قربانزاده: نمیشود و نمیگذارند فقط توجیه ناکارآمدی است
انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ هرچند نسبت به دیگر انتخاباتها حاشیههای کمتری داشت، اما در نوع خود بستر وقوع رخدادهایی تازه و نویی در عرصه سیاست کشور بود.
کد خبر :
792528
روزنامه فرهیختگان: انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ هرچند نسبت به دیگر انتخاباتها حاشیههای کمتری داشت، اما در نوع خود بستر وقوع رخدادهایی تازه و نویی در عرصه سیاست کشور بود. از ثبتنام و عدم احراز صلاحیت رئیسجمهور اسبق گرفته تا حضور فردی، چون مصطفی میرسلیم در جریان رقابتها از ویژگیهای جدید انتخابات ۹۶ بود، اما خیلیها برای متفاوت بودن این انتخابات با همهپرسیهای گذشته اشاره به تنها یک موضوع را کافی میدانند و از باقی مسائل میگذرند. بسیاری از ناظران سیاسی میگفتند همین که یک نامزد با برنامهریزی و طراحی قبلی برای پوشش و حمایت از نامزد انتخاباتی دیگر وارد میدان رقابت شود و ساعاتی قبل از پایان مهلت قانونی از رقابت کنار بکشد آنقدر جالب توجه و البته عجیب و غریب است که وجه تمایز مهم انتخابات ۹۶ با دیگر انتخاباتهای کشور باشد. از باب همین نکات همهپرسی اردیبهشت ماه گذشته مورد نقد و بررسی بسیاری قرار گرفت که بسیاری از آنها در همین روزنامه و در چند ماهی که از ماجرا میگذرد مورد اشاره قرار گرفته است. حالا، اما یاد کردن از آن روزها و برخی وقایع مهم بعدی، شاید از نگاه برخی بیات شده باشد، اما در نگاه کسانی که
جریانهای سیاسی را ریز به ریز دنبال میکنند پرداختن به ایده جدید محمدباقر قالیباف درخصوص جریان تازهای از اصولگرایی نهتنها قدیمی نیست که جالب توجه و مهم نیز به چشم میآید و البته این اهمیت زمانی بیشتر خواهد شد که بیانکننده آن یکی از نزدیکترین افراد به شهردار سابق تهران باشد. نواصولگرایی نام جدیدی است که محمدباقر قالیباف پیشنهاد داده، نامی چالشی که ظاهرا در مقابل چالشهای درونی و تضادهای گذشته جریان اصولگرایی مطرح شده و قرار است برند جدیدی برای حامیان سیاسی کاندیدای کنار کشیده انتخابات ۹۶ باشد. حسین قربانزاده، مشاور سیاسی قالیباف برای سالها تصدی روزنامه همشهری ارگان اطلاعرسانی شهرداری تهران را برعهده داشته و در جزئیات نشر و عمل محمدباقر قالیباف قرار دارد و قطعا نظر وی در این زمینه بسیار صائب خواهد بود. البته گفتوگوی تفصیلی «فرهیختگان» با دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت تنها به مساله نواصولگرایی محدود نمیشود، چراکه میدانیم، کنار کشیدن ناگهانی محمدباقر قالیباف از انتخابات ریاستجمهوری همچنان محل سوال جدی برای بسیاری از فعالان سیاسی و مردمی است که به شهردار تهران در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ دل بسته
بودند و بنا برتجربهای که از تلاشهای جهادی وی در شهر تهران داشتند، معتقد بودند وی از دیگر نامزدهای حاضر در انتخابات، شایستگی بیشتری برای ریاست جمهوری دارد. خبرنگار ما در یک روز برفی و زمانی که تهران تقریبا فلج شده بود، موفق شد با حسین قربانزاده، مدیرمسئول سابق روزنامه همشهری که دانشآموخته کارشناسیارشد حقوق جزا و جرمشناسی و دکتری حقوق بینالملل هم هست و سردبیری روزنامه قوه قضائیه، سردبیری خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) و مدیرمسئولی روزنامه تهران امروز را نیز در کارنامه دارد، به گفتوگو بنشیند، از حال و هوای تهران بدون سردار پرکارش را جویا شود و چالشهایی را که از ایام انتخابات باقی مانده بود با وی مطرح کند و از آینده سیاسی محمدباقر قالیباف و حامیان وی سوال کند. آنچه در ادامه از نظر میگذرد مشروح پرسش و پاسخهای خبرنگار ما با حسین قربانزاده است. کشور به شیوه مدیریت قالیباف نیاز دارد چند روزی است که کشور درگیر برف و باران است. این روزها خواهناخواه مردم یاد دکتر قالیباف در شهر تهران افتادند. تصویر شما از این فضا چیست؟ این سوال قدری جنبه نوستالژی و یادآوری ۱۲-۱۰ سال
گذشته را که در شهرداری بودیم، دارد. البته از سوی دیگر نیمنگاهی به فضای رقابت سیاسی مقاطع انتخاباتی خواهد بود. اتفاقاتی همچون برف سنگین تهران، زیر آب رفتن مترو و پلاسکو جزء حوادثی است که من در کوران فضای رسانهای در جریان بودم که چقدر مدیریت کردن این فضا سخت است. هر حادثهای تبعاتی دارد. امروز بعد از بارش برف که یک نعمت الهی است، درختان سطح شهر خمیده و برخی شکسته شدند. توقعی که مردم از مدیر خود در سطح شهر دارند تا خیالشان راحت باشد، این است که مدیر در اتاق مدیریت بحران حضور دارد و لحظهبه لحظه و میدانی حوادث را پیگیری میکند. الان نمیدانم وضعیت به چه صورت است، ولی در دورهای که ما بودیم، نمونه این حوادث رخ داده بود، مثلا در بحث پلاسکو، در ساختمان روبهروی پلاسکو ۲۴ ساعته حضور داشتیم و شاهد بودیم که هر روز آقای قالیباف به آنجا سر میزد و پیگیر اوضاع عملیات بود. بدون حضور میدانی اصلا نمیتوان این حوادث را مدیریت کرد. این خاصیت مدیریت آقای قالیباف در دوره گذشته بود. به نظرم فارغ از مناسبات سیاسی و منازعاتی که اتفاق افتاد، اقبال مردم به دوران شهرداری قالیباف به دلیل شیوه مدیریت او ست. اگر این شیوه مدیریتی
را از فضای سیاسی جدا کنیم، خیلی از افرادی که از لحاظ رویکردی با ایشان زاویه داشتند و دارند و حتی در انتخابات به ایشان رای ندادند، از این جنبه حتما حمایت میکنند؛ به این معنا که این شیوه مدیریتی را قبول دارند و این همان چیزی است که در این کشور به آن نیاز داریم. وقتی اتفاقاتی در کشور رخ میدهد، کار سختی نیست که در وضعیت بحرانی آن را مدیریت کنیم. مردم وقتی در یک حادثه میبینند که هیچکس پاسخگو نیست و حضور ندارد، تا حدی دچار سرگردانی میشوند و در سیل اعتراضات خود را تنها میبینند. از سوی دیگر خبرهایی در رسانهها میآید که مدیرانی در سطح وزیر و روسای سازمانها نکاتی را بیان میکنند که دل مردم را آتش میزنند و مردم را عصبانی میکنند. اتفاقاتی که در اعتراضات اخیر رخ داد، اگر بخش آشوب و اغتشاش را فاکتور بگیریم، بخش دیگر به همین زاویه بازمیگشت که مردم احساس میکنند دستشان به مسئولان جمهوری اسلامی نمیرسد و مسئولان اصلا به فکر آنها نیستند. این دو نکته با هم عجین میشود و حجمی از اعتراض و انتقاد را ایجاد میکند. از سوی دیگر، اخباری که از فساد و اختلاس در فضای مجازی پخش میشود، اعتراضات مردم را شعلهور میکند.
به نظر من شیوه مدیریتی آقای قالیباف بهگونهای بود که کسی نمیتوانست از زیر کار دربرود. گاهی مدیرانی هستند که میتوانند از زیر کار دربروند، ولی با آقای قالیباف کسی نمیتواند کار کند و چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ جنس کار از زیر کار دربرود؛ این همان کارآمدی است که در اشل کلی نظام هم آرزو میکنیم این اتفاق رخ دهد. معمولا در کشور ما دولت مستقر تکرار میشود شاید الان که ۹ ماه از انتخابات ریاستجمهوری گذشته است، با اشراف بیشتری بتوان آن را تحلیل کرد. تحلیل شما از نتیجه انتخابات و آرایی که به دست آمد، چیست؟ قبل از هر چیزی باید بگویم مهمترین ثمره انتخابات برای کشور ما این است که مردم در سرنوشت خودشان مشارکت میکنند و این برای کشور ما افتخار بزرگی است که صرفنظر از هر نتیجهای و صرفنظر از انتخاب هر شخصی مردم ضمن اعتماد به نظام پای صندوق میآیند تا حق خودشان را طلب کنند. این مشارکت به صورت میانگین بالای ۶۰ درصدی هم گواه همین مساله است، این درحالی است که در بسیاری از کشورهایی که مدعی دموکراسی هستند، این عدد بسیار پایینتر است. اما در مورد نتیجه انتخابات خب بالاخره معمولا در
کشور ما دولت مستقر تکرار میشود و سوابق هم همین را نشان داده است؛ آقای دکتر روحانی هم بهعنوان رئیسجمهور مستقر این چرخه را تکرار کرد و بهرغم آن چیزی که در نظرسنجیها حدود ماههای بهمن و اسفند ارائه شد، موفق شد. بر این اساس، ایشان نسبت به روسای جمهور مستقر دورههای پیشین در همین زمان یعنی حدود سه تا چهار ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، اقبال عمومی کمتری داشت، ولی طبیعتا رقابت سنگینی که در هفتههای آخر اتفاق افتاد، این نتیجه را رقم زد. هیجانیبودن و نارضایتی ویژگی جامعه ماست از رقابت سنگین میگویید. الان اگر بخواهید تحلیلی از رفتار مردم داشته باشید، به نظرشما چه اتفاقی رخ داد؟ چه چیزباعث شد حتی افرادی که خیلی وقت بود رای نداده بودند، پای صندوقهای رای بیایند؟ جامعه ما دو ویژگی هیجانی بودن و تاحدی ناراضی بودن را داراست و این موضوع را جامعهشناسان هم مطرح میکنند، بنابراین هر چقدر این فضای دوقطبی و چالشی بین رقبا بیشتر شود، طبیعتا نتیجه بلافصل آن حضور بیشتر مردم و مشارکت آنهاست. در بحثها و موضوعاتی که در هفتههای پایانی انتخابات چه در خانوادهها و بهویژه در این دوره
در فضای مجازی (که نقش تعیینکنندهای در انتخابات داشت) مطرح شد، میتوان این فضا را دید. معمولا وقتی قرار است رئیس قوه اجرایی مطابق قانون اساسی انتخاب شود، قاعدتا باید شاخصها و ملاکهای خاصی مدنظر مردم باشد. یعنی اگر قرار است اقتصاد براساس اسناد بالادستی و مقرراتی که وجود دارد، درست مدیریت شود، کسی که انتخاب میکند، باید به دنبال این باشد که منتخب من چه ویژگیهایی داشته باشد که بتواند در مسیر چهارساله این قطار اقتصاد را به مقصد برساند یا در حوزههای دیگر مثل فرهنگ، سیاست، بینالملل، سیاست خارجی و.... اما آن چیزی که در کشور ما اتفاق میافتد، متاسفانه بهویژه در هفتههای منتهی به انتخابات، این است که زمین بازی انتخابات از حوزه شاخصها و ویژگیهای رئیس قوه اجرایی به منازعهای منتقل میشود که دیگر سطح دعوایش لزوما در محدوده قوه مجریه قرار نمیگیرد و یک سطح بالاتر میآید، حتی در کلیت نظام؛ کانتکس (زمینه) انتخابات از یک فضایی که باید تصمیمگیری درخصوص ویژگیهای ریاست قوه اجرایی مبنا قرار بگیرد، تغییر پیدا میکند، به سقف حاکمیت میچسبد و دعواهای حیدری و نعمتی برجسته میشود. ما وقتی به دو هفته پایانی انتخابات و
بهویژه هفته آخر نگاه میکنیم و سخنرانی آقایان روحانی و رئیسی را در شهرهای مختلف تجزیه و تحلیل میکنیم، بهویژه سخنان جناب آقای دکتر روحانی در مشهد، ارومیه و... لزوما مرتبط با مطالبه اصلی مردم نیست. بهویژه در آن دو هفته پایانی، منازعات از موضوعات اقتصادی به سمت موضوعات سیاسی رفت و موضوعاتی مبنا قرار گرفت که لزوما موضوعاتی نیست که در افکارسنجی یا نظرسنجی قبلی مهمترین مطالبه مردم قرار بگیرد. حدود ۱۲ میلیون نفر فارغالتحصیل داریم که بیش از پنج میلیون و ۸۰۰ هزار نفر آنها از علمشان تا پایان عمر هیچ بهرهای نمیبرند، ولی به هرحال عدهای معتقدند اینها هم بخشی از مطالبات مردم است، والا بیان نمیشد و رای جلب نمیکرد؟ من اعتقاد دارم جامعه ما هنوز به یک بلوغ سیاسی کامل در رقابت انتخاباتی نرسیده است. این ضعف در کشور ما و در رقابتهای انتخاباتی ما هست. البته نمیشود این را به رقبای انتخاباتی تحمیل کرد، بلکه دراینباره باید در جامعه اطلاعرسانی و آگاهیبخشی لازم صورت بگیرد. انتخابات سال ۸۸، سال ۹۲، انتخابات سال ۹۶ همه در یکیدو هفته پایانی تبدیل به یک منازعه فراتر از
ریاستجمهوری و فراتر از قوه مجریه شد. در سال ۸۸ منازعه به کف خیابانها کشیده شد، در سال ۹۲ به منازعه سازش مقاومتی که فراتر از حوزه قوه مجریه بود رسید و در سال ۹۶ هم دیدیم که طرح آزادیهای اجتماعی و... چقدر تاثیرگذار بود.