از حکایت گرو گذاشتن «تار سبیل» تا قول‌های امروزی!

برخلاف نظر خیلی از افراد، تارهای سبیل‌ با حرمت هنوز هم به فراوانی در میان ما حضور دارند، کافی است نسل جوان ما آنها را در همین نزدیکی خود بشناسد و به ارزش و اهمیت وجودیشان پی ببرد.

کد خبر : 768019
جام جم: سبیل‌های دیروزی یک چیز بزرگ داشت که امروز تا حد زیادی کمرنگ شده و آن هم «تار سبیل» بود. البته امروز هم هست، اما آنچه کم دارد، اعتبارش است. بلی! اعتبار... اعتبار این‌که یک تار سبیل کار ده‌ها چک و سفته و ضامن امروزی را می‌کرد و چه معامله‌ها و چه کسب و کار‌ها و تجارت‌ها که روی آن نمی‌چرخید. کافی بود شاگرد تجارتخانه‌ای تار سبیل میرزایش را برای همکارش ببرد و فلان جنس یا بهمان مقدار پول را بخواهد تا دو‌دستی و به روی چشم تقدیشم کنند، چرا؟ چون در عمل به این جمله طلایی معتقد بودند که: «مرد است و حرفش، مرد است و قولش.» اعتبار آن تار سبیل البته فقط برای تجارت و کاسبی نبود. اعتباری که صاحب آن تار سبیل به آن یک رشته مو می‌داد، همه جا کاربرد داشت. در نامزدی و نشان کردن دختر و به اصطلاح شیرینی‌خوردن، رفع مشکلات زن و شوهری، بزرگ‌تری کردن، حل مشکلات فامیلی، در آشتی دادن‌ها و تکاندن کدورت‌ها و سوءتفاهم‌ها از دل و قلب، از درخواست کردن برای کوتاه آمدن‌ها در برابر یکدیگر و ده‌ها عمل خوب و خیر و بزرگوارانه دیگر. صاحب سبیل، با اعتبار همان تارش، به قاعده «بزرگی برای بزرگان است»، ده‌ها کار خیر پیدا و پنهان می‌کرد و با آن، انرژی خوب، مثبت، آرامش، امنیت، روشنایی، سلامتی، موفقیت و امیدواری به خودش و آدم‌های دور و اطرافش تزریق می‌کرد. جالب اینجاست که مردمان آن روزگار نیز تار سبیل را بیش از هر پیغام دیگری معتبر انگاشته و گرامی می‌داشتند. چرا که می‌دانستند مروت، مردانگی و فتوتی پشت آن یک‌تار موی ناقابل وجود دارد که اعتبارش را از ده‌ها‌سند ششدانگ بیشتر می‌کند. سست شد... و، اما در روزگاری که ما زندگی می‌کنیم، دیگر آن تار سبیل، آنچنان وجود ندارد و بسیار در اقلیت است. نه این‌که اعتبارش کاملا از بین رفته باشد، خیر! بلکه به نحو قابل توجه و دهشتناکی سست شده است. در زندگی ماشینی امروزی که تضمین‌های به ظاهر مستحکم حقوقی و سخت‌افزاری و کاغذی جای تضمین‌های واقعی و عملی را گرفته، قول و قرار نیز سست شده است. شاید امروز کمتر کاسبی حاضر باشد به «تار سبیلی» که شاگرد همکارش برایش آورده، جنس نسیه بدهد و بعد پولش را بگیرد. خیلی‌ها حتما چک و سفته به تاریخ نزدیک مطالبه خواهند کرد و البته نیز از جنبه‌های بسیاری حق دارند، چرا که به هر علت جامعه به سویی رفته که اعتماد‌های گذشته سست شده است. بخشی از این سست شدن به مسائل اقتصادی بازمی‌گردد و بخش دیگر به ضعف اخلاقی که امروز نمونه‌هایش در اطرافمان کم نیست. این‌گونه می‌شود که افراد اعتماد به یکدیگر را جدی نمی‌گیرند و حتما برای اعتماد کردن چیزی فراتر از قول اخلاقی طلب می‌کنند و آن اسناد کاغذی اوراق بهادار و... مربوطه است. حال آن‌که شاید خود بهتر بدانند که این اسناد کاغذی هیچ‌گاه جای قول اخلاقی را نمی‌گیرد، چرا که وقتی شخصی قول اخلاقی می‌دهد واقعا به آن پایبند است و وجدان او بزرگ‌ترین تضمین برای انجام قولش است، اما اسناد کاغذی بخشی از تضمین است، چرا که وقتی پای قول اخلاقی وسط نباشد، سرانجام ممکن است راه‌هایی برای فرار، به تاخیر انداختن، پیچاندن یا خرد خرد پرداخت کردن طلب یا عمل به وعده پیدا شود و اشخاص به محض پیدا کردن آن راه‌ها، به سراغش بروند. وقتی تار سبیل نیست روشن است کاهش اعتبار تار سبیل یا همان قول اخلاقی برای چرخه اجتماعی که مانند حلقه‌های زنجیر به یکدیگر متصل است، مضر است. درست است که کاغذ‌های حقوقی و اسناد و اوراق بهادار، تضمینی عینی و محکم محسوب می‌شود، اما روشن است که همواره امکان اشتباه در آن وجود دارد و آنچه باز هم تضمین این اوراق محسوب می‌شود، همان قول اخلاقی و تار سبیل است. تار سبیل مناسبات اجتماعی را تمیز و پاکیزه و محکم و روشن کرده و برعکس، نبود آن این مناسبات را تاریک و مه‌آلود می‌کند. در شرایطی که اعتماد میان افراد جامعه کمرنگ شود، تحرکات اقتصادی و شغلی، سرمایه‌گذاری‌ها و نوآوری‌ها و آغاز رفاقت‌ها به سختی انجام می‌شود و این امر اثر خود را بر روح مثبت حرکت جامعه بر جای می‌گذارد. آلمانی‌ها در این باره ضرب‌المثلی دارند، می‌گویند: خیلی از ما شاید «مسیح» را قبول نداشته باشیم، اما همه ما قطعا بانک مرکزی‌مان را قبول داریم. این، نمونه‌ای از تاثیر اعتماد عمومی بر حرکت اقتصادی کشور بوده و روشن است وقتی اقتصاد، رونق و آرامش داشته باشد، بسیاری از مناسبات اجتماعی و حتی خانوادگی و فردی نیز در حد خود تنظیم خواهد شد. تار سبیل و خانواده اعتبار تار سبیل فقط در روشن و پاکیزه شدن مناسبات شغلی و اقتصادی تاثیر ندارد، بلکه دایره وسیعی از مناسبات خانوادگی و فردی را دربرمی‌گیرد. افرادی که شایستگی داشتن آن تار سبیل را دارند، همواره تکیه‌گاه و آرامش‌بخش دوستان، فامیل و خانواده هستند. آنان محرم رازند و گره‌گشای مشکلاتی که شاید منطق و ضوابط منطقی راه موثری برای حلش پیدا نکنند. آنان با پیش کشیدن نوعی حکمیت و میانه‌گیری در منازعات، اختلافات و سوءتفاهم‌ها بسیاری از مسائل را بینابین حل می‌کنند. نفوذ کلام و اعتبار اخلاقی آنان تا آنجاست که خیلی از طرف‌های مخاصمه به اعتبارشان حتی از حقوق حقه خود می‌گذرند تا آن راه‌حل میانه تار سبیل به سرانجام برسد. احترام و نفوذ کلامی که تار سبیل دارد، هنوز که هنوز است در دایره وسیعی از مشکلات کاربرد دارد. با این‌که علم حقوق پیشرفت بسیاری کرده و تشکیلات قضایی توسعه‌یافته، اما باز هم حکمیت تار سبیل گاه چنان مشکلات پیچیده‌ای را حل می‌کند که با وکلای متعدد هم راهی برای حل آن ندارند لذا جامعه‌شناسان و روان‌شناسان اجتماعی پیشنهاد می‌کنند یکی از راه‌های کاهش اختلافات فردی، خانوادگی، مالی و اقتصادی و شغلی احیای آن‌هایی است که هنوز که هنوز است تار سبیل‌شان ارزش و احترام و حرمت دارد. به زعم آنان، احیای آن نوع وفاداری به قول و احترام به حرف خود، نمونه‌ای شیرین، کم‌هزینه و دوست‌داشتنی از سنت‌هاست که رسانه‌ها باید در ترویج آن بکوشند. در واقع رسانه‌ها باید به فراگیر شدن این فرهنگ کمک کنند که به جای راه‌بردن به وکیل و محکمه، هنوز راه میانبر، کم‌هزینه‌تر و دوستانه‌تری وجود دارد که بتوان با استفاده از آن به اختلافات پایان داد. تار‌های سبیل هنوز هست کارشناسان می‌گویند برخلاف نظر خیلی از افراد، تار‌های سبیل با حرمت هنوز هم به فراوانی در میان ما حضور دارند. حضورشان کمرنگ شده، اما از میان نرفته است. کافی است نسل جوان ما آن‌ها را در همین نزدیکی خود بشناسد، به ارزش و اهمیت وجودیشان پی ببرد تا از آن‌ها استفاده کرده و البته مزایایش را نیز حس کند. این کاری است که باید راجع به آن فرهنگ‌سازی انجام داد تا «تار سبیل» کار‌کرد و حرمت گذشته‌اش را بازیابد و باز هم منادی ارزش و اعتبار و پیام‌آور آن نوع قول اخلاقی باشد که مو لای درزش نمی‌رود و نخواهد رفت.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: