افسانه اول: یهودی‌ها بیابان‌های فلسطین را غصب کردند نه کشوری آباد

از اواسط قرن هفدهم، تاریخ فلسطین با جهان عرب و مسلمان گره خورد. البته دوره کوتاهی در قرون وسطی این شهر به دست صلیبیون افتاد.

کد خبر : 766596
سرویس بین الملل فردا: نام ایلان پاپه، مورخ اسرائیلی، در میان محققان ایرانی با موضوع فلسطین گره خورده است. کتاب های مختلف او درباره درگیری اسرائیل و فلسطین باعث شده است که او شهرت فراوانی در این حوزه کسب کند. او در سال 2008 اسرائیل را ترک کرد و اخیرا نیز کتاب او با عنوان پاک سازی نژادی فلسطینیان توسط انتشارات موسسه اطلاعات منتشر شده است. فردا نیوز در سلسله ترجمه های پیش رو، متن کتاب دیگر او با عنوان 10 افسانه پیرامون اسرائیل را برای خوانندگان فرهیخته خود منتشر خواهد کرد. بخش اول از فصل اول این کتاب در ادامه منتشر خواهد شد.
فصل اول افسانه اول: فلسطین، بیابان بوده است فضای ژئوپلیتیکی که امروز به نام اسرائیل یا فلسطین شناخته شده از زمان روم کشور وجود داشته است. وضعیت و شرایط آن در گذشته دور، موضوع بحث و جدال میان دو گروهی بوده است که یکی شان منابعی مانند کتاب مقدس را فاقد ارزش تاریخی می دانستند و دیگری این ارزش را برای آن ها قائل بودند. اهمیت تاریخ پیش از رم این سرزمین در چند فصل پیش رو مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با این حال به نظر می رسد اجماعی در میان دانشمندان وجود دارد که رومی ها نام فلسطین را بر این سرزمین نهاده اند و این مورد، قدیمی تر از همه منابعی است که به نام گذاری اشاره کرده اند. در طول دوره رومی و بیزانس، یک استان زیر مجوعه امپراتوری بود و سرنوشت آن وابستگی فراوانی به سرنوشت رم و بعدا قسطنطنیه داشت.
از اواسط قرن هفدهم، تاریخ فلسطین با جهان عرب و مسلمان گره خورد. البته دوره کوتاهی در قرون وسطی این شهر به دست صلیبیون افتاد. امپراتوری ها و سلسله های مختلف مسلمان از شمال، شرق و جنوب خواستار کنترل آن بودند چرا که پس از مکه و مدینه به دومین شهر مقدس آن ها تبدیل شده بود. البته به جز این، جاذبه های دیگری هم مانند موقعیت راهبردی و نیز حاصلخیزی داشت. اگر چه باستان شناسان محلی ترجیح می دهند که بیش تر به میراث رم و یهودیت بها دهند و به همین دلیل نیز هنوز بقایای فراوان سلسله های اسلامی پررونق قرون وسطی سلجوقیه و مملوکیه حفاری نشده اند، غنای فرهنگی برخی از این حاکمان را می توان هنوز هم در بخش هایی از اسرائیل و فلسطین دید.
شروع اشغال این سرزمین در سال 1517 توسط عثمانی ها مقطعی خوب برای شناخت بیش تر اسرائیل و فلسطین معاصر است. عثمانی ها 400 سال در این سرزمین حضور داشته اند و میراث آن ها هم چنان در جنبه های مختلفی وجود دارد. سیستم قانون اسرائیل،اسناد دادگاه های مذهبی(سجیل) ثبت نام زمین(تاپو) و برخی معماری های سنگ های گران قیمت همگی اهمیت حضور عثمانی ها را تصدیق می کنند. هنگامی که عثمانی ها وارد شدند، با جمعیت روستایی روبه رو شدند که اغلبش سنی بودند و تعدادی از نخبگان شهری نیز به زبان عربی صحبت می کردند. کم تر از 5 درصد مردم یهودی بودند و بین 10 تا 15 درصد مسیحی. همان طور که یوناتان مندل نوشته است:
درصد دقیق یهودی ها پیش از رشد صهیونیزم مشخص نیست با این حال بین 2 تا 5 درصد بوده است. با استناد به اسناد عثمانی کل جمعیت سال 1878 در جایی که امروز اسرائیل و فلسطین نامیده می شود 462465 نفر بوده است. از این تعداد 403795 نفر یعنی 87 درصد مسلمان، 43659 یا ده درصد مسیحی و 15011 یا سه درصد یهودی بوده اند.جامعه یهودی جهان در آن زمان به فلسطین به چشم سررزمین مقدس کتاب مقدستند. زیارت در یهودیت به اندازه اسلام و مسیحیت اهمیت ندارد با این حال برخی یهودیان زیارت این مکان را وظیفه دانسته و به این کشور سفر می کردند.
همان طور که در برخی فصل های پیش رو نشان داده می شود، پیش از ظهور صهیونیسم، با دلایل کلیسا، مسیحیان می خواستند یهودی ها به صورت دائم در فلسطین ساکن شوند:
پس از فتح فلسطین توسط عثمانی ها در 1517، این سرزمین به چهار قسمت تقسیم شد و از نظر حکومتی به استان دمشق ضمیمه شد و تحت فرمان استانبول قرار گرفت. در آغاز دوران عثمانی تقریبا 1000 خانواده یهودی در کشور و عمدتا در شهرهای اورشلیم، نابلس(شکیم)، هبرون، غزه، صفد و برخی روستاهای جلیل زندگی می کردند. این جامعه یهودی از کسانی تشکیل می شدند که اجداد یهودی شان آن جا بودند و یا از شمال آفریقا و اروپا به آنجا مهاجرت کرده بودند.
دولت باثبات، تا زمان مرگ سلطان سلیمان باشکوه در 1566 به مهاجرت یهودیان رونق بخشید. برخی از مهاجران جدید در اورشلیم ساکن شدند اما اکثر آن ها به صفد رفتند و در اواسط قرن 16 جمعیت شان به حدود 10 هزار نقر رسید و شهر، به مرکز باشکوه نساجی تبدیل شد.
فلسطین قرن 16 عمدتا به عنوان جامعه ای یهودی ظاهر می شود و رگ حیاتی تجاری منطقه در جوامع یهودی این شهرها واقع شده بود. پس از آن چه اتفاقی افتاد؟ همان طور که وب سایت وزارت خارجه می نویسد:
با زوال تدریجی کیفیت حکمرانی عثمانی، این کشور با اهمالی سراسری مواجه شد. اواخر قرن هجدهم، بسیاری از زمین ها متعلق به مالکانی بود که حضور نداشتند ولی زمین ها را به کشاورزان فقیر اجاره داده و سیستم مالیاتی، بی قاعده و فلج کننده بود.جنگل های بزرگ جلیل و کوهستان های کرمل عاری از درخت شده بودند و باتلاق ها و بیابان ها زمین های کشاورزی را از بین برده بود.
مطابق با این داستان، سال 1800 فلسطین تبدیل به بیابان شده بود به گونه ای که کشاورزان اجاره ای جاهای دیگر در زمین های بیابان مانند کشاورزی می کردند.همان نقاط جزیره گونه با جمعیت زیاد یهودی، توسط حکومت عثمانی فرماندهی می شدند و از پروژه های فشرده امپراتوری که خاک حاصلخیز آن ها را از بین می برد، رنج می بردند.در طی سال های پس از آن زمین بی حاصل تر، جنگل زدایی بیش تر و زمین های کشاورزی به بیابان تبدیل شدند.انتشار این داستان جعلی از طریق یک وب سایت رمسی واقعا بی سابقه است.
واقعا خنده دار است که در ساختن این روایت هم به منابع دانشگاهی اسرائیلی تکیه نکرده اند. اغلب محققان دانشگاهی در پذیرش اعتبار این روایت ها و یا حمایت از آن کاملا تردید دارند. تعداد بسیار کمی از آن ها مانند دیوید گراسمن ( متخصص آمار گیری نه نویسنده مشهور) امنن کوهن، یئوشوش بن آیریه کاملا خوب آن را به چالش کشیده اند. تحقیقات آن ها نشان می دهد که طی قرن ها فلسطین نه یک بیابان بلکه سرزمینی حاصلخیز بوده است که اغلب آن مسلمان و روستایی، با مراکز شهری فعال بوده است.
علی رغم مخالفت های این چنینی با آن روایت ها، هم چنان در این مورد در سیستم آموزشی اسرائیل استفاده می شود. علاوه بر این در رسانه ها نیز توسط محققان کم سوادتر اما با تاثیر بیش تر بر سیستم آموزشی این تعالیم گفته می شود. بیرون از اسرائیل مخصوصا در آمریکا این تصور که زمین موعود، پیش از ورود صهیونیسم خالی، ویران و بی حاصل بوده است، زنده و پر سر و صدا است و به همین خاطر است که می ارزد به آن بپردازیم.
نیاز است که این فکت ها را بیازماییم. روایت تاریخی مخالف، روایتی مخالف با این گزاره نشان می دهد و (اثبات می کند) که جامعه فلسطین دوره عثمانی مانند دیگر جوامع عربی بوده است. این جامعه در مجموع با دیگر کشورهای مدیترانه ای شرقی متفاوت نبوده است. نه تنها این منطقه محاصر و ایزوله نشده بود، بلکه مردم فلسطین به عنوان بخشی از امپراتوری عثمانی دائما با دیگر فرهنگ ها تعامل داشته اند. دوم این که با آغوش باز برای تغییر و مدرن شدن، فلسطین پیش از رسیدن جریان صهیونیسم هم شروع به قدم نهادن در مسیر ملت کشور شدن بود.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: