درسی که عرب‌ها از کشور‌های اروپایی و آمریکایی گرفتند!

نکته حائز اهمیت این است که این کتاب به هیچ وجه مدعی نیست که آلمان اکسیر رکود، کاهش رشد و پس رفت اجتناب ناپذیر چرخه تجاری را کشف کرده است. محققان و رهبران فکری سیاست گذاری و تجارت که باید بهتر از این موضوع خبر می داشتند، در آن چه که جوزف استیلگیتز آن را موفق ترین دهه و خروش دهه نود در آمریکا خوانده بود، خود را نسبت به پایان چرخه تجاری فریب داده بودند.

کد خبر : 792366

سرویس بین الملل فردا: نام آلمان، همیشه در طی سال های اخیر مترادف بوده است با اقتصادی قوی و مستحکم، کار و پول و کارخانه های پر رونق. اما چه رازهایی باعث شده که آلمان بتواند به غول اقتصادی تبدیل شود و در این راه چه درس هایی می توانیم از این کشور بگیریم؟ پاسخ این سوالات را می توان در کتابی خواندنی از دیویدآدراتسچ و اریک لمان جستجو کرد که با نام «هفت راز آلمان: مقاومت اقتصادی در جهان پرآشوب» منتشر شده است. فردا نیوز در سلسله مطالبی، ترجمه این کتاب را منتشر خواهد کرد. بخش هفتم این کتاب در ادامه خواهد آمد.

۱-هفت راز اقتصاد راز آلود آلمان

۲-آلمان چگونه در ده سال به معجزه اقتصادی رسید؟

۳-نابودی اقتصاد آلمان با فروپاشی دیوار برلین

۴-دستمزد‌های بالا چگونه اقتصاد را فلج می‌کند!

۵-سفرخیره کننده آلمان از عقب افتادگی به پیشرفت!

۶-چرا دلایل موفقیت آلمانی ها، راز خوانده شد؟!

نکته حائز اهمیت این است که این کتاب به هیچ وجه مدعی نیست که آلمان اکسیر رکود، کاهش رشد و پس رفت اجتناب ناپذیر چرخه تجاری را کشف کرده است. محققان و رهبران فکری سیاست گذاری و تجارت که باید بهتر از این موضوع خبر می داشتند، در آن چه که جوزف استیلگیتز آن را موفق ترین دهه و خروش دهه نود در آمریکا خوانده بود، خود را نسبت به پایان چرخه تجاری فریب داده بودند.

آلمان مانند همه کشورهای توسعه یافته حضور در چرخه تجاری اروپا و اقتصاد جهانی را ادامه داد.آن چه این کتاب نشان می دهد، این است که آلمان در اوایل قرن جدید سه ویژگی متمایز از خود نشان داد. اولین آن، خیزش غیرقابل پیش بینی از بیمار اروپایی و تبدیل به یکی از سرآمدان دولت های موفق اقتصادی و لوکوموتیوی قدرتمند برای اقتصاد بود. دومین آن، پویایی اقتصادی بالای این کشور بود که با وجود عدم مصونیت سازی در برابر شوک های رکودی و خارجی، باعث می شد که آلمان بتواند دوباره با مقاومت اقتصادی قابل توجه خود به جایگاه قبلی بازگردد. سومین مساله ظهور غیرقابل انتظار جامعه کارآفرین بود. این تغییر جهت به جامعه کارآفرین انعکاسی بود از جوانان جهان دیده و تحصیل کرده آلمانی که موج غیرقابل پیش بینی از تحرک، انعطاف و پویایی را ایجاد کرده و در نهایت رشد بهره وری اقتصادی آلمان را بیش تر کردند.

هر چیزی را پایانی است. حتی خروش دهه 90 استیگلیتز درباره آمریکا نیز به پایان رسید. با این حال حتی پس از گذشت سال ها از سرخوشی پدیدآمده، نکات کلیدی، راه حل ها و دستورالعمل ها و نیروهای بنیادی کامیابی و موفقیت در اقتصاد به کار پژوهشگران و سیاست گذاران می آید. برای مثال آن چه که آمریکا و دیگر کشورها در پایان این دهه فهمیدند و به هیچ وجه نمی توانستند چنین به اهمیت بنیادی آن در آغاز دهه پی ببرند این بود که برای تبدیل ایده ها و دانش به ابداع، رشد، اشتغال و رقابت پذیری در بازار جهانی در کنار دانش به کارآفرینی نیاز است.

در نقطه عطف این قرن، شورای لیسبون اروپا بارها تاکید کرده بود که سنگ بنای رفاه و پیش رفت اقتصادی اروپا کارآفرینی و دانش در کنار هم است. رومان پرودی رئیس وقت اتحادیه نیز سال 2002 در جریان سخن گفتن از منشور لیسبون گفته بود: خلا ما در زمینه کارآفرینی باید جدی گرفته شود چرا که شواهد فراوان نشان می دهد که رشد اقتصادی و بهبود بهره وری منوط به ظرفیت کارآفرینی در اقتصاد است. هیچ کس دیگر نبازی نداشت تا دیگران را نسبت به لزوم داشتن جامعه ای کارآفرین توجیه کند.

در ابتدای دهه 1990 تقریبا هیچ کس به دانش و کارآفرینی به عنوان دو فاکتور اساسی برای رشد اقتصادی، اشتغال و رقابت اقتصادی اشاره نمی کرد. در انتهای این دهه تقریبا کسی نبود که در مورد ضرورت این دو شک کند. حتی در عربستان، سرزمینی که غرق در نفت است، نیز در هنگام فرود آمدن به تابلو «به عربستان، جامعه دانش خوش آمدید» دیده می شد که نشان می داد ارزش ایده و دانش در برابر چاه های نفت را فهمیده اند.

رئیس جمهور اوباما نیز درس های دهه 1990 را فراموش نکرده بود و به همین خاطر در برنامه اش با نام راهبری برای ابداع: تضمین رشد و کامیابی تاکید می کرد که برای رشد و کارآیی اقتصادی نیاز به نقش حیاتی ابداع و کارآفرینی وجود دارد. مشابه همین، اوباما در نطقش در نشست اتحادیه در کنگره در سال 2011 تاکید کرده بود که رشد و رقابت اقتصادی بسته به توان ابداع مردم است. ما می توانیم شغل ها و صنایع آینده را با آن چه که آمریکا در آن بهترین است یعنی سرمایه گذاری در خلاقیت و رویای مردم مان به دست بیاوریم. برای پیروزی در آینده آمریکا باید در ابداع، آموزش و ساختن از باقی جهان جلو بزند. ما باید آمریکا را بهترین جای جهان برای تجارت قرار دهیم.

همان طور که خروش دهه 90 آمریکا به پایان رسید، معجزه اقتصادی دوم آلمان نیز به پایان می رسد. این نیز باید پشت سر گذاشته شود. اما همان طور که از نکات کلیدی کامیابی اقتصادی آمریکا سیاست گذاران و رهبران تجاری درس های خود را گرفتند، آن چه ما در این کتاب گفته ایم نیز، نقطه شروع خوبی است برای تفکر و رمزگشایی درباره نیروهای بنیادی که در مقطعی خاص برای مقاومت اقتصادی کشوری وجود داشت.

به شکرانه تحرک اقتصادی آمریکا در آخرین دهه قرن گذشته، راهبرد سیاست گذاری این قرن این کشور دانش و کارآفرینی شد. بنابراین، این دقیقا دلیل کاوش و تحقیق ما بود درباره آلمان، با تمرکز بر نقش کارآفرینی و تجارت های کوچک در فصل دو و نیز نقش ویژه دانش در فصل سوم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: