پخت و پز جدید اروپا برای برجام
روز سه شنبه مهلت کنگره آمریکا برای اعلام نظر درخصوص توافق هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ پایان یافت و اینگونه عنوان شد که کنگره اجازه خواهد داد ضرب الاجل تعیین شده برای وضع مجدد تحریمها علیه ایران بدون هیچگونه اقدام تقنینی سپری شود و بدین ترتیب، تصمیم گیری ایالات متحده درباره برجام مجددا به دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور واگذار شد.
خبرگزاری مهر: برای کسانی که در ماههای اخیر مواضع موگرینی را دنبال کرده باشند حتما اظهارات اخیر او و تغییر لحن و نگاه و نزدیک شدن آن به دیدگاههای مقامات تندور آمریکا قابل لمس است.
روز سه شنبه مهلت کنگره آمریکا برای اعلام نظر درخصوص توافق هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ پایان یافت و اینگونه عنوان شد که کنگره اجازه خواهد داد ضرب الاجل تعیین شده برای وضع مجدد تحریمها علیه ایران بدون هیچگونه اقدام تقنینی سپری شود و بدین ترتیب، تصمیم گیری ایالات متحده درباره برجام مجددا به دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور واگذار شد.
دو ماه قبل بود که ترامپ از تأیید پایبندی تهران به توافق هستهای خودداری کرد. این اقدام جنجالی وی به کنگره آمریکا مهلتی ۶۰ روزه داد تا در مورد وضع مجدد تحریمها علیه ایران تصمیم بگیرد چراکه رئیس جمهور آمریکا از جانب برخی مشاورانش توجیه شده بود که هزینه اعلام خروج کشورش از توافق هستهای-ولو به بهانه عدم پایبندی ایران- اقدام کم هزینهای نخواهد بود و از همین باب تلاش کرد که هزینه آن را بر دوش کنگره بیندازد، اقدامی که البته با تصمیم روز سه شنبه کنگره تقریبا ناکام ماند.
این اما تمام تحولات جدید در خصوص برجام نیست. همزمان با اعلام نظر کنگره، وزیر خارجه انگلیس هم به ایران آمد و یکی از محورهای گفتگویش با مقامات ایرانی، توافق هستهای بود. در همین دیدارها بود که بوریس جانسون از علی لاریجانی شنید که: «شما بعد از تصویب برجام اقدام جدی برای همکاری اقتصادی انجام ندادید در حالی که برخی از کشورهای اروپایی تلاش بسیار بیشتری کردند حتی شما مشکل بانکی سفارت ایران در لندن را هم حل نکردهاید» .
این موضع نسبتا تند رئیس مجلس درباره عملکرد اروپا در برجام، درحالیکه هنوز خاطره تصویب ۲۰ دقیقهای آن در مجلس و با نقش آفرینی ویژه لاریجانی در اذهان مانده است، موضوعی نیست که به سادگی بشود از آن عبور کرد.
از همان هنگام که موضع انتقادی رئیس جمهور جدید آمریکا نسبت به این توافق عیان شد، حامیان برجام در ایران و بویژه مقامات وزارت خارجه تلاش کردند که سر زلف برجام را به اروپا گره بزنند و اساسا نقش امریکا در بهره مندی ایران از توافق هستهای را بسیار کم و ناچیز جلوه دهند. اگرچه هیچگاه پاسخی به این سوال نداند که چرا میزان جلسات دوجانبه ظریف و کری در ایام مذاکرات هستهای از مجموع جلسات وزیر خارجه کشورمان با همتایان دیگرش در ۱+۵ بیشتر بوده است!؟ اما به هر حال اعتدالیون چارهای نداشتند جز اینکه برای طفل برجام، دایهای پیدا کنند.
اگرچه در ابتدا اروپاییها، خود را در کنار آنها و در مقابل اقدامات ترامپ نشان دادند اما شواهد جدید حکایت از آن دارد که گویا اروپا هم دارد ساز خود را برای رئیس جمهور آمریکا کوک میکند و ماه عسل برجامی ایران و اروپا رو به اتمام است.
از حدود ۲۰ روز قبل که آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی از لزوم شفافتر شدن علمکرد ایران درخصوص بندT برجام (بازرسی از تاسیات نظامی) سخن گفت، میشد حدس زد که صفحه شطرنج رو به تغییر است. در همین ایام برخی مقامات دیگر اروپا هم مواضعی اتخاذ کردند که همسویی بیشتری نسبت به قبل با نگاه و رویکرد ترامپ داشت. اما شاید جدی ترین سخن در اینباره اظهارات دو روز قبل فدریکا موگرینی در نشست پارلمان اروپا باشد که به قول خودش از یک راز پرده برداشت: «در بخش مقدمه این توافق ۱۰۴ صفحهای، نه در یکی از بندهای آن- من الان آن را حفظ شدهام- یک ارجاع در حد یک نیمجمله با این مضمون وجود دارد؛ این توافق میتواند مسیر را برای نوع دیگری از تعامل یا تعاملی سازندهتر در منطقه فراهم کند و زیربنای آن را ایجاد کند. آن جمله- شاید الان دارم یک راز را افشا میکنم- به درخواست ایران گنجانده شد.».
در همین چارچوب این بخش از سخنان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در همان جلسه هم قابل توجه است: «ما اروپاییها با آمریکا دغدغه و نگرانیهای مشترکی داریم، از جمله در ارتباط با وضعیت منطقه و برنامه موشکهای بالستیک ایران که با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در تناقض است. از این رو، ما همچنان مصرانه خواهان اجرای برخی تحریمهای هدفمند و محدودیتها [علیه ایران] هستیم».
برای کسانی که در ماههای اخیر مواضع موگرینی را دنبال کرده باشند حتما این تغییر لحن و نگاه و نزدیک شدن آن به دیدگاههای مقامات تندور آمریکا قابل لمس است. پیش از این برخی کارشناسان داخلی و خارجی عنوان میکردند که در موضوع برجام نباید تفاوتی بین اروپا و آمریکا قائل شد و در نهایت این دو بدلیل منافع مشترک بسیار، به یکدیگر نزدیک خواهند شد و عایدی برای ایران نخواهد داشت.
واقعیت های صحنه گویا یکبار دیگر برای خوش خیالان غرب باور عبرتی بدنبال دارد.