کیروش و برانکو را اعدام کنید!
برخورد با کیروش و برانکو انگار وجه خفتهای از فرهنگ زیادهخواه ایرانی است که خیلی زود گذشته را فراموش میکند و موفقیتهای بزرگ را زیر پا میگذارد و به خاطر شکستهای کوچک زبان به انتقادهای تند میگشاید.
خبرگزاری ایسنا: «شاید اگر قرار بود امروز نظرسنجیای میان اهالی فوتبال برگزار شود و منفورترین مربیان سال انتخاب شوند، کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ انتخابهای اول بودند. اولی به خاطر سرشاخ شدن با علی کریمی و دومی به خاطر شکست خوردن در داربی. اما این شرایط تا چه حد منطقی و طبیعی است؟
ظاهرا نفرت از کیروش به خاطر اظهار نظرش علیه علی کریمی است. کریمی در برنامه نود اعلام کرد که سباستین دستیار کیروش پسرخوانده اوست و کیروش در جواب گفت این اتهام بزدلانهای است که به من زده میشود. همین جمله ساده و کاملا مفهوم کیروش به این شکل معنی شد: «کریمی بزدل» است و حسابی سبب افت محبوبیت کیروش شد.
اما دلیل حرف کیروش چه بود؟ سرمربی تیم ملی پس از صعود به جام جهانی و البته در جریان درگیری با برانکو ایوانکوویچ درگیری مبسوطی با یکی از روزنامهها داشت؛ روزنامهای که در غیبت کیروش هر روز گزارشی علیه برانکو در دفاع از کیروش مطرح میکرد و در این گزارشها از برانکو خواسته میشد که عذرخواهی کند و امیدوار باشد که کیروش برانکو را ببخشد.
این گزارشها هر چند به نفع سرمربی به نظر میرسید و موضع او را قدرتمند میکرد اما با هجمه هواداران پرسپولیس به صفحه شخصیاش در فیسبوک مشخص شد که دقیقا به ضرر سرمربی تیم ملی بوده است.
کیروش پس از ورود به ایران با جوسازی روزنامه مربوط مواجه شد. او که دستیارانش را در نشر این اخبار مقصر میدانست همه را کنار گذاشت و رابطه با رسانه ذکر شده را کامل قطع کرد و حتی در یک کنفرانس مطبوعاتی نسبت به آن روزنامه عکسالعملی تند نشان داد. از کنار رفتن دستیاران ایرانی تا بازگشتشان به کادر زمانی طول کشید و در این زمان روزنامه مزبور گزارشی نوشت در مورد این که کیروش از مربیان ایرانی خواسته علیه برانکو حرف بزنند و چون این اتفاق رخ نداده اخراج شدهاند؛ درخواستی که ظاهرا کیروش نکرده بود و باز به عصبانیتش اضافه کرد.
اما این روزنامه پا را فراتر گذاشت و در جذب سباستین مدعی شد که رابطه عاطفیای خاصی میان کی روش و سباستین برقرار است که بعدا چند کانال این رابطه را غیر عرفی توصیف کردند. صحبتهای کریمی در برنامه نود به نوعی یادآور همه این خاطرات بود.
کریمی ادعای روزنامه را برای اخراج ایرانیها تکرار و به رابطه سباستین و کیروش اشاره کرد؛ جملاتی که برای عصبانی شدن کیروش و استفاده از کلمه بزدلانه در برابر اتهامات کافی بود. در اصل اما کیروش از یک جریان عجیب عصبانی بود و حتی در صحبتهایش تکرار کرد که کریمی باید افشا کند این اطلاعات را از کجا آورده است.
اما این همه ماجرا علیه سرمربی نبود که او در مدت اخیر به خاطر قرارداد با بانک سامان تحت فشار قرار گرفته اما کسی توضیح نداده که فدراسیون چون توانایی پرداخت اقساط حقوقی را ندارد این قرارداد را فراهم کرده است. او به خاطر ندیدن مسابقات لیگ برتر تحت انتقاد شدید است و البته به خاطر مرخصیها و حتی عدم دعوت علیپور هم بارها مورد انتقاد قرار گرفته.
اما وقتی از کیروش انتقاد میکنیم و این طور او را در منگنه میگذاریم از چه چیزی انتقاد میکنیم؟ سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران در همه هفت سال گذشته رویه نادیده گرفتن لیگ برتر را کاملا جدی گرفته است. او با همین شیوه است که تیم ملی ایران را دو بار به جام جهانی رسانده و این بار دبل کرده، رکورد زده و زودترین حضور در تاریخ جام جهانی برای ایران را رقم زده است.
شما درباره کیروشی حرف میزنید که اگر مرخصی زیاد هم رفته، در نتیجهگیری فوقالعاده بوده و تیم تقریبا متوسط ایران از نظر بازیکن را ۴ سال است در سطح آسیا در رتبه بهترین قرارداده است. حالا چنین مربیای با کارنامه مشخص ۷ ساله به خاطر یک دستیار که خودش اعتقاد به او دارد و عدهای اعتقاد ندارند باید به روابط غیر اخلاقی متهم شود؟
کیروش همچنین در حال حاضر با عدم تمدید قرارداد هم از سوی فدراسیون فوتبال مواجه است و این در حالی است که شش ماه پس از جام جهانی باید در جام ملتهای آسیا به قهرمانی فکر کند، ظاهرا پیشنهادی از فدراسیون فوتبال ندارد و باید به فکر ترک تیمی باشد که برایش حسابی برنامه ریخته است.
حالا او در مواجهه با اتهامهای غیر اخلاقی که کریمی فقط تکرارش کرده از کلمه بزدلانه استفاده کرده و در فهرست منفوران قرار گرفته است.
فکرش را بکنید معمار ۷ سال گذشته تیم ملی فوتبال ایران با کارنامه فوق تصور حالا زیر باد انتقاد است و از محبوبیتش کم شده و دقیقا در روزهایی که به تمرکز کافی برای هدایت تیم ملی نیاز دارد، باید درگیر انتقادهای ریز و درشتی باشد که اگر درست هم بوده در ۷ سال قبل تاثیری در نتیجه تیم ملی نگذاشته است.
این داستان عجیب فقط برای مردی که برای تیم ملی نابود شده ایران موفقیتسازی کرده نیست و در مورد برانکو هم پس از داربی در جریان است.
پرسپولیس همین چهار سال قبل که برانکو آمد اوضاع اسفناکی داشت. اوضاع اسفناک یعنی ۱۰ سال بدون قهرمانی، بدون ستاره خوب بدون پیروزی شیرین داربی و بدون هیچ امیدی به موفقیت. تیمی که نهایتا با علی دایی قهرمان جام حذفی شده بود و نایبقهرمان لیگ برتر.
برانکو اما آرامآرام تیم را در کورس قهرمانی گذاشت سال اولی که کامل روی نمیکت تیم نشست تیم را ۵۷ امتیازی کرد و با تفاضل قهرمانی را داد سال دوم یک هفته زودتر از پایان فصل قهرمان شد و حالا ۵ هفته مانده به پایان لیگ برتر قهرمانیاش را مسجل کرده و از ۵ بازی فقط یک امتیاز میخواهد.
برانکو امروز در تمرین پرسپولیس ۱۰۰ نفر را روی سکو به عنوان منتقد داشته که به عملکردش انتقاد کردهاند و اتفاقا مدافع بازی کردن مسلمان در ترکیب تیم بودهاند. چرا؟ چون داربی را باخته است. حالا دیگر همه یادشان رفته که در دوره ای دو صفر و سه صفر به استقلال باخته اند و باخت های ذلتباری هم بوده است. حالا همه فقط ۴-۲ همین برانکو را یادشان هست و به تاکتیک ها و تصمیمات او اعتراض می کنند.
اعتراض بابت یک بازی به مربیای که قهرمانی قبل از عید را به هواداران هدیه داده از آن دسته اتفاقات عجیب است.
برخورد با کیروش و برانکو انگار وجه خفته ای از فرهنگ زیاده خواه ایرانی است که خیلی زود گذشته را فراموش می کند و موفقیت های بزرگ را زیر پا می گذارد و به خاطر شکست های کوچک زبان به انتقادهای تند می گشاید.
این برخورد با مربیانی صورت می گیرد که ستاره های سال ۱۳۹۶ بوده اند و حتما معمار تیم ملی فعلی ایران و معمار پرسپولیس هستند اما حافظه جمعی رفتار عجیب از خود به نمایش می گذارد.
این فراموشکاری نسبت به روزهای ذلت چه برای پرسپولیسی ها و چه برای طرفداران تیم ملی نشان دهنده روحیه خطرناکی است که قدرتمند شده است.
روحیه ای طلبکار و غیر منطقی که روزنامه نگار انگلیسی را مجبور می کند در مورد زیادهخواهی هواداران پرسپولیس توییت کند. قرمزها ۱۵ امتیاز از تیم دوم جلو هستند و تیم ملی برای اولین بار دو دوره پشت سرهم به جام جهانی رسیده و بعد از برزیل دومین تیم صعود کننده بوده است. ما در مورد فوتبال و مردمی حرف می زنیم که ستاره های سال رو به پایان را زیر باد انتقاد گرفته اند و رهایشان نمی کنند. مردمانی عجیب از ایران زمین.»