۲۰ حقیقت از خودتان که نمیدانید
شما شدیدا نیاز دارید آدمهای دیگر دوستتان داشتهباشند و تحسینتان کنند. تمایل دارید خودتان را نکوهش کنید. قابلیتهای استفادهنشدهی بسیار زیادی دارید که آنها را برایتان خودتان تبدیل به امتیاز نکردهاید.
کد خبر :
768981
سرویس سبک زندگی فردا: حقایق روانشناسی جالبی در مورد انسان وجود دارد که آگاهی از آنها میتواند موجب تعجب شما بشود. مثلا فرض کنید خاطرهای که تصور میکنید کامل و دقیق یادتان است، با واقعیت فرق دارد و مغز شما فقط بخشهایی از آن را به خاطر سپرده که برایش مهمتر بوده است! تازه ممکن است پس از هر بار یادآوری آن خاطره، صحنهها تفاوت بیشتری با واقعیت پیدا کنند. در واقع مغز به غربال موارد اضافه میپردازد تا آنچه از نظر خودش مهم بوده را برایتان حفظ و بازنمایی کند. یا مثلا جالب است بدانید که مغز از مشغله زیاد خوشش میآید. هر چه شما بیشتر کار داشته باشید و سرتان شلوغ باشد، مغز حالش بهتر است و برای تشکر از شما دوپامین بیشتر ترشح میکند. دوپامین، هورمون شادی است. یعنی کار زیاد موجب شادی بیشتر شما میشود. برای اینکه درک درست تری نسبت به این مسایل داشته باشید، توصیه میکنیم تا ادامه مطلب را تا انتها بخوانید. همراهمان باشید. ۱- حافظه انسان به طور مرتب تغییر میکند ما تصور میکنیم که حافظه مان مثل یک ویدئو یا فیلم کوتاه از برابر نگاهمان میگذرد. فکر میکنیم خاطرات در طبقهای از مغز جای خوش کرده اند و
حسابی جایشان امن است و ممکن نیست که تغییر کنند. اما خوب است بدانید که به گزارش محققان، خاطرات انسان با هر بار یادآوری تغییر میکند. محتوای خاطره دستخوش سانسورهای حافظه و رویدادهایی است که در گذشتههای نزدیک برای انسان روی داده اند. به طور مثال، شما تصویر واضحی از همه افراد حاضر در مهمانی یکسال پیش در ذهن ندارید، اما از آنجا که مثلا خاله شما همیشه در چنین جشنی حضور دارد، بدون شک او را به طور کامل به خاطر خواهید آورد. این در حالیست که ممکن است حتی خاله شما در آن مهمانی نبوده باشد. ۲- تعداد دوستان انسان بسیار محدود است روانشناسان و کارشناسان مسائل اجتماعی اعتقاد دارند که شمار افرادی که یک نفر میتواند با آنها رابطه اجتماعی پایدار برقرار کند، بسیار محدود است. آنها این فرضیه را به عنوان «عدد دانبار» مطرح کرده اند. دانبار عددی است که در واقع یکی از محدودیتهای شناختی انسان را مشخص میکند. بر اساس عدد دانبار، یک فرد قادر است با ۵۰ تا ۲۰۰ نفر رابطه اجتماعی پایدار داشته باشد. منظور از رابطه اجتماعی پایدار روابطی است که در آن فرد بداند طرف مقابلش کیست و چه رابطهای با سایر افراد دارد. شما اگر هزاران دوست در
شبکههای اجتماعی داشته باشید، فقط با شمار محدودی از آنها رابطه نزدیک و دوستی واقعی میتوانید برقرار کنید. ۳- وقتی سر انسان شلوغ است، احساس شادی بیشتری میکند این موقعیتها را در ذهن تصور کنید: شما وارد فرودگاه شده اید، تا از هواپیما پیاده شده و به قسمت بار میرسید حدود ۱۰ دقیقه طول میکشد. به محض رسیدن چمدان خود را بر میدارید و میروید. شما اولین نفر از هواپیما پیاده شده و در عرض دو دقیقه به قسمت تحویل بار میرسید، اما تا آغاز به کار قرقره ۸ دقیقه طول میکشد و بالاخره پس از طی شدن این دقایق چمدان خود را دیده و آن را بر میدارید. در هر دو موقعیت بالا، شما فقط ۱۰ دقیقه برای تحویل گرفتن چمدان خود زمان صرف کرده اید. اما در موقعیت دوم، شما کم صبر و عصبی بودید و تصور میکردید که چقدر در آن محل وقتتان تلف شده است! واقعیت این است که مغز انسان از بطالت و بی هدفی خوشش نمیآید و ترجیح میدهد مشغول باشد. به همین خاطر، هر وقت مشغله کاری و زندگی شما بیشتر است، برای قدردانی از کارهایی که انجام میدهید، دوپامین - هورمون شادی - ترشح میکند. ۴- مغز انسان فقط ۳ تا ۴ چیز را میتواند در آن واحد حفظ کند مطالعات علمی نشان
داده اند که ذهن انسان قادر است ۳ تا ۴ تکه اطلاعات را در هر بار حفظ کند. بعلاوه، این اطلاعات هم به مدت ۲۰ تا ۳۰ ثانیه حفظ خواهند شد. پس از این زمان، ما اطلاعات حفظ شده را فراموش خواهیم کرد، مگر اینکه آن را بارها تکرار کنیم. به طور مثال، هنگامی که حین رانندگی با تلفن صحبت میکنید، اگر مخاطب شمارهای را به شما بگوید، چون توان یادداشت کردن ندارید، آن را چند بار با خودتان تکرار میکنید تا یادتان بماند. این کار باعث میشود تا شماره به حافظه کوتاه مدت شما فرستاده شود. همچنین جالب است بدانید به خاطر اینکه حافظه انسان فقط میتواند ۴ رقم را در آن واحد حفظ کند، شمارههای تلفن یا شماره کارتهای بانکی به صورت ارقام ۴ تایی نوشته میشود. این کار حفظ کردن اعداد را برای فرد آسان میکند. ۵- تصور ذهنی ما با واقعیت مسائل متفاوت است مغز انسان دایما در حال پردازش اطلاعاتی است که از اندامها دریافت میکند. مغز با تحلیل تصویرهای ذهنی، سعی میکند تا آنها را به گونهای تغییر دهد که قابل دسترس و یادآوری باشند. برای درک این مساله برایتان مثال میزنیم؛ دلیل اینکه ما قادریم متنها را با سرعت زیاد بخوانیم این است که در واقع ما
آنها را نمیخوانیم. انسانها فقط حروف اول و آخر کلمات را میبینند و باقی کلمات را مغز در کسری از ثانیه حدس زده و پروسه خواندن را ادامه میدهد. این امر در نتیجه تکرار حاصل میشود. «اصلا مهم نسیت که دکیته کلمات درست نوتشه شوند، زیرا شما فقط به اول و آخر حروف توجه میکیند.» جملهای که داخل گیومه نوشته شده مملو از غلط املایی است، اما احتمالا شما متوجه آن نشده اید، زیرا همان طور ک. گفتیم، مغز اول و آخر کلمه را نگاه میکند و بقیه حروف را حدس میزند. ۶- انسان ۳۰ درصد از روز خود را به رویاپردازی میپردازد تصور کنید: در محل کار هستید و یک سند یا مقاله را میخوانید. اما پس از چند دقیقه متوجه میشوید که یک جمله را سه بار تکرار کرده اید. در چنین حالتی، مغز شما به جای تحلیل نوشته ها، در رویاهای شما پرسه میزند. در نتیجه نمیتوانید مفهوم جملهای که چند با خوانده اید را متوجه شوید. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا در این رابطه بیان داشته اند، انسانها هر روز حدود ۳۰ درصد از روزشان را به رویاپردازی سپری میکنند. این میزان در زمانهای خاص، مثل وقتی که سفر هستید تا ۷۰ درصد افزایش مییابد. البته دانشمندان ثابت کرده اند کسانی
که زیاد خیال پردازی میکنند، خلاقتر هستند. همچنین آنها راهکارهای مناسبی برای حل مشکلات میتوانند برای خود پیدا کنند. ۷- سه مساله در زندگی انسان اجتناب ناپذیر است: غذا خوردن، رابطه جنسی و خطر تا کنون با خودتان فکر کرده اید که چرا انسانها وقتی در جاده تصادف میبینند، توقف کرده و به تماشا میایستند؟ با اینکه دیدن این صحنه ناراحت کننده است، اما همچنان به آن مینگرند. کنجکاویهای انسان در نتیجه تحریک «مغز سالخورده» او پدیدار میشود - نوعی واکنش طبیعی برای حفظ حیات. وظیفه این بخش از مغز، اسکن کردن محیط و مطرح کردن سه سوال است: آیا میتوانم آن را بخورم؟ آیا میتوانم با آن رابطه جنسی برقرار کنم؟ آیا توسط آن کشته میشوم؟ غذا، رابطه جنسی و خطر مسایل بنیادین برای حفظ حیات در زندگی بشر محسوب میشوند. پس ما نمیتوانیم به آنها بی توجه باشیم. ۸- انسان به حق انتخاب زیاد نیاز دارد بدنبال یک تحقیق جدید، دانشمندان دو ردیف میز در سوپرمارکت چیدند. روی یکی از میزها، ۶ شیشه مربا و روی میز دوم، ۲۴ شیشه قرار دادند. در نتیجه، ۶۰ درصد از مشتریها به سراغ میز اول نرفتند. بیشتر خریدها از میز دوم که تنوع بیشتری داشت صورت گرفت.
چرا این اتفاق روی داد؟ بر اساس اطلاعاتی که در دست است، مغز انسان قادر است به طور همزمان روی ۳ تا ۴ چیز تمرکز کند. بنابراین، به نظر میرسد که انتخاب کردن از میان گزینههای محدود بسیار آسانتر باشد. اما در نهایت تعجب باید بدانید که انسان همیشه ولعی برای بیشتر داشتن دارد. از این رو ترجیح میدهد در میان گزینههای متنوعتر بدنبال جنس موردنظر خود باشد. به همین خاطر است که در آزمایش مذکور، همه به سراغ میز دوم که ۲۴ آیتم داشت، رفتند. ۹- بیشتر تصمیمات انسان ناخودآگاه است ما تصور میکنیم که همه تصمیماتمان در نتیجه یک برنامه ریزی دقیق است. اما در واقعیت ۶۰ تا ۸۰ درصد از تصمیماتی که در طول روز اتخاذ میکنیم، به صورت ناخودآگاه گرفته میشوند. در چنین مواقعی ما اصلا فکر نمیکنیم و فقط آن کار را انجام میدهیم. در هر ثانیه مغز انسان میلیونها واحد اطلاعات دریافت میکند. برای پیشگیری از خستگی مفرط، برخی از کارها به ناخودآگاه سپرده میشوند. برداشتن کلیدها، خاموش کردن لامپ، بستن در خانه و … همگی به طور خودکار و بدون هیچ فکری انجام میشوند. البته ایراد این کار این است که شما ممکن است به شک بیفتید. مثلا، وقتی وارد دفترکار
میشوید و ناگهان این فکر در ذهنتان شکل میگیرد که آیا اتو را از برق کشیده اید! ۱۰- چیزی به عنوان چندکار همزمان وجود ندارد دانشمندان ثابت کرده اند که انسان در آن واحد فقط یک فعالیت شناختی را میتواند انجام دهد. برای اثبات این ادعا فقط کافی است که تلاش کنید حین مطالعه کتاب، حرف بزنید. یا هنگام گوش سپردن به کتاب صوتی، یادداشت بنویسید. این امر غیرممکن است. مغز فقط قادر است یکی از این کارها که به تمرکز نیاز دارند را در آن واحد انجام دهد. البته استثنا نیز وجود دارد. اگر فعالیت دوم یک کار کاملا روتین، اتوماتیک و همیشگی باشد و به فکر نیاز نداشته باشد را میتوان همزمان با فعالیت شناختی با هم انجام داد. مثلا میتوانید هنگام راه رفتن، با تلفن هم صحبت کنید.
روزیاتو