آقای جهانگیری؛ شما برای آینده چه کردهاید؟
حالا که حال دهه شصتیها خوب نیست و با سخنان و کنایههای مسؤولان دولتی روز به روز در حال بدتر شدن است، ای کاش دولت محترم حداقل به فکر آینده دهه شصتیها باشد.
کد خبر :
790661
روزنامه وطن امروز؛ میثم مهرپور: در روزهای گذشته اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در ادامه اظهارات منتقدانه خود از مردم ضمن انتقاد از وجود متولدان دهه ۶۰ آنها را عامل بسیاری از مشکلات موجود در کشور دانسته و گفته بود: «متولدان دهــه ۶۰ در هر مقطعی و به هــر موضوعی که ورود میکنند آنجا مشکل ایجاد میکنند. زمانی که به دبستان ورود کردند آن زمــان همه ما یادمان هســت روزنامهها میگفتند مــدارس ۴ شــیفته داریم. بعد به دبیرســتان ورود کردند، دبیرســتانها همین جور شــد. بعد آمدند دانشگاه و در هرجایی رسیدیم دانشگاه زدیــم. این نتیجه جمعیت دهه ۶۰ اســت، الان آن جمعیت دهه ۶۰ به دوره اشــتغال ورود پیدا کرده است». بعد از انتشار این سخنان، جهانگیری به سبک و سیاق سابق خود، بیان این جملات را تکذیب کرد و آن را تقطیع شده دانست و در توئیتی مدعی شد مقصود وی از بیان این جملات، قصور مسؤولان در ایجاد مشکلات متولدان این دهه و آیندهنگر نبودن مسؤولان بوده است. در کمال تاسف روند بهانهتراشی و انتقاد از عملکرد گذشتگان با هدف سرپوش گذاشتن بر نقایص عملکردی، در دولتهای یازدهم و دوازدهم به رویهای معمول تبدیل شده است. گویا
دولت قصد دارد همچنان در قامت کارشناس به بررسی و انتقاد از عملکرد مسؤولان قبلی پرداخته و از مقام پاسخگویی فرار کند و در جایگاه منتقدی خارج از گود سخن بگوید. از این رو ذکر نکاتی را در باب این سخنان ضروری میدانم. ۱- آقای معاون اول با بیان مشکلات متولدان دهه ۶۰ در زمینه اشتغال در ادامه سیاست «انداختن توپ به زمین دیگران» مشکلات امروزی اشتغال جوانان را ناشی از جمعیت بالای دهه شصتیها و عدم برنامهریزی مناسب برای ایجاد اشتغال این نسل در کشور دانسته و در پی توجیه عملکرد ضعیف و شعارزده دولت متبوع خود است. جهانگیری در حالی مسؤولیت ایجاد اشتغال برای دهه شصتیها را بر عهده دولتهای گذشته میداند که اگر دیروز مشکل متولدان این دهه مدرسه و دانشگاه بود و امروز اشتغال آنهاست، یقینا فردا و در دهههای آینده مشکل این رده سنی از جمعیت کشور به ۲ موضوع بازنشستگی و از کارافتادگی و بهداشت و درمان بازمیگردد. حال سوال این است: دولت متبوع آقای معاون اول برای این مشکلات چه کرده است؟ مشکلات صندوقهای بازنشستگی و قوانین بیمهای نیروی کار در سالهای اخیر به اوج خود رسیده و در سالهای ریاست حسن روحانی بر دولتهای یازدهم و دوازدهم
موضوع صندوقهای بازنشستگی نهتنها به سمت بهبود حرکت نکرده، بلکه به اذعان خود دولتیها به بحرانی تبدیل شده که تهدیدی برای امنیت اقتصادی و اجتماعی جامعه به شمار میرود به طوری که با تداوم این مشکلات و نیافتن راه چارهای برای آن، با رسیدن نخستین نسل از دهه شصتیها به سن بازنشستگی چیزی شبیه فاجعه در کمین اقتصاد ایران است. ۲- در تمام کشورهای توسعه یافته محصولات لبنی به عنوان کالاهایی برای حفظ سلامتی جامعه از ضریب اهمیت بالایی برخوردار بوده و عمده دولتها با افزایش مالیات در قیمت نوشابههای گازدار و ارائه سوبسید به محصولات لبنی سعی در ارتقای سلامت افراد جامعه و کاهش هزینههای درمانی و بیماریهای ناشی از کمبود کلسیم دارند تا از این طریق در هزینههای درمانی نسل آینده صرفهجویی کنند، به نحوی که قرار بود سرانه مصرف لبنیات برای هر فرد ایرانی بر اساس برنامه پنجم توسعه در سال پایانی این برنامه به رقمی حدود ۹۰ کیلوگرم در سال برسد، در حالی که این رقم بر اساس آمارها چیزی کمتر از ۵۰ کیلوگرم در سال است. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته این رقم به واسطه حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتها رقمی بالغ بر ۱۲۰
کیلوگرم در سال است. آقای جهانگیری به جای نقد گذشته بهتر است پاسخ دهند در ازای تعطیلی کارخانجات لبنی به واسطه کاهش قدرت خرید مردم، تجمع دامداران در اعتراض به قیمت خرید شیرخام و... چه کردهاند؟ آیا کاهش سرانه مصرف لبنیات در سالهای اخیر منجر به افزایش بیماریهای دهان و لثه، گسترش پوکی استخوان و... در دهه شصتیهای امروز و میانسالان و کهنسالان جامعه در دهههای آینده نخواهد شد؟ ۳-کاهش نرخ رشد جمعیت و تبدیل هرم سنی جامعه ایران از یک جامعه جوان و پویا به یک جامعه پیر و میانسال در دهههای آینده در حالی در سالهای نه چندان دور به معضلی بزرگ برای اقتصاد ایران مبدل خواهد شد که دولتهای یازدهم و دوازدهم نهتنها هیچ اقدامی اعم از تبلیغی و عملیاتی در این راستا نداشتهاند، بلکه همچنان جزو مخالفان تئوریک افزایش نرخ رشد جمعیت به شمار میروند. اگر چه به قول معاون اول رئیسجمهور ورود دهه شصتیها به سن اشتغال و عدم رشد اقتصاد ایران متناسب با افزایش جمعیت در سالهای اخیر گریبان اقتصاد ایران را گرفته است، اما طبیعتا نیاز به نیروی کار جوان و متخصص در آینده یکی از نیازهای اساسی اقتصاد ایران خواهد بود. نیروی کاری که طبیعتا در
دهههای آینده به دلیل کاهش نرخ زاد و ولد و عدم تربیت نیروی انسانی جوان و متخصص وجود خارجی نداشته و بیراه نیست اگر بگوییم با گذر متولدان دهه ۶۰ از سن ۵۰ سالگی، کشور قطعا با مشکل نیروی کار جوان و تحصیلکرده مواجه خواهد شد. موضوعی که به نظر میرسد بهرغم تاکیدات رهبر حکیم انقلاب بر توجه به رشد جمعیتی کشور، دولتیهای امروز به کل منکر آن شده و به جای فکر کردن به آینده همچنان در نقد گذشته و تغییر زمین بازی به سر میبرند. حالا که حال دهه شصتیها خوب نیست و با سخنان و کنایههای مسؤولان دولتی روز به روز در حال بدتر شدن است،ای کاش دولت محترم حداقل به فکر آینده دهه شصتیها باشد.