پایبندی به حجاب در دین یهود
یکی از ادیانی یهودیت است و پیروان این دین معمولا از طایفه بنی اسرائیل بوده و هستند. این قوم در احکام خود چه خرافی و چه حقیقی به جامانده از تورات واقعی بسیار جدی هستند یکی از احکام این قوم «حکم حجاب» را به نقل از ویل دورانت بیان میکنیم و بد از آن با حکم اسلامی آن مقایسه میکنیم.
سرویس سبک زندگی فردا: ادیان آسمانی همه بر مبنای یک سیر واحد و مبانی واحد از سوی خداوند نازل شده اند و هر دین لاحقی کامل کنند دین سابق بوده است، بعد از بعثت خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی خداوند این دین را برای ابدیت بشر قرار داد «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ: به یقین دین (حقیقى که انبیا آورده و به صورت شرایع به بشر عرضه داشتهاند) در نزد خداوند همان اسلام است، و کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده (مانند یهود و نصارى، در دینشان) اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنها را (به حقیقت امر) علم آمد، (آن هم) از روى حسد و برترىجویى؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس (بداند که) خداوند زودرس به حساب است». [۱] در ادامه این مطلب را به نقل از سایت رهروان ولایت میخوانیم.
با توجه به این آیه متوجه میشویم که ادیان الهی پیش از اسلام همه از جانب خداوند و بر صراط اعتدال نازل شده بودند و متاسفانه بعد از مدتی بعضی از علمای حریص به دنیا در آن امتها این ادیان را تحریف و از مسیر حق خارج کردند. یکی از ادیانی یهودیت است و پیروان این دین معمولا از طایفه بنی اسرائیل بوده و هستند. این قوم در احکام خود چه خرافی و چه حقیقی به جامانده از تورات واقعی بسیار جدی هستند یکی از احکام این قوم «حکم حجاب» را به نقل از ویل دورانت بیان میکنیم و بد از آن با حکم اسلامی آن مقایسه میکنیم.
ویل دورانت در صفحه ۳۰ جلد ۱۲ " تاریخ تمدن " (ترجمه فارسی) راجع به قوم یهود و قانون تلمود مینویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت چنانکه مثلا بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که، چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. [۲]چناچه خواندید حکمی بسیار سخت در مورد زنان و برخورد آنان با دیگران، اما تمام قسمتهای این حکم را با احکام اسلام مقایسه میکنیم. قسمت اول، زنی بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت مرد حق دارد او را بدون مهریه طلاق بدهد! اسلام در این مورد اگر زن رعایت پوشش را نکرده باشد او را گناهکار میداند، ولی سفارش اولیه به شوهر را امربه معروف و نهی ازمنکر میداند تا زن دیگر به این کار دست نزند و برفرض اگر مردی به خاطر همچنین کاری بخواهد او را طلاق دهد باید مهر او را تمام و کمال بپردازد!
قسمت دوم: زنی در شارع عام نخ میرشت «شاید کنایه از فعالیت بانوان باشد که یکی از فعالیت سابق زنان ریسندگی بود» مرد حق دارد او را بدون مهریه طلاق بدهد! در اینجا نیز اسلام جواز فعالیت زن در خارج خانه را تابع دو چیز میداند یکی اینکه در ضمن عقد زن شرط فعالیت کاری در بیرون از خانه کرده باشد در این صورت مرد حق ممانعت ندارد و دیگر اینکه زنی که در فضایی که محل نامحرم است مشغول به کار است باید حجاب و پوشش را کاملا رعایت کند و با این شرایط فعالیت زن هیچ ایرادی نخواهد داشت.
قسمت سوم: زنی که با هر سنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که، چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد! اولا در این حکم یک حکم کلی دارد و درد و دل با هر مردی را غیرمجاز شمرده است در حالی که در اسلام مردان نسبت به زنان دو دسته اند: محارم و غیر محارم و هرگونه درد دل کردن مشروعی که غیبت و... نباشد با مردان محارم جایز است. حتی در مورد زنان پیامبر که نسبت به سایر زنان باید مراعات خاص تری بکنند آیه قرآن میفرماید: «لا جُناحَ عَلَیهِنَّ فِی آبائِهِنَّ وَ لا أَبنائِهِنَّ وَ لا إِخوانِهِنَّ وَ لا أَبناءِ إِخوانِهِنَّ وَ لا أَبناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَکَت أَیمانُهُنَّ وَ اتَّقِینَ اللّهَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیءٍ شَهِیداً» «بر آنها (همسران پیامبر) گناهی نیست که با پدران، و فرزندان، و برادران، و فرزندان برادران، و فرزندان خواهران خود، و زنان مسلمان و بردگان خویش (بدون حجاب و پرده تماس بگیرند) و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند بر هر چیزی آگاه است.» [۳]یعنی زنان پیامبر که امهات مومنین خطاب میشوند خرده و باکی نیست که با محارم خود بدون مانع و حجابی سخن بگویند! نکته دیگر اسلام برای عفت در گفت وگو بین زنان با نامحرمان قید صوت عادی را قرار داده است تا موجب تحریک در دلهای مریض صدایشان نشود. «فَلا تخْضعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطمَعَ الَّذِى فى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً» «به گونهاى هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگوئید.» [۴]پس اگر زنی صدای خود را نازک نکند و بدون هیچ عشوهای با نامحرمی برای کاری عرفی بدون قصد صحبت کنند بر اساس اسلام اشکالی وجود ندارد.
با یک لحظه اندیشه میتوان فهمید که کدام حکم منطبق بر عقلانی است و کدام دسته از احکام مبتنی بر خرافات.
پی نوشت:
۱: آیه ۱۹ سوره ال عمران ترجمه ایت الله مشکینی
۲: برگرفته از کتاب مسئله حجاب استاد مطهری
۳: سوره الأحزاب آیه ۵۵،
۴: سوره الأحزاب آیه ۳۲