انقلاب اسلامی در کدام موقعیت قرار دارد؟
انقلاب اسلامی در کدام موقعیت قرار دارد؟ آیا مانند اغلب انقلابهای غرب و شرق دنیا پایان یافته یا همچنان در جریان است؟ آوردهاش چه بوده است؟.
کد خبر :
777754
روزنامه کیهان؛ محمد ایمانی: انقلاب اسلامی در کدام موقعیت قرار دارد؟ آیا مانند اغلب انقلابهای غرب و شرق دنیا پایان یافته یا همچنان در جریان است؟ آوردهاش چه بوده است؟ اگر برخی کارگزاران ارشد در طول چند دهه گذشته، خلاف آرمانها عمل کردهاند، آیا میتوان از این ضدکارکرد، نافرجام بودن انقلاب را نتیجه گرفت؟ همواره دهها پرسش از این قبیل، در جامعه ما محل گفتوگو بوده و اکنون که به چهل سالگی وقوع انقلاب نزدیک میشویم، اهمیتی دوچندان یافته است. بیم آن میرود که در انبوه شبهات، حقیقت انقلاب دیده نشود. به عنوان مثال میگویند چرا از ۷ رئیسجمهور پس از انقلاب، ۵ نفر مسئلهدار از آب درآمدهاند و آن دو نفر دیگر، یکی شهید و یکی رهبر شده است. آیا این مسئلهدار شدن رجال، نشانه ضعف انقلاب نیست؟ و... از این قبیل که مطرح میشود.
۱- انقلاب اسلامی، همچنانکه نظم استبدادی را برهم زد، نسبت به نظم غالب در دنیا نیز شالودهشکن بود. اما فراتر از همه اینها، انقلابی «آخرالزمانی» است؛ بنابراین برخی اتفاقات آن نیز درعرصه ریزشهای عجیب و رویشهای عجیبتر، آخرالزمانی است. انقلابها در شرق و غرب جهان، منحصرا نسبت خود را به قبله لیبرال دموکراسی و یا قبله کمونیسم و مارکسیسم میرساندند. شورش علیه نظم سلطنتی- کلیسایی درغرب، به لیبرال دموکراسی انجامید که اتفاقا در نسبت با دیگران کاملا محافظهکارانه، سرکوبگرانه و مستعمرهانگارانه برخورد میکرد. در برابر این وضعیت، انقلابهای کمونیستی در روسیه و چین و... سربرآوردند که هرچند معترض لیبرال دموکراسی غرب بودند، اما خود از شیر غرب جدید (ماتریالیسم و انکار ابعاد ملکوتی انسان) تغذیه میکردند و به سرعت، تبدیل به بدیل استعمار شدند.
۲- از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، جهان به مدت چند دهه دستخوش رقابت تمامیتخواهانه دو قطب شد و تا ۱۹۹۱ که شوروی فروپاشید، تمام اتمسفر سیاسی دنیا در چالش میان این دو تعریف میشد. انقلاب اسلامی در مقابل این انحصار دوقطبی، خود را به عنوان «امر واقع» و «شالودهشکن» و نه فقط ایده و نظریه، تحمیل کرد. به همین دلیل هم در جنگ تحمیلی، هر دو ابرقدرت کنار رژیم متجاوز صدام ایستادند.
۳- آمریکا در دورهای که با رحلت حضرت امام خمینی (ره) مقارن شد، خیز بزرگی برای احیای ابرقدرتی برداشت. اوت ۱۹۹۰ میلادی (تابستان ۱۳۶۹) دولت آمریکا به ریاست جرج بوش پدر ضمن حمله به عراق، قدرتنمایی بزرگی انجام داد. به فاصله یک سال در شوروی کودتا صورت گرفت و چند ماه بعد (دسامبر- آذر ۱۳۷۰) اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید و شرق اروپا از هم گسیخت. یک دهه بعد بوش پسر سر کار آمد تا «قرن جدید آمریکایی» و «خاورمیانه جدید» را با اشغال افغانستان و عراق نهایی کند.
۴- درست در همین دوره، ابتدا تکنوکراتهای کارگزاران و سپس مؤتلفان اصلاحطلب آنها در ایران سرکار میآمدند که در اظهار ضعف نسبت به آمریکا مشترک بودند و بر طمع جهانگشایان میافزودند. براساس معادلات ظاهری و تحولات جهانی در حد فاصل ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳، کار ایران هم تمام بود. اما روند تحولات در همین ۱۷ سال گذشته -به واسطه مدیریت راهبردی جانشین حضرت روحالله- چنان با موفقیتهای معجزهآسا برای ایران رقم خورد که مایک پمپئو رئیسسازمان سیا همین چند ماه قبل در گفتوگو با شبکه «MSNBC» تاکید کرد «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷ سال گذشته (۲۰۱۰ میلادی/ ۱۳۸۹ شمسی) بسیار بیشتر شده است. امروز، این کشور نفوذ بسیار زیادی دارد، نفوذی که فراتر از نفوذ آنها در ۶ یا ۷ سال گذشته است. ایران در همهجای خاورمیانه حضور دارد».
۵- یک سال قبل، شاول شای معاون پیشین شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی در روزنامه اسرائیلهیوم نوشت «سال ۲۰۱۶ به واسطه پیروزیهای چشمگیر ایران و متحدانش در عراق و سوریه و یمن و لبنان و تشکیل دولت مورد حمایت حزبالله، یکی از پرموفقیتترین سالها در تاریخ حکومت اسلامی بود»؛ و امریکن اینترست گزارش داد «ایران، به هفتمین قدرت برتر دنیا تبدیل شده و در زمره ۸ قدرت بزرگ قرار گرفته است». دقیقا در همین دوره پرماجرا، «هرتسل هالوی» (فرمانده رکن اطلاعات در ستادکل ارتش اسرائیل) گفت: «از ابتدای انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، ما ۳ برابر رشد علمی داشتهایم، اما رشد علمی و فنی ایران ۲۰ برابر شده است. آنها به برتری فنی نزدیک میشوند. جنگ واقعی در آینده نیست؛ بلکه همین امروز ادامه دارد. برداشتن فاصله ۳۰ سال پیش ایران با ما، برای ما بسیار پرهزینه خواهد بود. جنگ امروز جنگ ذهنها و عقلهاست و تبلیغات طرف مقابل میتواند روحیه اسرائیلیها [صهیونیستها]را درهم بشکند.». اینها نماد قدرتمند هوشمند جمهوری اسلامی است.
۶- ما میتوانیم یا نمیتوانیم؟ آیا میتوانیم از عهده چالشها و مشکلات ریز و درشت خود برآییم یا نه؟ پاسخ این پرسش راهبردی در کارنامه خود انقلاب نهفته است. انقلاب و «مدیران تراز آن» با عمل خویش - ونه حتی حرف- یاد دادند که میتوانیم بر هر چالش بزرگی غلبه کنیم؛ همچنانکه برخی سیاسیون یا مدیران فربه از خلقوخوی اشرافیگری و جا مانده از روحیات انقلابی، میل بازگشت به فرهنگ مبتذل قجری و پهلوی را کردند که جوهره آن، «ما نمیتوانیم» و «باید جزو اقمار ذلیل غرب باشیم»، بوده است. اتفاقا این طوایف- از هر جناح و با هر شعار انتخاباتی که میخواهند باشند- پس از نواختن آهنگ ارتجاع، از داشتن آورده تهی گردیده و زحمتافزا شدهاند. به تعبیر رهبر انقلاب «هر جا انقلابی عمل کردیم، پیش رفتیم؛ هر جا از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم» و «هر جا مدیریت انقلابی فعال پرتحرک داشتیم، کار پیش رفته است، هر جا مدیریتهای ضعیف، کمجان، ناامید، غیرانقلابی و بیتحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده یا انحراف پیدا کرده است... عزت و امنیت و اقتدار ملی... بدون مسئولان شجاع و فعال و پرکار تأمین نخواهد شد».
۷- در حالی که نسل سوم و چهارم پا به عرصه میگذارند، انقلاب اسلامی به عنوان یک وجود زنده و جاری به حیات خود ادامه میدهد و به زیست سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران معنا میبخشد؛ هر چند که «ضد» این انقلاب نیز به مثابه معارض- از جهات گوناگون- در خارج و داخل کشور مدام باز تولید میشود. یکی از وجوه معارضه پنهان و زیرپوستی با انقلاب، همین منحصرسازی انقلاب به یک اتفاق تاریخی پایان یافته است. آنها که انقلابیگری را تندروی و افراطیگری، و مخالف عقلانیت و تدبیر و مصلحت جلوه میدهند، در حقیقت با جوهره و روح انقلاب بیگانهاند، اگر نگوییم که به جبهه «ضد» یاری میرسانند.
۸-برخی دستاوردهای تمدنی انقلاب اسلامی در طول تاریخ چند صد سال اخیر ما بینظیر بوده اما از شدت بروز و ظهور، به چشم نمیآید. این دستاوردها هریک در حکم همآوردطلبی در مقابل انواع طیفهای مدعی لیبرالیسم و کمونیسم و ناسیونالیسم است. در حوزه انقلابهای سده اخیر ایران، انقلاب اسلامی تنها نهضتی است که پیروز شد، ادامه پیدا کرد و به ۴۰ سالگی خویش نزدیک گردید. ما در ایران انتخابات نداشتیم. از شاه تا نمایندگان مجلس و نخستوزیر و مدیران ارشد نظامی و امنیتی و اقتصادی و سیاسی را سفارتخانههای آمریکا و انگلیس تعیین میکردند. انقلاب اسلامی حق تعیین سرنوشت را به اراده خود ملت، به داخل کشور آورد. از سوی دیگر، در میان جنگهای تحمیلی ۲۰۰ سال اخیر، تنها دفاع مقدس ۸ ساله بود که با عزت تمام، بیآنکه یک وجب از خاک کشور دراشغال اجنبی بماند، به پایان رسید. اگر یک ناسیونالیست یا لیبرال و کمونیست در این دفاع عزتمندانه خون از دماغش ریخت و زخمی برای دفاع برداشت، یا نظیری برای آن در تاریخ پر قهقرای ۲۰۰ سال گذشته سراغ دارند، بگویند. این در حالی است که در جنگهای ما با روس و انگلیس و آمریکا، از ۷-۸ ایالت شمالی بگیرید تا هرات
(افغانستان) و سپس بحرین، با زور یا تهدید، به تسخیر حریف درآمد و از خاک ما جدا شد.
۹- ملتی که حاکمانش از سر تمسخر میگفتند نمیتواند آفتابه و لولهنگ بسازد، تا مرز تولید سوخت ۲۰ درصد رآکتور هستهای پیش رفت و بزرگان فناوری هستهای در دنیا را به اعجاب و تحسین واداشت. ملتی که نیازمند واردات سیم خاردار در جنگ تحمیلی بود، اما همان را تحریم میکردند، توانست موشک بازدارنده دوربرد و نقطه زن بسازد و آمریکا و رژیم صهیونیستی را مجبور کند دیگر لاف تهدیدهای بزن دررویی را تکرار نکند. وقتی شهید تهرانیمقدم یا شهید مجید شهریاری درباره تولید موشک یا سوخت ۲۰ درصد راکتور تهران گفتند «ما میتوانیم»، سهل اندیشی و بیعملی در کارشان نبود. فکر نمیکردند قرار است این اقلام راهبردی را آکبند بخرند و وارد کنند. «ما میتوانیم» رنج و زحمت دارد. زحمت اندیشیدن به مسئلههای غامض و یافتن راههای صعبالوصول، زحمت عرق ریختن و مسیر ناهموار را هموار کردن. حالا هم راه همان راه است؛ نه ناامیدی و تسلیم، و نه رویااندیشی محض و آمادهطلبی.
۱۰- اگر کسی ریزش یا لغزش امثال بنیصدر و خاتمی و موسوی و هاشمی و احمدینژاد و روحانی را میبیند - که در نوع خود مهم است- باید رویش نو به نو شاخههای درخت انقلاب را در قالب حسن باقریها و تهرانیمقدمها و مجید شهریاریها و احمدیروشنها و محسن حججیها و نصراللهها و زکزاکیها و عیسی قاسمها و حوثیها را هم ببیند که هرکدام، فرسنگها بر قلمروی انقلاب اسلامی افزودهاند. نیروهای خدوم و خلاق کم نیستند و میتوان ادعا کرد این کثرت افراد پای کار حق، در طول تاریخ کم نظیر است. کار انقلاب هم با همین رویشهای نو به نو پیش رفته، نه ریزشها که سنت الهی و جزو قانونمندی نهضت اسلامی است.
۱۱- خاصیت غربالکنندگی، خاصیت همیشگی انقلاب اسلامی آخرالزمانی است. انقلاب آخرالزمانی، فراز و نشیب بسیار دارد. محمّد بن منصور و او از پدرش روایت کرده است امام جعفر صادق (ع) فرمود؛ «نه، به خدا سوگند آنچه که شما دیدگان خود را بدان دوختهاید، پدید نمیآید، مگر بعد از ناامیدی. نه به خدا سوگند آنچه چشمان خود را به آن دوخته اید، آشکار نمیگردد؛ مگر اینکه غربال شوید. نه به خدا سوگند کسی که شما چشم به او دارید، نمیآید؛ مگر بعد از اینکه از هم امتیاز داده شوید. نه به خدا سوگند امری را که شما به آن چشم دوختهاید، به وقوع نمیپیوندد تا آنکه شقّی از سعادتمند معلوم شود». همچنین از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «به خدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته میشوید، و شیشه را بعد از شکستن میتوان ذوب کرد و به صورت نخست برگرداند. به خدا قسم شما مانند سفال شکسته میشوید. سفال بعد از شکسته شدن دیگر بصورت اول برنمیگردد. به خدا قسم شما امتحان وغربال خواهید شد، چنانکه دانه تلخ (یا پوسته) از گندم جدا میشود».
۱۲- حتما باید انقلاب را آسیبشناسی کرد؛ از جمله اینکه مسئولان در میان مردم و همراه رنجها و مشکلات آنها هستند یا تافته جدا از مردمند؟ قانونمدار هستند یا خودکامگی پیشه میکنند؟ به گفتمان امام خمینی که جوهره آن ولایت فقیه است، وفادارند یا خط انحراف و تحریف در پیش گرفتهاند؟ جزو سنتهای الهی است که هر موسس انقلاب دینی در طول تاریخ پس از خود، با کارشکنی و کژتابی عناصر متنفذ درباره وصی و جانشینش مواجه شود. انقلاب ما نیز از این آزمون بزرگ مستثنا نبوده است.