید سرگرمی به این کار نگاه میکردم؛ اما کم کم شد شغل و محل امرار معاشم.
سرویس اجتماعی فردا: شعبانعلی حسینی» روزنامهفروش دورهگرد 74 سالهای است که سالهاست با روزنامهفروشی روزگار میگذراند. حسینی 25 سالی میشود که با چرخ کوچکش به مشتریانش روزنامه میفروشد. او درباره شغل 25 سالهاش، در گفتوگو با «صبح نو» میگوید: «بعد از اینکه بازنشسته شدم، با شغل روزنامهفروشی آشنا شدم. به این فکر کردم که مردم روزنامه میخوانند و بنابراین خواندن روزنامه بهتر است. اول به دید سرگرمی به این کار نگاه میکردم؛ اما کم کم شد شغل و محل امرار معاشم.»
برف تا زانو بیاید، هوا گرم هم باشد یا بوران و سرمای شدید باشد، روزنامهفروش داستان، روزنامهها را به مشتریانش میرساند: «برایم فرقی ندارد، در هر شرایطی، برف بیاید، باران بیاید تا زمانی که این چرخ بچرخد، من هم میآیم.» وضعیت نامساعد آب و هوا، تنها مشکلات حسینی نیستند. او درباره مشکلاتش میگوید: «از زمانی که روزنامه گران شده، مشتریانم کم شدهاند. فروش من خیلی قابل قبول بود ولی اینها برای زمانی بود که روزنامه را هنوز گران نکرده بودند. من روزی 300 تا 400 تا روزنامه میفروختم.» حالا اما قضیه فرق کرده است: «از صبح تا به حال که ساعت 12 است، من 40 تا روزنامه هم نفروختهام. مشتریانم تنها همشهری میخرند. هیچ روزنامه دیگری را از من نمیخرند بنابراین من هم تنها همین روزنامه را میفروشم.»
او توضیح میدهد: «قبل از گرانی روزنامه سود خوبی عاید من میشد، اما از زمانی که روزنامه گران شده است، سودم هم کم شده است.» حسینی تنها منبع درآمد خانه است: «من ماهیانه یک میلیون تومان دریافتی دارم. به نظر شما با یک میلیون تومان میشود، خرج یک خانواده را درآورد؟ پنج بچه داشتم که یک نفرشان مرد. سه تا از پسرهایم را زن دادم و یکی دیگر از آنها در سن جوانی با 24 سال سن، در خانه بیکار است.»
انگشتان دست راست حسینی هم در دستگاه پرس، آسیب دیده است: «زمانی که در کارخانه کار میکردم، در سال 55، دستم آسیب دید و انگشتانم رفتند. یادم است که بعد از آسیب به دستم، میخواستند من را از کارخانه بیرون کنند، گفتند که تو دیگر نمیتوانی کار کنی. من اما ماندم و کار کردم.»ماشینها به سرعت از کنار او میگذرند. روزنامهفروش پیر، تند و سریع در خلاف جهت ماشینها با چرخ سفیدرنگ و پیشخوان مکعبیاش به فکر رساندن روزنامه به مشتریانش است.