در مقابل فرد غیبتکننده چه کنیم؟
در آغاز باید با سخنی شایسته و دلسوزانه و نرم آنها را ارشاد نماید و در صورتی که اثری نداشت رابطهاش را با آنها کم رنگ کند و به آنها کم توجهی نماید شاید این گونه برخورد سرد آنها را متوجه سازد و دست از کارهای زشت خود بردارند.
سرویس سبک زندگی فردا: هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب میآید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است. به همین خاطر حتی مطالبی که صحیح هستند نیز نباید مطرح شود. (اگر مطالبی که مطرح میشوند، غیر واقعی باشد، تهمت نامیده میشود). در ادامه این مطلب را به نقل از سایت تبیان میخوانیم.
بنابراین غیبت نسبت به مومنان که برادر دینی ما شمرده میشوند، ممنوع بوده و گناه کبیره شمرده میشود؛ و تنها در مواردی که خود شخص غیبت شونده، با ارتکاب علنی گناه، حرمت خود را از بین نبرده، یا مصلحتی جدی بیان حقیقت را ایجاب نکرده، باید به طور جدی از آن احتراز کرد؛ و همیشه این نکته را به خاطر داشت که غیبت، به منزله دریدن گوشت برادر مرده خویش است: لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ [حجرات/۱۲]هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید.
با توجه به مطالبی که طرح شد، روشن میشود که غیبت برای حفظ حرمت و آبروی اشخاص، حرام شده است؛ و از همین رو، ما باید نسبت به مطالبی که دیگران طرح میکنند و غیبت محسوب میشود نیز حساس باشیم. چون پرده دری و بی آبرو کردن، با سکوت و بی تفاوتی ما در قبال گفتار دیگران نیز به وجود میآید. از همین رو باید در مقابل افراد غیبت کننده عکس العمل نشان دهیم.
در رابطه با این گونه افراد اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر فراهم باشد (مثل این که این افراد اصرار بر این گناهان داشته باشند و نصیحت و سفارش و تذکر در آنها اثر داشته باشد و انسان نسبت به دروغ بودن و یا غیبت بودن سخنشان اطمینان داشته باشد) در این صورت باید آنها را امر به معروف و نهی از منکر کرد که البته باید مراحل تدریجی آن رعایت گردد.
یعنی در آغاز باید با سخنی شایسته و دلسوزانه و نرم آنها را ارشاد نماید و در صورتی که اثری نداشت رابطهاش را با آنها کم رنگ کند و به آنها کم توجهی نماید شاید این گونه برخورد سرد آنها را متوجه سازد و دست از کارهای زشت خود بردارند. در صورتی که این کارها مفید و مؤثر واقع نشد باید رابطه خود را با آنها قطع کنید و یا به حداقل برسانید به گونهای که ارتباطی رسمی و پیگیر با آنها نداشته باشید و خیلی کم با آنها برخورد داشته باشید. در بسیاری از روایات، مؤمنان را از ایجاد رابطه با این گونه افراد به شدت بر حذر داشته اند، چون ارتباط با افرادی که چنین صفات بد و زشتی دارند باعث سرایت صفات بد و اخلاق زشت آنها میگردد.
البته قطع رابطه در مورد افرادی است که انسان از هدایت و ارشاد آنها مأیوس گردیده و این اخلاق و صفات زشت در آنها ریشه دار شده و این گونه اعمال به طور پیوسته از آنها سر میزند، ولی شامل ارحام انسان نمیگردد، چون قطع رحم حرام است و در این موارد تنها باید رابطه را کم کرد و مجلس نشست و برخاست با آنها را به کمترین زمان رسانید و سعی کرد در این مجالس خلافی از آنها سر نزند و به مقداری که صله رحم انجام گیرد برگزار شود و اگر خلافی در این مجالس سر زد و انسان توانایی تغییر شرایط و وضعیت را نداشت، مجلس را باید ترک کرد
و قطع رابطه شامل کسانی که گاه گاهی دچار دروغ گویی و غیبت میشوند نمیشود، چون این گونه خلافها معمولا از همه سر میزند و اگر قرار بر قطع رابطه در این موارد باشد هیچ رابطهای بین دوستان و خویشان و اهل اجتماع باقی نمیماند و اجتماع دچار هرج و مرج و اختلال میگردد و جو بدبینی و بدگمانی بر جامعه حاکم میشود. همچنین باید توجه کرد که تذکر و نصیحت پی در پی باعث لجاجت و سرسختی فرد میگردد و وضع از اول نیز بدتر میگردد و این باعث دوری از هدف و مقصد میشود.