استراتژی ویرانهای!
کار به جایی رسیده که آشکارا در نشست تودیع برخی مدیران گفتهاند شما هم متخصص هستید و هم پاک دست، اما چون "هم جریان" ما نیستید، مسئولیتی هم در شهرداری نخواهید داشت.
خبرگزاری فارس: اگرچه نفس گزارش دهی مسئولان به مردم و نمایندگان آنها اقدام مثبتی است، اما در سالهای اخیر این گزارشها بیش از آنکه کارکرد اطلاع رسانی و شفاف سازی داشته باشد، توجیهی است برای رفع اتهام کمکاریها و عقبماندگیهای مسئولان وقت و جریانهای سیاسی.
امروز هم نوبت به ارائه گزارش شهردار تهران رسانه رسید. با توجه به مقدمهچینی، عطش و هیجانی که سمپاتهای رسانه ای این جریان نسبت به آن ایجاد کرده بودند، انتظاری نمی رفت جز اینکه گزارشی سراسر اشکال و پر ابهام ارائه شود.
در این گزارش عمده اقدامات دوره پر دستاورد دکتر قالیباف زیر سوال رفته است.تهران جدیدی که قالیباف تحویل مدیریت بعد از خود داد، به نسبت تهران سال 84 تغییر و تحولات بنیادینی به خود دیده. 237 درصد رشد در ظرفیت مسافرین مترو، 264 درصد رشد در ایستگاه های مترو، 233 درصد رشد در خطوط مترو، 166 درصد رشد در احداث پل و تقاطع غیر هم سطح، 88 درصد رشد در بزرگراه ها و معابر شریانی، 86 درصد رشد در سرانه فضای سبز، 79 درصد رشد در سرانه آموزشی، 82 درصد رشد در بوستان ها و 209 درصد پیشرفت در ناوگان آتش نشانی تنها گوشهای از دستاوردهای قالیباف و همکارانش او در این دوره مدیریتی دوازدهساله است. در کنار این مسایل، در 12 سال گذشته، واگن های مترو 5 برابر، مراکز کنترل ترافیک 13 برابر، خانه های سلامت 35 برابر، میادین میوه و تره بار 5/3 برابر، زمین بازی کودکان 4 برابر، رسیدگی به مساجد 35 برابر، رسیدگی به مدارس چند ده برابر، مقاوم سازی پل 16 برابر، احداث تونل 27 برابر و تامین فضای پارکینگ شهری 13 برابر شده است و این خدمات همه از جنسی است که مردم آن را لمس کرده اند. راه اندازی 300 مرکز مشاوره برای اولین بار، 39 ایستگاه سنجش آلودگی صوتی برای اولین بار، احداث تونل های نیایش و توحید، دریاچه چیتگر، نمایشگاه شهر آفتاب، بزرگراه طبقاتی صدر، پل طبیعت، بوستان بزرگ ولایت، بزرگراه های امام علی (ع)، آزادگان، زین الدین، خرازی، باکری، حکیم، یاسینی، باقری و تکمیل شبکه بزرگراهی تهران، راه اندازی خطوط اتوبوس BRT که سالانه یک میلیارد و 300 میلیون مسافر را در تهران جابه جا می کند، همه از آن دست اقداماتی است که یکایک شهروندان آن را به خوبی حس میکنند.
این مطالب و آمارها اگرچه شاید برای برخی رسانههای تندرو بی اهمیت باشد و تمایلات سیاسی مانع از آن شود که بیطرفانه آنچه گذشته را تحلیل و تبیین کنند اما افکار عمومی در نهایت قاضی خوبی برای سنجش عملکرد و کارنامه مدیران، فراتر از ادعاها و شعارهای آنان است.
در این 4 ماه که آقای نجفی شهردار تهران بوده اند، علی رغم آن که معمولا مدیران در اوایل دوره مسئولیتی خود انگیزه بالایی برای کار دارند، کمترین تعداد بازدید میدانی از مناطق مختلف شهر تهران به نسبت دوره گذشته ثبت شده است. در این 4 ماه، حتی یک مورد گزارش کار و خروجی عملیاتی ارایه نشده است. آن چه از شهرداری تهران در آیینه ی اخبار دیده شده، یا خبر عزل و نصب است و یا تخطئه مدیریت قبلی و اعلام عمومی اینکه «اگر ما نمیتوانیم، تقصیر بقیه است!» آقای نجفی طوری از تهران بعد از قالیباف سخن گفته که انگار ویرانه پس از جنگ اتمی هیروشیما را تحویل گرفته! این استراتژی ویرانه نمایی سیاست و ابزار کار مدیران غیر مسئولیت پذیر و بی برنامه است.همانطور که سال ٩٢ هم اقای نجفی در شرایط مشابهی وقتی خود را در اداره سازمان میراث فرهنگی وقت ناتوان دید گفت " من ویرانه ای را تحویل گرفتم "و چند ماه بعد هم کناره گیری کرد.
کار به جایی رسیده که علنا در جلسه تودیع برخی مدیران گفته اند شما هم متخصص هستید و هم پاک دست، اما چون هم جریان ما نیستید، مسئولیتی هم در شهرداری نخواهید داشت.
اما جنبه ی جالب تر ماجرا آن جاست که آقای نجفی خود در شورای سوم شهر تهران که اتفاقا دوره اش هم 7 ساله شد، عضویت داشته، یعنی بیش از نیمی از دوره ی آقای قالیباف در شهرداری تهران، نجفی عضو شورای شهر بوده و اتفاقا به شهردار شدن قالیباف هم رای داده است، حال چگونه است که بدون در نظر گرفتن ملاحظات کارشناسی، تمام دستاوردهای این سال ها در شهر تهران را از دم تیغ می گذراند؟ شهرداری که حتی در هنگامه ی بحران در صحنه حضور ندارد و حتی نمی تواند به افکار عمومی پاسخ روشنی بدهد که چرا و چطور در بزنگاه حساس ترین اتفاقات ماه های اخیر (زلزله گسل اشتهارد) غایب اصلی ماجرا بوده در حالی که می بایست در آن زمان حسب قانون، فرماندهی مدیریت بحران تهران را بر عهده داشته باشد و در ماه هایی که از حضورش در شهرداری گذشته به جای ارائه برنامه و راهکارهای عملیاتی، صرفا از دشواری ها و محدودیت های پیش رو گفته و با مدیریت انقباضی عملا شهرداری تهران را از نهادی پویا، به سازمانی ایستا تبدیل کرده، چگونه می خواهد کلان شهری مانند تهران را که نیازمند ایده های خلاقانه، سرعت عمل و نگاه به جلو به جای رویکرهای واپس گرایانه است، پیش ببرد؟ ممکن است بتوان هر مدیری را در هر دورهای با نقد و نظرهای متفاوت تحلیل کرد اما استفاده و اتکا به روش سیاست ورزی مورد علاقه دولت روحانی یعنی احاله دادن همه مشکلات و کاستی های امروز به مدیریت های پیشین، همانطور که پیشتر جواب نداده، امروز و در آینده هم افکار عمومی را قانع نخواهد کرد. آنها از عملکرد و خروجی مدیران می پرسند و اینکه نتیجه اعتماد و رایشان چه شده؟ چه حرکت و تغییری در شهر اتفاق افتاده و آورده این تغییر برای پایتخت و مردمانشان چه بوده. به همین دلیل است که به جای تخطئه گذشته، خوب است که مدیران فعلی درباره کارنامه ها و آورده هایشان برای شهر هم گزارشی ارائه کنند. به نظر می رسد وقت آن رسیده که به مدیران شهری جدید تهران، چه در شورا و چه در شهرداری بگوییم که برای توجیه ناکارآمدی شان بهتر است به راهکارهای دیگری غیر از احاله ناکارآمدی ها به مدیریت های پیشین، فکر کنند چرا که این کلیشه را دولت کهنه کرده و دیگر جواب نمی دهد.