سرانجام پدر بیرحمی که خانواده را با اسید سوزاند +تصاویر
مردی که با اسیدپاشی منجر به مرگ همسر و سوزانده شدن صورت دو دختر کوچک خود شده بود، پس از 6 سال به قصاص محکوم شد.
باشگاه خبرنگاران جوان: مردی که با اسیدپاشی منجر به مرگ همسر و سوزانده شدن صورت دو دختر کوچک خود شده بود، پس از 6 سال به قصاص محکوم شد.
اسیدپاشی یکی از حوادثی است که ادامه زندگی را برای قربانیان این حادثه، بسیار سخت و تلخ میکند و هزینه بسیاری را برای درمان قربانیان این حوادث در بر دارد.
فکرش را بکنید چهرهای را که هر صبح و شام، روبروی آینه به تماشای آن میایستادید، طی یک حادثه با رنگ و بوی انتقام و در نهایت جهل و بی فکری از دست میدهید و حتی خودتان هم از دیدن چهره خود وحشت دارید؛ حتی تصورش هم تلخ و جانکاه است.
رعنا و نازنین، ۲ خواهری هستند که به همراه مادر جوان خود، در اثر حادثه اسیدپاشی که اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰، توسط پدرشان رقم خورده است، دچار سوختگی شدید به ویژه در ناحیه صورت شده و زیبایی چهره خود را از دست دادهاند.
سمیه مادر رعنا و نازنین در اثر شدت جراحات، زیر عملهایی که به گفته پزشکان باید روی پیکر این زن جوان انجام میشد طاقت نیاورد و در سال ۹۴ در جریان یکی از عملها درگذشت.
خواب اردیبهشتی دختران بیگناه بمی، کابوسی ابدی شد
پس از آن که پدرم اسید را روی ما ریخت، موهایم را دسته دسته در میان دستانم میدیدم و گوشت تنم را تکه تکه لمس میکردم.
فاطمه دانشور عضو اسبق شورای اسلامی شهر تهران و مدیرعامل یکی از موسسات خیریه در پایتخت که از نخستین روزهای این حادثه در جریان وضعیت زندگی این دو خواهر قرار گرفته است، به تشریح وضعیت فعلی آنها و اتفاق تلخی که مسیر زندگی شان را تغییر داده است، میپردازد.
دانشور میگوید: «رعنا افغانی پور» و «سمیه مهری» مادر و دختری هستند که در روستای همت آباد شهرستان بم از سوی پدر مورد اسیدپاشی قرار گرفتند.
وی دلیل وقوع حادثه را اینگونه بیان میکند: سمیه به دلیل وجود مشکلاتی چون اعتیاد همسر، بیکاری و اذیت و آزارهای متعدد از سوی او در زندگی مشترک، بحث طلاق و جدایی را با وی در میان میگذارد و با مخالفت شدید او مواجه میشود. همسر سمیه از خانه خارج شده و پس از گذشت ساعاتی، درست زمانی که سمیه به همراه 2 فرزند دختر خود در خانه خوابیده بودند، در اقدامی عجیب و غیرقابل باور، به همراه برادر خود یعنی عموی بچهها با یک گالون اسید به خانه باز میگردد.
عضو اسبق شورای اسلامی شهر تهران در ادامه از قول دختر بچههای بی گناه رعنا که خواب چشمان معصومشان با ریختن اسید توسط پدر، به کابوسی ابدی تبدیل شد، میگوید: دختر کوچک یعنی رعنا، شب وقوع حادثه فقط یک دختر بچه 3 ساله بوده و در آغوش امن مادر خوابیده بود و نازنین خواهر بزرگتر او نیز با فاصله کمتری از آنها به خواب رفته بود؛ همسر رعنا در حالی که زن و 2 دخترش در خواب بودند گالون اسید را به روی آنها سرازیر کرد و از خانه متواری شد.
دانشور میگوید: جیغ و سر و صدای رعنای 3 ساله و خواهر و مادر او همسایهها را به خانه آنها کشانده است. رعنا چندی پس از حادثه میگفت:«پس از آن که پدرم اسید را روی ما ریخت، احساس کردم تمام بدنم در آتش می سوزد و وقتی که به صورتم آب میزدم تا از شدت سوزش آن کم شود و دست به سر و صورتم میکشیدم، موهایم را دسته دسته در میان دستانم میدیدم و گوشت تنم را تکه تکه لمس میکردم.»
وقتی همسایهها به خانه سمیه آمدند با کمک یکدیگر مادر بیچاره و دختران او را به بیمارستان بردند. نیمی از صورت رعنا که در آغوش مادر بود به دلیل آن که در پناه دستان مادر بود، از اسید در امان مانده و نیمه دیگر صورتش اما به شدت آسیب دیده و بینایی یکی از چشمان خود را از دست داده است. به دلیل فاصله زیادی که بیمارستان شهر بم با محل زندگی این مادر و دخترها داشت، رسیدن آنها به بیمارستان زمان زیادی را تلف میکند و در نهایت پس از رسیدن به آنجا نیز پزشکان دستور انتقال هر 3 بیمار را به تهران صادر میکنند.
2 سال از نشستن غبار بی مادری بر شانه دختران قربانی اسیدپاشی میگذرد
مدیر این موسسه خیریه از آمد و رفتنهای سخت و دشوار سمیه و دختران وی در مسیر طولانی بم به تهران برای طی کردن روند درمانی اینطور میگوید: مادر به همراه رعنا و نازنین، در حالی راهی تهران شده بود که به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی مجبور بودند تا این مسیر 20 ساعته را با اتوبوس طی کنند و در نهایت تا فاصله عمل بعدی به شهر بم باز گردند و پس از وقفهای مجددا به تهران سفر کنند. با همدلی و همکاری چند خبرنگار و مشارکت آنها در بحث تامین هزینه اجاره خانه، سرانجام برای آنها در شهر تهران منزلی اجاره شد که مجبور نباشند این مسیر طولانی را مدام در رفت و آمد باشند.
دانشور اظهار کرد: متاسفانه مادر بچهها، در یکی از عملها جان خود را از دست داد، اما تاکنون برای درمان دخترانش که بی گناه قربانی جهل پدر شدهاند، پزشکان توانمند و حاذقی را از کشور آلمان به ایران آورده ایم و مراحل درمانی آنها به قوت ادامه دارد و بخشی از عملها نیز برای وقتی است که دو کودک سن رشد طبیعی خود را پشت سر بگذارند.
عضو پیشین شورای اسلامی شهر تهران تصریح کرد: حکم دادگاه کیفری شعبه یک شهرستان بم، روز گذشته هفدهم دی ماه صادر شد که به موجب این حکم پدر رعنا بعد از 6 سال انتظار محکوم به قصاص شد و اجرای آن مستلزم پرداخت نصف دیه یعنی پرداخت 100 میلیون تومان، از سوی ولی دم است.
از آنجا که پدر رعنا علاوه بر قصاص محکوم به پرداخت 150 میلیون تومان نیز بابت دیه رعنا شده است، میتوان 100 میلیون تومان اول را تهاتر کرد و ولی دم نیاز نیست مبلغی پرداخت کند و احتمال دارد که پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به فرجام خواهی متهم ارسال شود.
آینده روشنی برای رعنا می بینم
دانشور از آینده روشنی که در انتظار رعنا و نازنین میبیند اینطور میگوید: در حال حاضر این دو کودک تحت نظر مشاور و روانشناس هستند و با روحیه فعلی که از این 2 کودک و به ویژه رعنا سراغ دارم به نظرم در آیندهای نه چندان دور، این دختر میتواند مدیر یک موسسه خیریه باشد و به عنوان یک فعال اجتماعی در جامعه فعالیت کند. رعنا حالا 9 ساله شده است و این روزها خوب نقاشی میکند، خوب حرف میزند و با تجربه رعنا در زندگی ای که سپری میکند، حرفهای خوبی برای گفتن دارد.
در حال حاضر رعنا و نازنین تحت حمایت موسسه خیریه هستند و نزد پدربزرگ و مادربزرگ شان در شرایط مساعدی زندگی میکنند.
یک لحظه غفلت از خدا و پشیمانی ای که دگر سودی ندارد
رعنا و نازنین در دنیای تلخ بی مادری قد میکشند و بزرگ میشوند و شب و روز میگذرانند؛ مردی که قرار بود شانه هایش تکیه گاه دخترانش باشد حالا در انتظار چوبه دار شب را به صبح میرساند و دست نوازشی از او نمانده است تا شیطنتها و دلتنگیهای دختران خود را با معجزه پدری در آغوشش آرام کند.
یک لحظه غفلت از خدا و گرفتن تصمیمی اشتباه و نابودگر، زندگی را از چشمان مادری که به دلیل اعتیاد و بیکاری همسر خود لب به شکایت باز کرده بود گرفت و داغ او را بر دل دختران بی پناهش نشاند.
آنطور که تجربه ثابت کرده است ادامه زندگی برای قربانیان حوادث اسیدپاشی، به سختی میگذرد و مشکلات فراوانی پیش روی آنها قرار میدهد، همراهی و حمایتهای همه جانبه روحی و روانی از این افراد جزء ضروریاتی به شمار میآید که نباید از آن غفلت شود.