تصمیم برخی اعضای شورای شهر تهران برای نامگذاری خیابانی به نام «دکتر مصدق»، مجددا پرونده تاریخی او را در رسانهها باز کرد.
کد خبر :
793324
خبرگزاری فارس: تصمیم برخی اعضای شورای شهر تهران برای نامگذاری خیابانی به نام «دکتر مصدق»، مجددا پرونده تاریخی او را در رسانهها باز کرد. مخالفان او به سخنرانی مشهور امام در خرداد ۶۰ و جمله معروف «او هم مسلم نبود» استناد میکنند و موافقان او هم به خاطرهای از جلالالدین فارسی که حدود یکسال بعد از آن سخنرانی، سخنانی از امام شنیده که نشان میدهد ایشان از نظر خود درباره مسلمان نبودن مصدق برگشتهاند را مطرح میکنند. این ماجرا اولین بار به طور رسمی در کتاب «زمانه و زندگی امامخمینی» که سال ۹۱ توسط پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی -وابسته به موسسه تنظیم
و نشر آثار امام- چاپ شده درج شده است. نویسنده پس از بیان سخنان امام درخرداد ۶۰ مینویسد: «سالها بعد از آن، در صحبت یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی با امام نسبت به بیان ویژه ایشان در سخنرانی ۲۵ خرداد در رابطه با مسلم نبودن دکتر مصدق، ایشان از این موضوع گذشتند.» آقای محسن بهشتیسرشت، نویسنده کتاب مذکور آبان ۹۱ در مصاحبه با سایت جماران -وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام- درباره تشریح این نکته میگوید: «در گفت و گوی من با آقای جلال الدین فارسی، او میگفت: حدود یکسال بعد از اینکه امام آن جمله را گفتند به اتفاق اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی به دیدن امام
رفتیم. تا اینکه بعد از اتمام جلسه من و آقای شریعتمداری در اتاق ماندیم و گفتم که شما با وجود آنکه این جمله را در مورد مصدق گفتید، در مدرسه کمال که در آن تدریس میکردم، سندی وجود دارد که دکتر محمد مصدق اجازه گرفته است تا از محل وجوهات شرعی به مدرسه کمک کند. امام هم گفتند یکی از علمای اصفهان مطلب را این جور به من رسانده بود و اگر اینگونه است که شما میگویید، من از حرفم برگشتم.» ماجرای یک گفتگو ماجرای دیدار اعضای ستاد
انقلاب فرهنگی با امام و مکالمات رد و بدل شده درباره مصدق، اولین بار توسط نشریه "راه مجاهد" متعلق به لطفالله میثمی مطرح شد و او به صحبتش با جلالالدین فارسی استناد کرده بود که امام حرفشان درباره مسلمان نبودن مصدق را پس گرفتهاند. اما جلالالدین فارسی مرداد ۷۹ در مصاحبه تفصیلیاش با روزنامه کیهان پرده از این جعل تاریخی میثمی برمیدارد. متن پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
«س: آقای میثمی در نشریه تعطیلشده «راه مجاهد» از قول شما قریب به این مضمون نوشت: «حضرت امام فرمودند: جمله "او هم مسلم نبود مربوط به آقای مصدق نیست. " مایلیم به جای آن نقل قول غیرمستقیم مخدوش، ماجرای ملاقات ستاد انقلاب فرهنگی با حضرت امام و سخنانی را که در حاشیه جلسه بین شما و حضرت امام رد و بدل شده از زبان خود جنابعالی بشنویم. ج: در نشستی که ما با حضرت امام داشتیم، بعد از اتمام جلسه آقای دکتر شریعتمداری اجازه خواست این موضوع را
مطرح کند و گفت: حضرتعالی درباره آقای مصدق فرمودهاید "او هم مسلم نبود. " حالا این برای ما سوال است که اگر مسلم نبود چرا بزرگانی مثل آیتالله کاشانی و طالقانی ایشان را تایید کردهاند؟ بعد اضافه کردند اگر کسی حتی نماز هم نخواند، ولی منکر وجوب نماز نباشد، این باز هم مسلمان است. صحبت آقای شریعتمداری به اینجا که رسید حضرت امام فرمودند: "انشاءالله مسلم بوده است. " اینجا من وارد صحبت شدم و ماجرایی را خدمت ایشان عرض کردم و گفتم "من و شهید باهنر و شهید رجایی (حالا یادم نیست آن موقع این بزرگواران شهید شده بودند یا نه) در دبیرستان کمال نارمک ۸ سال تدریس
کردهایم. این مدرسه اولین مدرسهای است که با اجازه مرحوم آیتالله العظمی بروجردی از محل وجوهات شرعیه ساخته شده و آقایان بازرگان، یدالله سحابی و حاجیطرخان هیات امنای این مدرسه بودند. در این مدرسه دفترچهای هست که صورت اسامی تمام کسانی که از بابت وجوهات شرعیه به مدرسه کمک کردهاند موجود است. بنده هم این دفترچه را دیدهام و شهادت میدهم که نفر سوم یا پنجم و ششم این نفرات، آقای مصدق و همسرش هستند و حتی مبلغی را که از بابت وجوهاتشان به این مدرسه کمک کردهاند در آن دفترچه ثبت شده. حضرتعالی میدانید خیلی افراد هستند که اهل نماز و روزهاند، ولی خمس و زکات
نمیدهند. کسی که خمس مالش را هم میدهد اینقدر معلوم است که منکر نماز نیست. ضمنا نمیتوانیم بگوییم این کار را برای تظاهر کردهاند، چون این دفترچه در اختیار کسی نیست. " صحبت من که به اینجا رسید باز حضرت امام فرمودند: "انشاءالله مسلم بوده است. " بعد من مطلب دیگری را گفتم که حالا یادم نیست، حضرت امام برای بار سوم فرمودند: "انشاءالله مسلم بوده است. " یعنی سهبار ایشان این مطلب را فرمودند. بعدا من با خودم فکر کردم معنای این جمله که او هم مسلم نبود این نیست که مثلا مصدق کافر است، مراد حضرت امام میتواند این باشد که دکتر مصدق بدنبال حاکمیت اسلام نبود. چون او
ادعایش در حد همان ملیکردن نفت بوده، نه بیشتر. خب حالا یک چنین آدمی را وقتی چندنفر که اتفاقا خائن به خود مصدق هستند، میخواهند بزرگ کنند و میآیند در آن ماجرای مخالفت با لایحه قصاص از او خرج میکنند در برابر کسی که با نام اسلام این ملت را در دنیا عزت بخشیده، حضرت امام برای افشای آن حرکت ضددینی، ریشه این ادمها و بیاعتقادیشان به اسلام را برملا میکنند. من قسمتهایی از جریان این ملاقات را به آقای میثمی گفتم و تاکید کردم این را جایی نقل نکند. ولی او در نشریهاش نوشت و بعد هم آن نشریه بدنام "افتخارات ملی" سوءاستفاده کرد و به شکل موهنی آن را منتشر کرد. ولی به
هر حال حقیقت ماجرا بطور خلاصه همین است که عرض کردم.» مشاهده میشود که در خاطره نقل شده توسط آقای فارسی، امام به هیچوجه از بیان قبلی خود منصرف نشده، بلکه تلویحا با تکرار جمله "انشاءالله مسلم بوده است. " سخن آنها را رد کرده و نظر قبلی خود تأکید کردهاند. نکته دوم اینکه آقای فارسی هم که این خاطره را نقل کرده چنین ادعایی ندارد و در مصاحبه سال ۷۹ خود با بیان این جمله که «مراد حضرت امام میتواند این باشد که دکتر مصدق بدنبال حاکمیت اسلام نبود...» میکوشد آن جمله «او هم مسلم نبود» را جور دیگری معنا کند. ضمن اینکه باید در نظر داشت آقای فارسی در رد تفسیرِ غلط
لطفالله میثمی مبنی بر انصراف نظر امام از مسلمان نبودن مصدق دارد این خاطره را نقل میکند. جلالالدین فارسی ۲۸ فروردین ۸۵ در مصاحبه با روزنامه متعلق به مهدی کروبی-اعتماد ملی- هم مجددا همین خاطره را مختصر تعریف کرده است. متن این نقل او نیز برای ثبت در تاریخ درج میشود: «زمانی که امام گفتند اینکه در راسشان است اصلا مسلم نبود، من چیزی نگفتم. تا اینکه در ستاد انقلاب فرهنگی آقای علی شریعتمداری این موضوع را مطرح کرد. اتفاقا حسن حبیبی
هم بود که مصدقی بود. انتشار کتاب دفاعیات دکتر مصدق در پاریس را از افتخارات خودش میدانست. وقتی آقای شریعتمداری صحبت کرد، کمی در مورد همکاریهای آیتالله کاشانی با دکتر مصدق و کارهای ایشان گفت. امام فرمودند که انشاءالله مسلم بوده است. بعد از ایشان من صحبت کردم و در مورد اسم دکتر مصدق و خانمشان که وجوهاتشان را در دبیرستان کمال پرداخت میکردند توضیح دادم و ذکر کردم که خودم اسم هردوتای آنها را در لیست افراد دیدهام و اتفاقا غیر از من، آن لیست را آقای رجایی و باهنر هم دیدهبودند؛ امام باز فرمودند که انشاءالله مسلم بوده است. البته من استدلال دیگری هم کردم
و امام همان حرف را تکرار کردند.» مشاهده میشود که نه در متن عبارات و جملات و نه در روح صحبتهای سال ۷۹ و سال ۸۵ جلالالدین فارسی، آنگونه که نویسنده کتاب «زمانه و زندگی امامخمینی» از قول او ادعا کرده نقلی از امام مبنی بر اینکه «اگر اینگونه است که شما میگویید، من از حرفم برگشتم» وجود ندارد. اگر فرض را بر این بگذاریم که آقای بهشتیسرشت، در گفتگویشان با جلالالدین فارسی، بیان او را اشتباه متوجه شده و یا آقای فارسی در بیان دچار اشتباه شده است، جستجوی در اینترنت هم مطالب دیگری در رد این ادعا را نشان میدهد. عبدالکریم سروش-عضو وقت ستاد انقلاب فرهنگی و از
حاضرین جلسه مذکور- که سالهاست از امام و حتی اسلام بریده؛ در مطلبی که بهمن ۹۵ به مناسبت فوت دکتر علی شریعتمداری منتشر کرده به این خاطره اشاره کرده و اتفاقا با ارائه اطلاعات بیشتری از صحبتهای رد و بدل شده مینویسد: «شریعتمداری اجازه گرفت که سؤالی را با آیت الله در میان بگذارد. آنگاه با احترام و اختصار تمام گفت: شما که مصدّق را نامسلمان خواندهاید، آیا اطلاعاتی به محضر شریف مستطاب حضرت عالی رسیده است؟ آقای خمینی تأمّلی کرد و سر برداشت و گفت: بلی، اطلاعات بسیار! از آن جمله آیتالله خادمی اصفهانی به من (خمینی) گفت که با اعضای جبههی ملّی و مصدّق در مجلسی
بودیم. نوبت نماز شد. دانستیم که مصدّق نمیداند که رکعات نماز عصر چند است! همه سکوت کردیم. جواب آنقدر نامربوط و نارسا بود که جای محاجّه نمیگذاشت. فارسی دلیری کرد و گفت:، ولی آقا من شاهد و ناظر بودم که مصدّق وجوهات شرعی خود (خمس و صدقات و زکوات و نفقات) را به مدرسه کمال (از مدارس دینی قبل از انقلاب و تأسیس یافته به دست دکتر یدالله سحابی) میداد. آقای خمینی شنید و آمرانه گفت: این بحث را خاتمه دهید! مبهوت و مسئلهدار بیرون آمدیم» اتفاقا این خاطره سروش از ملاقات مذکور و ذکر نقلقول امام از آیتالله خادمی، با اشاره نویسنده کتاب «زمانه و زندگی امامخمینی» به «یکی
از علمای اصفهان» مطابقت دارد؛ بنابراین با توجه به دوخاطره سال ۷۹ و ۸۵ جلالالدین فارسی و نقل سروش از این جلسه، میتوان گفت: بر خلاف ادعای آقای بهشتیسرشت امام نه تنها نظر آیتالله خادمی را رد نکردهاند، بلکه آن را به عنوان شاهدی برای رد مسلمان بودن مصدق که توسط آقایان فارسی و شریعتمداری بیان شده مطرح کردهاند. ضمن اینکه با توجه به اینکه معمولا دیدارهای این چنینی حضرت امام، حداقل به صورت صوتی ضبط میشده؛ انتشار صوت گفتگوی مذکور توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام به عنوان یک سند تاریخی ارزنده، میتواند به شفافیت هرچه بیشتر این موضوع کمک کند.