سفرخیره کننده آلمان از عقب افتادگی به پیشرفت!

هانس ورنر سین یکی از پیشرو‌ترین اقتصاددان‌های آلمانی که به عنوان رئیس انستیتوی پرنفوذ IFO در مونیخ حضور داشت، در عنوان کتاب پرفروشش عریان‌تر به این مساله پرداخته بود: آیا آلمان هم چنان قابل نجات است؟!

کد خبر : 782702

سرویس اقتصادی فردا: نام آلمان، همیشه در طی سال های اخیر مترادف بوده است با اقتصادی قوی و مستحکم، کار و پول و کارخانه های پر رونق. اما چه رازهایی باعث شده که آلمان بتواند به غول اقتصادی تبدیل شود و در این راه چه درس هایی می توانیم از این کشور بگیریم؟ پاسخ این سوالات را می توان در کتابی خواندنی از دیویدآدراتسچ و اریک لمان جستجو کرد که با نام «هفت راز آلمان: مقاومت اقتصادی در جهان پرآشوب» منتشر شده است. فردا نیوز در سلسله مطالبی، ترجمه این کتاب را منتشر خواهد کرد. بخش پنجم این کتاب در ادامه خواهد آمد.

۱-هفت راز اقتصاد راز آلود آلمان

۲-آلمان چگونه در ده سال به معجزه اقتصادی رسید؟

۳-نابودی اقتصاد آلمان با فروپاشی دیوار برلین

۴-دستمزد‌های بالا چگونه اقتصاد را فلج می‌کند!

جهان هم چنان به تولیدات کارخانه‌های عظیم و پرخرج نیاز دارد، اما با جهانی شدن ژئوگرافی تولید رقابتی از کشور‌های پرهزینه آمریکای شمالی و غرب اروپا به بازیگران جدید اقتصاد جهانی یعنی آسیا و شرق و مرکز اروپا تغییر کرد. این دهه، دهه‌ای وبد که فناوری‌های پیش رفته و کارخانجات دارای نوآوری در آمریکا، مانند کامپیوتر‌های شخصی، نرم افزار و نیمه هادی‌ها به شدت گسترش پیدا کردند و باعث رشد کارآیی اقتصادی و کاهش بیکاری شدند. کمپانی‌های جدید مانند اپل و مایکروسافت توسط کارآفرین‌هایی مانند استیوجایز و بیل گیتس گسترش پیدا کرده و باعث شدتد آمریکا از طریق کارآفرینی و نوآوری به دارایی و ثروت غیرقابل پیش بینی برسد. در آلمان، اما واکنش به این تحولات تیره و تار بود. یوشکا فیشر عوض حزب سبز که بعد‌ها در زمان جرهار شرودر وزیر خارجه آلمان شد، در سال ۱۹۹۵ با افسوس گفته بود: کمپانی‌ای مانند مایکرسافت هرگز شانسی در آلمان نخواهد داشت.

اما تنها کمپانی‌های کارآفرین جدید نبودند که حضورشان در آلمان غیرممکن می‌نمود. در ظرفیتی که برای رشد استارت آپ‌های جدید در فضای رقابت‌های جهانی پدید آمده بود، لستر ثارو ثارو رئیس مدرسه مدیریت اسلوان در ام آی تی با تاکید بر آسیب پذیری آلمان گفته بود که این کشور جا مانده، چرا که کارخانه‌های بزرگ مورد نیاز برای آینده اش را نساخته است. در این نگرانی تنها نبود. یکی از هفته نامه‌های مشخور در آلمان یعنی اشپیگل هشدار داده بود که تغییرات ساختار‌های جهانی به گونه‌ای بر روی اقتصاد آلمان تاثیر گذاشته که اندکی پیش از این حتی فکرش را هم نمی‌کردیم. بسیاری از تولیدات این کشور مانند اتومبیل، ماشین آلات، مواد شیمیایی و فولاد دیگر در بازار جهانی عنصر رقابت پذیری را ندارند. در صنایع آینده مانند بیوتکنولوژی و الکترونیک نیز کمپانی‌های آلمانی تقریبا هیچ مشارکتی ندارند.

وال استریت ژورنال با نگاهی به آلمان نتیجه گرفته بود که: اگر به کارخانه‌های صنعت تراشه نگاهی کنیم با فاجعه رو به رو خواهیم شد. یکی از پیشروترین سیاستمداران آلمان لوتر اسپات که به عنوان رئیس ایالت بادن وورتمبرگ خدمت می‌کرد، با همراهی هربرت هنزلر مدیر شرکت آلمانی کمپانی و مک کینزی در کتاب پرفروش شان با نام شمارش معکوس برای آلمان: شروع دوران جدید؟ هشدار داده بودند که بزرگترین بحران در ساختار‌های آلمان پس از جنگ جهانی نتیجه از دست دادن ابتکار در مورد لبه‌های فناوری است.

هانس ورنر سین یکی از پیشرو‌ترین اقتصاددان‌های آلمانی که به عنوان رئیس انستیتوی پرنفوذ IFO در مونیخ حضور داشت، در عنوان کتاب پرفروشش عریان‌تر به این مساله پرداخته بود: آیا آلمان هم چنان قابل نجات است؟!

حالا سریع به امروز می‌آییم، همه آن چیزی که گفتیم، گویی در گذشته‌ای فراموش شده و کاملا قدیمی بوه، گویی در دوره‌ای کاملا متفاوت با دوره کنونی آلمان. آلمان حالا به نوری تابناک در اروپایی با اقتصاد پریشان می‌ماند و حتی در میان پیش رو‌های کشور‌های توسعه یافته است. همان طور که یوخن بیتنر، سردبیر هفته نامه وزیر زیت می‌گوید: کشور من سفری شگفت انگیز از کشوری داشته که همین ده سال یش با برچسب:بیمار اروپا خوانده می‌شد. از آن زمان بیکاری را تقریبا به نصف رسانده و در طی ۵ سال گذشته رشدی ۸ درصدی داشته ایم، رقمی که برای چنین کشور توسعه یافته‌ای دست نیافتی به نظر می‌آـمد. همین ماه پیش دولت فدرال اعلام کرد که بودجه خود در سال ۲۰۱۵ را بدون بدهی حدید ارائه می‌کند. همه این‌ها در حالی صورت پذیرفت که بحران مالی جهانی وجود داشت و یورو در آستانه فروپاشی بود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: