تاریخ صهیونیست ها، از جنبشی پیش پا افتاده تا ریشه‌های مذهبی شکل گیری

در شرق و میانه اروپا ژورنال‌ها و روزنامه‌های عبری شروع به گسترش کردند. در این میان چند نفری ظهور کردند که در تاریخ نگاری صهیونیسم به نام منادیان صهیونیسم شناخته می‌شوند.

کد خبر : 777446

سرویس بین الملل فردا: نام ایلان پاپه، مورخ اسرائیلی، در میان محققان ایرانی با موضوع فلسطین گره خورده است. کتاب‌های مختلف او درباره درگیری اسرائیل و فلسطین باعث شده است که او شهرت فراوانی در این حوزه کسب کند. او در سال ۲۰۰۸ اسرائیل را ترک کرد. فردا در سلسله ترجمه‌های پیش رو، متن کتاب دیگر او با عنوان ۱۰ افسانه پیرامون اسرائیل را برای خوانندگان فرهیخته خود منتشر می‌کند. در ادامه ششمین قسمت این مجموعه تقدیم می‌گردد.

۱- افسانه‌های اسرائیل در بوته نقد یک اسرائیلی

۲- افسانه اول: یهودی‌ها بیابان‌های فلسطین را غصب کردند نه کشوری آباد

۳- تاریخ چگونه درباره سرزمین سرسبز فلسطین تحریف شد؟

۴- واکاوی پروژه مخفی مسیحیت برای انتقال یهودیان به فلسطین

۵- گروهی آلمانی که مقدمات اشغال فلسطین را فراهم کردند

۶- اتحاد نانوشته کمونیست‌ها و انگلیسی‌ها و آلمانی‌ها برای ایجاد اسرائیل

فصل سوم: صهیونیسم همان یهودیت است

برای بررسی این تصور که صهیونیسم همان یهودیت است باید سابقه تاریخی ایجاد آن را بررسی کنیم. از زمان ایجاد آن در میانه قرن نوزدهم، این لغت تنها یک توضیح نه چندان ضروری برای فرهنگ یهودی بود و با دو انگیزه در میان جوامع یهودی مرکز و شرق اروپا پدید آمد.

دلیل اول جستجوی امینت در جامعه‌ای بود که یهودیان را مساوی با دیگر شهروندان محسوب نمی‌کرد و معمولا دست به آزار آن‌ها می‌زد. گاه این آزار از طرق قانونی بود و گاه قدرتمندان برای انحراف مردم از شورش اقتصادی یا سیاسی دست به سازماندهی یا تشویق شورش علیه آن‌ها می‌کردند. دلیل دوم نیز برابری جویی با دیگر جنبش‌های ملی بود که اروپای آن دوره یعنی بهار ملت ها، در حال رشد سریع بودند. یهودیان تنها کسانی نبودند که خواستار تبدیل شدن از گروهی مذهبی به یک ملت بودند. در میان دو امپراطور در حال فروپاشی، یعنی اتریش مجارستان و عثمانی، گروه‌های نژادی و مذهبی زیادی بودند که آرزو داشتند به بعنوان یک ملت شناخته شوند.

ریشه مدرن صهیونیسم را می‌توان پیش از این در آن چه جنبش روشنگری یهودیان خوانده می‌شد دید. آن‌ها گروهی از نویسندگان، شاعران و عالمان یهودی بودند که زبان عبری را احیا کرده و مرز‌های تعلیمات یهودی را به حوزه‌های علوم، ادبیات و فلسفه گسترش دادند.

در شرق و میانه اروپا ژورنال‌ها و روزنامه‌های عبری شروع به گسترش کردند. در این میان چند نفری ظهور کردند که در تاریخ نگاری صهیونیسم به نام منادیان صهیونیسم شناخته می‌شوند و تمایلات ملی گرایانه بیش تری داشته و احیای زبان عبری با ملی گرایی را در نوشته هایشان پیوند دادند. آن‌ها دو ایده جدید را پیگیری می‌کردند: بازتعریف یهودیت به عنوان جنبش مردمی و نیاز به استعمار فلسطین برای بازگشت یهودیان به سرزمین باستانی شان که در سال ۷۰ از آن‌ها اخراج شده بودند. آن‌ها ایده بازگشت را ایده کلونی‌های کشاورزی تبلیغ می‌کردند. در بسیاری از بخش‌های اروپا یهودیان امکان کشت یا داشتن زمین را نداشتند و به همین خاطر علاقه داشتند که به عنوان ملت کشاورز معرفی شوند نه به عنوان شهروندان آزاد.

این ایده مخصوصا زمانی شهرت بیش تری پیدا کرد موجی خشونت بار در روسیه سال ۱۸۸۱ رخ داد و پس از آن این ایده‌ها به برنامه‌هایی سیاسی تبدیل که توسط گروه عاشقان صهیونیسم تبلیغ می‌شدند. گروهی که چند صد جوان مشتاق صهونیست را منتقل کردند تا اولین کلونی جدید را در سال ۱۸۸۲ در فلسطین به راه اندازند. اولین فاز در تاریخ اوج گرفتن صهیونیسم را می‌توان کار‌ها و اعمال تئودور هرزل دانست.

سال ۱۸۶۰ در شهر پست امپراطوری پست متولد شد، اما بیش‌تر عمرش در وین ساکن بود و شغلش را به عنوان نمایشنامه نویس علاقه‌مند به موقعیت و مشکلات یهودیان مدرن در جامعه اش آغاز کرد و ادعا نمود که ادغام کامل در جامعه محلی کلیدی برای حل این معضل است.

در دهه ۱۹۸۰ روزنامه نگار شد و مطابق با زندگی نامه‌ای که خودش گفته است، این زمان بود که فهمید یهودی ستیزی چه میزان قوی است. او نتیجه گرفته بود که هیچ امیدی برای ادغام در جامعه وجود ندارد و در عوض برای حل مساله‌ای که آن را مشکل یهودیان نامیده بود، ایجاد دولت یهودی در فلسطین را پیشنهاد داد.

در مراحل اولیه‌ای که این ایده در میان جوامع یهودی کشورهایی، چون آلمان و آمریکا پخش شد، شخصیت‌ها و عاملان برجسته این جوامع آن را رد کردند. رهبران مذهبی صهیونیسم را نوعی سکولاریسم و مدرنیزاسیون می‌دانستند و آن را قبول نداشتند، در مقابل یهودیان سکولار بیم آن را داشتند که ایده‌های جدید سوال‌ها و تردید‌هایی را پیرامون وفاداری یهودیان به کشورشان پدیدآورد و همین مساله یهودی ستیزی را افزایش دهد.

هر دو گروه ایده‌های متفاوتی داشتند در مورد این که چگونه با آزار‌های یهودیان در روزگار مدرن مقابله کنند. برخی عقیده داشتند که استحکام بخشیدن به دین و سنت یهودیان راه حل بوده است، مانند اسلام گرایان بنیاد گرا که همزمان مورد هجمه مدرنیزاسیون اروپایی بودند. دسته دیگر، اما طرفدار ادغام بیش‌تر در جامعه و زندگی غیریهودی بوند.

هنگامی که صهیونیسم بین دهه ۱۸۴۰ تا ۱۸۸۰ در اروپا و آمریکا پدیدار شد، اغلب یهودیان به دو دسته در برخورد با یهودیت تقسیم شدند. دسته اول در جوامع کاملا بسته مذهبی با تخریب ایده‌های جدید مرتبط با مدرنیزاسیون مانند ملی گرایی آن را تهدیدی برای سبک زندگی شان می‌دانستند. گروه دوم با به شیوه زندگی سکولار وارد شدند که البته با آن چه جوامع سکولار غیر یهودی انجام می‌دادند تفاوت‌های کمی داشت، مانند جشن گرفتن در تعطیلات مشخص، رفتن به کنیسه در روز‌های جمعه و احتمالا نخوردن در ملاعام در روز رستگاری (روز کیپور).

گرشام شالم که یکی از همین یهودیان بود، در خاطراتش با نام برلین تا اورشلیم، می‌گوید که چگونه به عنوان یک عضو جوان یهودیان در آلمان، وقتی همراه دوستانش در یوم کیپور به رستوران رفته بود، صاحب رستوران به او گفت که برای افراد روزه دار اتاقی جداگانه مهیا شده است. افراد و جوامع خود را میان این دو طیف ارتدوکس و سکولار می‌دیدند. اما بگذارید نگاه دقیق تری بیندازیم به موقعیتی که آن‌ها در نیمه دوم قرن نوزدهم نسبت به صهیونیسم اتخاذ کردند.

سکولاریسم یهودی هم البته مثل مدل اسلامی و مسیحی اش مفهومی دقیق نیست. یهودیان سکولار، همان طور که گفته شد پیوند‌هایی با مذهب داشتند. مسیحیان سکولار زیادی در بریتانیا کریسمس و عیدپاک را جشن می‌گیرند، بچه‌های خود را به مدارس کلیسا می‌فرستند و یا همیشه یا لااقل وقت‌هایی به مراسم یک شنبه می‌روند.

در نیمه دوم قرن نوزدهم این شکل مدرن از یهودیت به جنبش قدرتمند شناخته شده‌ای با نام جنبش اصلاح تبدیل شد که به دنیال یافتن راه‌هایی برای سازگاری دین با زندگی مدرن بود، به گونه‌ای که این سازگاری همراه با تسلیم در برابر جنبه‌های نامتناسب و از کار افتاده نباشد. این حرکت مخصوصا در آلمان و آمریکا رواج داشت.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: