۵ نکته درباره شبکههای اجتماعی به عنوان سازمانهای هدفمند رسانهای
اشتباه بزرگ، در نظر گرفتن این شبکهها بعنوان یک بستر نرمافزاری صرف است؛ بدون آنکه این نکته مهم را مدنظر قرار دهند که شبکه اجتماعی تعریفی فراتر از یک بستر نرمافزاری صرف بوده و در مناسبات جدید، نقش یک سازمان رسانهای را ایفا میکند.
سرویس فرهنگی فردا؛ سیده راضیه حسینی*:
۱- در عصر ما رسانهها یکی از ارکان اصلی تعیین معادلات حاکم بر جوامع هستند. سازمانهای رسانهای در قالب نشریات، شبکههای رادیویی و تلویزیونی، سمت و سوی محتوای انتشاریافته را تعیین مینمایند. تعریفی که اکنون از این سازمانها وجود دارد، ناشر یا برنامه سازی است که محتوا را تولید یا جمع آوری، دستهبندی و پخش میکند و محتوا عمدتا توسط افراد حرفهای تولید و انتشار مییابد.
۲- از زمان ظهور صنعت چاپ ، بعنوان اولین دورهای که امکان انتشار محتوا به صورت گسترده فراهم شد، تا دوره ظهور رادیو و تلویزیون، ایدهی اصلی، برخلاف تفاوتهایی در جزئیات، یکسان مانده است: سازمانهای رسانهای محتوا را اعم از گزارش خبری تا فیلم سینمایی تولید میکنند، گروه مخاطب خاصی برای آن مشخصکرده و در نهایت محتوا را از طریق یك رسانه جمعی منتشر مینمایند. این سازمان رسانهای متشکل است از کارکنانی آموزش دیده و تولیدکنندگان حرفهای است. با همهگیر شدن دستگاههای موبایل و دسترسی فراگیر به اینترنت، تعریف از سازمان رسانهای دچار تحول گستردهای شده است. بواسطه این تغییر در حوزه تکنولوژی رسانهای، کاربران غیرحرفهای قادر شده اند خودشان به تولید محتوا و توزیع آن بپردازد. این امر منجر به پیدایش شکل جدیدی از سازمانهای رسانهای شده است: یک بستر نرمافزاری که محتوای تولید شده توسط کاربر را جمع آوری، مدیریت و توزیع میکند.
۳- در شکل کلاسیک، بر اساس سیاستهای مشخص شده برای رسانه، کار تولید و انتشار محتوا را انجام میگرفت اما صاحبان بستر نرم افزاری یا پلتفرم شبکههای اجتماعی، سیاستهای مدنظر خود را چگونه اعمال میکنند؟ این سیاستها به دو شکل اعمال میشوند؛ اول تعیین قالب محتوا و ساختار ارسال و انتشار آن که در بستر فنی پلتفرم شبکه اعمال میگردد. در شبکه های اجتماعی که امکان نظارت بالادستی و اعمال مستقیم سیاستهای کلان نیست، این قالب و ساختار جهت اعمال سیاستها و اهداف مدیران شبکه اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.
دوم، قوانینی که چارچوبهای فعالیت کاربران را مشخص میکند و مکانیزمی که برای اعمال آن سیاستها و نظارت بر تبعیت تولیدکنندگان محتوا از قوانین به کار گرفته میشود. در تعاریف جدید و دنیای آنلاین، این بستر نرمافزاری به همراه سیاستهایی که از طرف صاحبان آن تعریف میشود، سازمان رسانهای را شکل میدهد که کاربران در راستای سیاستهای آن خود تولید کننده محتوا نیز هست.
۴- این سازمانهای نوظهور رسانهای در تاثیرگذاری بر افکار عمومی آنقدر قوی وارد عرصه رقابت شدهاند که صاحبان رسانههای کلاسیک و رسمی را وادار به حضور در بستر خود نمودهاند.دیگر نمیتوان انتظار داشت که از طریق رسانههای رسمی، فرایند کنترل تولید و توزیع محتوا در اختیار حاکمیت یک کشور باقی بماند. این البته در جریان آزاد اطلاعات و شکستن انحصار رسانههای رسمی اتفاق مثبتی است اما در بعد فرهنگی، اجتماعی و امنیتی آسیبهای بزرگی به همراه دارد و آن اینکه مصلحت اندیشان جامعه دیگر نمیتوانند آنچه که به ذهن جامعه تزریق میشود را تحت کنترل داشته باشند. اتفاقی که بسیاری از متولیان فرهنگی بطور کامل نسبت به آن غفلت نمودند.
۵- در طی مدت زمان گسترش این شبکهها، متولیان این حوزه در کشور را متوجه ضرورت داشتن یک شبکه اجتماعی بومی نموده است اما اشتباه بزرگی که در نوع نگاه آنان به این مقوله وجود دارد، در نظر گرفتن این شبکهها بعنوان یک بستر نرمافزاری صرف است؛ بدون آنکه این نکته مهم را مدنظر قرار دهند که شبکه اجتماعی تعریفی فراتر از یک بستر نرمافزاری بوده و در مناسبات جدید، نقش یک سازمان رسانهای را ایفا میکند. ضرورت دارد سیاستهای مدیریت این قالب رسانهای، قبل از ایجاد ساختار فنی، تدوین و تصویب شود و در بستر فنی نرمافزار اعمال گردد و این مهم نیازمند آن است که راهاندازی و مدیریت شبکههای اجتماعی بومی در سطح ایجاد یک سازمان رسانهای مورد ملاحظه قرار گیرد و با کپی برداری و مشابهسازی از نرمافزارهای موجود ما صاحب شبکه اجتماعی و پیامرسان بومی نخواهیم شد. حقیقتی که بواسطه گسترش تعاملات جامعه با این شبکهها و تاثیرپذیری عمیق از آن در سطوح مختلف، انکار ناپذیر است.
*- کارشناس ارشد مدیریت رسانه