چرا نامه اسماعیل هنیه به رهبری در چهل سال اخیر بی نظیر بود؟
دیپلماسی مقاومت نشان داد که توانایی عجیبی برای حفظ محتدین خود در پیچیدهترین شرایط سیاسی و منطقهای دارد. به تعبییر دیگر، این نامه دارای ابعاد بزرگتری است و آن، گزارهای است که میگوید:"خط مقاومت خط اصیلی در منطقه است که حتی پروندههای پیچیده منطقهای که ظاهرا تضاد منافع در آن شدید است، نیز نمیتواند بر روی آن اثر عمیق بگذارد. "
کد خبر :
775822
جهان نیوز: نامه اخیر اسماعیل هنیه به رهبر معظم انقلاب بی شک یکی از بی نظیرترین نامه های- علنی شده - بعد از انقلاب در مساله فلسطین محسوب میشود که در روزهای گذشته کمتر مورد توجه جامعه تحلیلی کشور قرار گرفت. نامه مذکور گرچه در محتوا و پیامهای نهفته در آن دارای شفافیت کم سابقهای است، ولی به نظر میرسد که همچنان از عمق ابعاد راهبردی این نامه در افکار عمومی لایه برداری نشده است. این نامه اگر به درستی تحلیل بشود میتوان گفت که در چهل سال اخیر پس از انقلاب اسلامی بی نظیر بوده است. در همین راستا نکات ذیل قابل تامل است: ۱) بی شک نامه مذکور حاصل دیپلماسی مقاومت است. صدور این نامه و انتشار علنی آن خروجی دیپلماسی است که توانسته بر چالشها و یا حتی تضادها موجود در منطقه پرآشوب و بی ثبات غرب آسیا فائق بیایید. دیپلماسی مقاومت نشان داد که توانایی عجیبی برای حفظ محتدین خود در پیچیدهترین شرایط سیاسی و منطقهای دارد. به تعبییر دیگر، این نامه دارای ابعاد بزرگتری است و آن، گزارهای است که میگوید:"خط مقاومت خط اصیلی در منطقه است که حتی پروندههای پیچیده منطقهای که ظاهرا تضاد منافع در آن شدید است، نیز نمیتواند بر روی
آن اثر عمیق بگذارد. " ۲) محتوا و زمان نامه نشان میدهد که پرونده فلسطین به یک مقطع حساس تاریخی و استراتژیکی نزدیک شده است که شفاف شدن جبهه بندیها و مواضع کشورهای منطقه اولین اثر آن خواهد بود. بدیهی است که از دل این مقطع حساس - که به نظر میرسد فاصله زمانی چندانی با آن نداریم- دو جبهه سازش و مقاومت وارد نبرد نهایی و یا حداقل جدیترین نبرد خود خواهند شد. این نبرد لزوما لشگرکشی و یا نظامی نیست بلکه آغاز دورهای خواهد بود که محور سازش روی کمپ دیوید را حتی سفید خواهد کرد و جریان مقاومت یاران حقیقی خود را با خلوص بیشتری در کنا خود خواهد دید. هرچند در نگاه بدبینانه سرنوشت عملی نامه مذکور قابل پیش بینی دقیق نیست، ولی حتی مهمتر از تحلیل چرایی و نیات نامه مذکور این است که این نامه بی شک نقطه عطفی در طی طریق محور مقاومت در خاورمیانه خواهد بود. ۳) نامه فوق نشان میدهد که هرچه صحنه سیاسی منطقه شفافتر میشود کلید راه حل نهایی و ریشهای فلسطین به ایران نزدیکتر میشود. گرچه در تمام این سالها در هرصورت مساله فلسطین به نوعی به ایران ختم شده، ولی اینبار شرایط به نوعی در حال شفاف شدن است که ختم مساله فلسطین به تهران،
برای دوست و دشمن به یقین بیشتری تبدیل شده است. ضمن اینکه همه نوساتی که در سالهای اخیر در منطقه اتفاق افتاده نیز نشان میدهد که مسله فلسطین برای جمهوری اسلام قلب سیاست خارجه اش بوده و هیچگاه از اولویت خارج نشده و حتی در روزهای که تصور میشد ایران و آمریکا وارد گفتگوییهای شده اند که تعدیل مواضع دوطرف یکی از خروجیهای آن باشد، جمهوری اسلامی پرونده فلسطین را پیچیدهتر و خاصتر دنبال کرده است. همچنانکه برای بسیاری از تحلیلگران در داخل و خارج از جهان اسلام رفتار ایران در قبال فلسطین یک امر قابل پیش بینی شده است و اصول مادی گرایانه دیپلماسی همانند هزینه - فایده کردنهای محافظه کارانه در آن دخالت خاصی ندارد. پیام صبوری و تحمل ایران در برابر برخی از گروههای مقاومت، این است که آغوش ایران برای همه گروهها و کشورهای که حاضر به دفاع از آرمان فلسطین هستند باز است و البته دقیقتر اینکه هر گروه و کشوری که اراده کمک به آرمان فلسطین را داشته باشد -حتی با کارنامهای که قابل نقد باشد- میتواند بر روی ایران حساب کند. ۴) درباره ابعاد این نامه یک مساله جانبی - البته کاملا مرتبط - مساله سوریه و حوادث چند سال اخیر این کشور
است. این نامه نشان میدهد که ایران نه تنها توانسته ابعاد نظامی پرونده مذکور را مدیریت کند بلکه تبعات دیپلماتیک - که پیچیدهتر از ابعاد نظامی آن است - را نیز هوشیارانه مدیریت کرده است. این خود یک پیروزی چشمگیر در بعد سیاسی برای محور مقاومت محسوب میشود. اینک پرونده سوریه بر خلاف پیش بینی همه تحلیلگران نه تنها محور مقاومت را تضعیف نکرده بلکه بعد چند سال به تقویت غیرمنتظره آن نیز افزوده است. زیرا علاوه بر تجریبات گرانبها نظامی که محور مقاومت کسب کرده، اینک متحدینش را نیز بی ریاتر از قبل در کنار خود میبیند. ۵) ایران در سیاست خارجه کشور مستقلی است در تمام سالهای حساس اخیر علاوه بر دشمنان، حتی متحدترین دوستانش نیز نتوانستد مسیر استقلال جمهوری اسلامی و یا تخطی از منافع ملی اش - همانند تحولات سوریه- را دچار خدشه ولو کوچک کنند. این مساله نیز به خاطر این است که ایران کشوری مقتدر و در عین حال صبور و دارای بالاترین حد انعطاف اصولی در مباحث دیپلماتیک است. مهمتر نیز اینکه پرونده فلسطین و نوع مواجه با حماس نشان میدهد که متولیان دیپلماسی مقاومت در جمهوری اسلامی بیش از خیلی مدعیان به درستی به استفاده از ظرفیت مباحث
دیپلماتیک در عمل اعتقاد دارند.