ژستی برای جبران شکست

نتیجه تصمیم‌گیری آمریکا هر چه باشد، قطعاً به رسواتر شدن سیاستمداران مکار این کشور که زیر دستکش مخملی، دست چدنی خود را مخفی کرده‌اند منجر شده است.

کد خبر : 770011
روزنامه حمایت؛ ابراهیم کارخانه‌ای: موضوع خروج آمریکا از برجام که «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور این کشور، ساز آن را کوک کرده و «سید عباس عراقچی»، معاون حقوقی و بین‌المللی وزیر خارجه نیز احتمال آن را مطرح کرده است؛ در حالی است که کلیدداران قبلی و فعلی کاخ سفید، مدت‌ها بود با نقض گسترده برجام، در عمل از توافق هسته‌ای خارج‌شده بودند. طبق وعده آمریکا پیش از آغاز مذاکرات، بنا بود تحریم‌ها ظرف مدت شش ماه برداشته شوند، ولی نه‌تن‌ها این اتفاق نیفتاد بلکه علیرغم پایبندی کامل ایران اسلامی به تعهداتش، شدیدترین و بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها (آیسا و کاتسا) بر کشورمان اعمال گردید. ضمن اینکه اسم تحریم‌ها، علی‌الظاهر «غیرهسته‌ای» است، ولی مرز مشخصی میان تحریم‌های هسته‌ای و ... سته‌ای که در کنگره و کاخ سفید تصویب‌شده وجود ندارد، اما مسئله‌ای که در حال حاضر محل بحث است، خروج رسمی آمریکا از برجام است. برای روشن شدن این موضوع، لازم به یادآوری است که آنچه در برجام میان ایران و کشور‌های ۱+۵ به امضاء رسید، یک پیمان و تعهد بین‌المللی محسوب می‌شود که زیرپا گذاشتن آن، قطعاً عواقب ناخوشایندی برای طرف غربی دارد و بدون شک، تبعات آن برای آمریکا سنگین‌تر خواهد بود. تردیدی نیست که واشنگتن از روز اول و بدو امضای برجام، به الزامات و تعهداتش پایبند نبوده، اما نکته حائز اهمیت آن است که زیرپا گذاشتن توافق هسته‌ای به شکل علنی و رسمی، چهره آمریکا را در عرصه بین‌المللی بیش‌ازپیش، بی‌اعتبار می‌کند. درنتیجه، آنچه ترامپ در باب خروج از برجام و مغایرت آن با منافع ملی آمریکا اظهار می‌کند، بیشتر به یک نمایش و بلوف سیاسی شباهت دارد تا رویکردی مصلحت‌اندیشانه. کاخ سفید به‌خوبی آگاه است که خروج از برجام، چیزی جز ضرر و زیان به همراه ندارد و لذا این صحنه‌آرایی را با مقاصد دیگری که بار‌ها از تریبون وزارت خارجه و سخنگوی دولت آمریکا شنیده‌ایم، آغاز کرده است. ترامپ از روزی که کنار پدرجد تروریست‌ها در ریاض ایستاد و با آن‌ها رقص شمشیر کرد تا چندی پیش که تمام‌قد از اغتشاشگران، حمایت توئیتری به عمل آورد، ترجیع‌بند «نفوذ منطقه‌ای ایران» و «توان موشکی» کشورمان را عامل به‌اصطلاح بی‌ثباتی غرب آسیا عنوان کرده است. بنابراین، کاهش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی را به‌عنوان هزینه باقی ماندن در توافق هسته‌ای از ایران طلب می‌کند و به این امید است که با جاده‌صاف‌کنی اروپا، حداقل بتواند ایران اسلامی را به این امر متقاعد کند. بی‌جهت نیست که در آستانه اتمام مهلت کنگره برای بازبینی برجام در هفته جاری، سران سه کشور اروپایی از وزیر امورخارجه کشورمان برای حضور در جلسه‌ای به‌منظور شور و مشورت در این خصوص دعوت کرده‌اند. روال دو سال گذشته غرب به این سبک بوده که دولت آمریکا نقش عربده‌کش و تهدیدکننده را ایفا کرده و اروپا در کسوت مذاکره‌کننده برای چانه‌زنی در عرصه معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ظاهرشده است. روش عملیاتی هم به این‌گونه است که واشنگتن بار‌ها برجام را با تعابیری مثل «توافق بد» موردانتقاد قرار داده، خروج از آن را جار زده است و اتحادیه اروپا در طرف دیگر زمین بازی، تأکید کرده که توافق هسته‌ای باید حفظ شود که البته منظور آن‌ها، حفظ برجام به شیوه مدنظرشان است. به‌این‌ترتیب، سیاست‌های اروپا و آمریکا همواره مکمل یکدیگر بوده و نشست روز پنجشنبه سه کشور اروپایی با وزیر امور خارجه کشورمان نیز به‌طور حتم، بر مبنای زیاده‌خواهی کاخ سفید و توهم اخذ امتیازات جدید از ایران خواهد بود. نکته قابل‌توجه دیگری که بازی دو سر باخت خروج از برجام را توجیه می‌کند، شکست‌های پی‌درپی آمریکا از جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت است. پازل کاخ سفید در منطقه طی یک دهه اخیر آن‌چنان ناشیانه چیده شده که جمهوری اسلامی موفق شد در عراق و سوریه، طومار تروریست‌های دست‌پروده آمریکا را در هم بپیچد، در لبنان و یمن، نقشه‌های آن‌ها را نقش برآب کند و طرح موسوم به «خاورمیانه جدید» را با شکست مواجه کند. در جریان به رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و همچنین، مطرح کردن آشوب‌های اخیر در شورای امنیت نیز تیر آمریکا به سنگ خورد و مفتضح شد، بنابراین طبیعی است که ژست خروج از برجام را برای جبران هزیمت‌های گذشته بگیرد. بهتر است آمریکا از طفره‌رفتن دست برداشته و علناً موضع خود را در خصوص برجام اعلام کند. اگر دولت آمریکا قصد خروج داشته باشد، باید بداند این ایران اسلامی نیست که از این ناحیه متضرر می‌شود بلکه این واشنگتن است که در صف اول خسارت‌دیدگان خواهد ایستاد، زیرا خساراتی که از ناحیه تحریم‌ها بر جمهوری اسلامی مترتب شده، از ابتدای انقلاب وجود داشته و مربوط به سال جاری یا چند سال قبل نیست، ولی بدعهدی آمریکا، لکه ننگ دوباره‌ای بر دامان این کشور خواهد نشاند. از طرفی، زیرپا گذاشتن توافق هسته‌ای، محرومیت اروپا از بازار ایران را در پی دارد؛ به‌این‌علت که آمریکا درصدد است تحریم‌های جدیدی را به بهانه اغتشاشات اخیر به موارد گذشته اضافه کند و همین امر، حضور نیم‌بند شرکت‌های غربی در کشورمان را محدودتر می‌کند؛ ضمن اینکه موجب تمرکز بیشتر بر داشته‌ها و توانمندی‌ها در داخل کشور خواهد شد؛ لذا شفافیت آمریکا دراین‌باره، عملاً به نفع جمهوری اسلامی است و حتی جایگاه کشورمان را در عرصه بین‌المللی به‌واسطه پایبندی و خوش‌قولی نسبت به تعهداتش افزایش می‌دهد. از سوی دیگر، موضوع «حق متقابل» در حقوق بین‌الملل یک حق کاملاً شناخته‌شده و از اهمیت بسزایی در صورت خروج آمریکا از برجام برخوردار است. همان‌گونه که رئیس سازمان انرژی کشورمان در گفتگو با «آمانو» تصریح کرده است، «در صورت اجرا نشدن تعهدات برجام از جانب آمریکا، جمهوری اسلامی ایران تصمیماتی اتخاذ می‌کند که می‌تواند بر روند کنونی همکاری‌های ایران با آژانس تأثیرگذار باشد» و کشورمان از همه ظرفیت‌ها و گزینه‌های موجود برای مقابله با فاز جدید بدعهدی‌های آمریکا استفاده خواهد کرد. نتیجه تصمیم‌گیری آمریکا هر چه باشد، قطعاً به رسواتر شدن سیاستمداران مکار این کشور که زیر دستکش مخملی، دست چدنی خود را مخفی کرده‌اند منجر شده و باید منتظر بود و دید که این مرحله چگونه برگ برنده دیگری به نظام مقدس جمهوری اسلامی اضافه خواهد کرد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: