برجام! پس تو به چه دردی میخوری؟
به غیر از پارهای سیاستمداران کشورمان که هنوز منتظر سیب و گلابیهای باغ جنابعالی ماندهاند، بقیه دیگر همه، ماستها را کیسه کردهایم.
کد خبر :
782957
روزنامه وطن امروز؛ امیر استکی: لابد شنیدهاید که شرکت سامسونگ یا بنا به قولی دیگر، کمیته بینالمللی المپیک، ورزشکاران ایرانی را به بهانه تحریمهای سازمان ملل از دریافت گوشیهای هوشمند مستثنا کرده است، اما اگر خاطرمان باشد ۲ سالی میشود که برجام منعقد شده است و بنا بر قول و قرار متولیان تدبیر و امید، تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران باید همگی لغو شده باشد. قبلتر از تحریمهای هستهای هم البته تحریمهایی وجود داشته است، ولی در آن روزها هیچ وقت شاهد این نبودیم که از این قبیل اتفاقات برای شهروندان ایرانی بیفتد، حداقل در مسابقات ورزشی بینالمللی! به عبارت دیگر قرار بود بعد از برجام محدودیتها کمتر شود، ولی گویا نهتنها کم نشده، بلکه در ظاهری تحقیرکنندهتر حتی، به قوت خود باقی است. بعد از برجام همه انتظارات به سمت گشایشهای مالی و لجستیکی معطوف شده بود و همه منتقدان از تاثیر کم برجام در این زمینهها سخن میگفتند و مشکلات برجام برای کشور را در این وادی جستوجو میکردند، اما حالا باید متوجه باشند که نهتنها داشتن این انتظار که برجام در سطح کلان گشایشی برای ملت ایجاد کند از اساس انتظار بیجایی است، بلکه
باید اکنون سطح تحلیل را به مسائل پیشپاافتادهای مانند همین مورد اخیر محدود و از برجام در این سطح انتقاد کنند. تا حالا بر اساس سر و صدای زیادی که اعتدالگستران در اطراف برجام ایجاد کرده بودند، همه تا حدود زیادی درباره منافع چشمداشتی آن در اشتباه بودیم. حالا زمان آن فرارسیده است از برجام بپرسیم: «پس تو دقیقا به چه دردی میخوری؟!» آن همه بهبهی که میشنیدیم، پس دنبهاش کو؟ لااقل نباید در همین حد که ورزشکاران کشورمان در کرهجنوبی تحقیر نشوند به کار ما بیایی؟ حالا تسهیل شرایط ورود سرمایه خارجی به کشور و ارتباط سیستم بانکی ما با بانکهای بینالمللی پیشکش! راستی! خودمان هم الان دیگر کاملا شیرفهم شدهایم که چنین انتظاراتی از جنابعالی بیهوده است و به غیر از پارهای سیاستمداران کشورمان که هنوز منتظر سیب و گلابیهای باغ جنابعالی ماندهاند، بقیه دیگر همه، ماستها را کیسه کردهایم و دلمان به این خوش است که با وجود شما، سایه جنگ از سرمان زدوده شده است! در حقیقت منافع برجام برای ایران به نحوی است که در عین نعمت بودن، در نگاهی کلان نوعی نقمت نیز هست! بر همین اساس است که میبینیم واکنشهای دستگاه دیپلماسی کشورمان به
این تبعیض تحقیرآمیز آنچنان سهمگین است که کل دستگاه دیپلماسی کرهجنوبی را برای عذرخواهی به تب و تاب انداخته است! همین که جناب ظریف توئیت بزنند و بگویند اگر عذرخواهی نشود ایشان گوشی سامسونگ خود را دور میاندازند، در نوع خود حرف کمی نیست؛ این برای دستگاه دیپلماسی ایران که لبخندش برای دشمنان و فریادهایش برای دوستان است، نهتنها یک حرکت بسیار تند، بلکه اصولا یک ساختارشکنی تلقی میشود! برای وزیری که پیش پای پادشاه کویت زانو میزند، این حرکات الحق و الانصاف در حکم پاره کردن زنجیر است. دستگاه دیپلماسی دولت کنونی از سوی دولتمردان و هواداران دولت اعتدالگستر، به صفت قهرمان موصوف است و دلیل این وصف هم تنها انعقاد برجام و به سرانجام رساندن تعطیلی برنامه هستهای کشور است، اما همین برجام و ضرورتهای بیجایی که با اهمال مذاکرهکنندگان بر آن مترتب شده است، به شکلی بسیار جدی، دست و پای کشور را برای اعمال حاکمیت بر سرنوشت خود و دفاع موثر از منافع ملی و منافع اتباع ایران در نقاط مختلف جهان بسته است. بر همین اساس واکنشها به تحقیر کرهایها در نهایت میتواند از نوع همین کنشهای توئیتری باشد که شاید جواب دهد و شاید هم نه!
اما چرا؟ به وضوح تنگناهایی که تعلیق -و نه لغو- تحریمهای هستهای توسط آمریکا برای عادیسازی مناسبات بانکهای ایران با بانکهای بزرگ بینالمللی ایجاد کرده است، انتقال ارز ناشی از فروش نفت را برای ایران به یک دشواری بزرگ تبدیل کرده است. از طرف دیگر بانکهای کوچک و با درجه اعتباری پایین که ریسک تنبیهات مالی آمریکا در صورت بازگشت تحریمها را- که هر ۴ ماه کاملا محتمل است- متوجه خود میبینند، در انتقال ارز برای ایران بسیار محتاط عمل میکنند و تقریبا تنها تا زمانی که مطمئن نشوند ارز مورد تقاضا به دست اشخاص یا نهادهای حاضر در لیست تحریمی آمریکا نمیرسد، اقدام به انتقال نخواهند کرد. به عبارت بهتر این اطمینان تنها در صورتی حاصل میشود که ارز به مصرف خرید کالاهای مصرفی برسد. اگر تنگناهایی را که FATF هم برای مراودات مالی ایران در داخل و خارج ایجاد کرده است به این مساله اضافه کنیم و از طرف دیگر به این نکته هم که کره یکی از مشتریان نفت ایران و یکی از صادرکنندگان بزرگ کالای مصرفی به کشورمان است نیز توجه دهیم، میتوانیم نتیجه بگیریم عوائد برجام که در نهایت فروش نفت و تسهیلات لجستیکی حول آن را شامل میشود، خود به یک
بلای بزرگ نهتنها برای اقتصاد، بلکه برای حاکمیت ملی ما تبدیل شده است. به عبارت بهتر، برجام تحریم خرید نفت از ایران را برطرف کرده است، ما بهتر از قبل از برجام نفت میفروشیم، ولی در انتقال پول آن با مشکلات زیادی روبهرو هستیم؛ مشکلاتی که ما را ناگزیر از حفظ سطح واردات کالاهای مصرفی میکند و این ناچاری را خریداران نفت ایران نیز میدانند و به طور خلاصه همین میشود که در برابر کرهجنوبی ما در این مخمصه گیر میکنیم. هم مشتری نفت ما است و هم ما مجبوریم پول نفتمان را بیشتر با تبدیل کردن به کالای مصرفی به کشور بازگردانیم و این باعث میشود صادرات کره به کشور ما نه یک ابزار بالقوه برای اعمال فشار ما به آنها، بلکه برعکس یک عامل فشار بالفعل آنها بر ما باشد! این معجزه برجام برای کشور ما است و نتیجهاش هم همین تهدید به استفاده نکردن از گوشی گلکسی ۸ سامسونگ توسط وزیر محترم امور خارجه کشورمان است. واکنش شدیدتر از این برای اعتدالگستران متاسفانه میسر نیست. به طور خلاصه در این داستان از هر طرف که برویم به در بسته تدبیر نم کشیده حضرات میرسیم که ایران را به مثابه یک قربانی منفعل در زیر شمشیر داموکلس گذاشته است. با این
اوصاف ما نهتنها در حال حاضر نمیتوانیم گوشیهای سامسونگ خود را به طاق بکوبیم، بلکه در آینده هم باید گوشی کرهای بخریم تا در نهایت کُمیت امور دولت محترم لنگ نشود.