اشعاری که امام حسین(ع) در وصف دخترش سکینه(س) خواندند

امام حسین(ع) در موقعیت‌های مختلفی به ویژه هنگام وداع با اهل حرم و رفتن به میدان نبرد، اشعاری را خطاب به دخترشان حضرت سکینه(س) خواندند.

کد خبر : 752003

خبرگزاری ایسنا: سَکینه، دختر امام حسین(ع) و مادرش رباب دختر امریءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده‌اند و لقب وی را سکینه نهادند که به معنی وقار و سکون است. خواهر حضرت سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین(ع)، حضرت علی‌اکبر و عبدالله (علی‌اصغر) علیهم‌السلام هستند. بر اساس آنچه در مقاتل و گزارشات تاریخی دربارۀ ایشان گفته شده، در جریان کربلا به عنوان یکی از اهل بیتِ امام حسین(ع) آزارهای بسیار دیده‌اند و رفتاری ناشایستی در قبال ایشان و سایر خاندان امام(ع) صورت گرفت، اما با وجود این رفتارها، ایشان پیوسته حجاب و عفاف خودشان را حفظ کردند که این درسی بزرگ برای ما به عنوان پیروان آن حضرات به شمار می‌رود.

حال به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات حضرت سکینه(س) بر آن شدیم تا گرچه مختصر و کوتاه اما عاشقانه و آسمانی بار دیگر رفتار مولایمان امام حسین(ع) را در قبال دختر کوچکشان حضرت سکینه(س) بررسی کنیم.

*****

حضرت سکینه(س) بسیار مورد علاقه و محبت پدر بزرگوارش امام حسین(ع) بودند، به گونه‌ای که در برخی از منابع نقل شده، امام(ع) در توصیف علاقه بسیار خود به او و مادرش رباب چنین سرودند:

لعمرک انّنی لاُحبّ داراً

تکون بها سکینة و الرّباب

أحبّهما و أبذل جلّ مالی

و لیس لعاتب عندی عتاب

به جانت سوگند! خانه‌ای را که سکینه وربابدر آن باشند دوست دارم.

آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه می‌بخشم و هیچ سرزنش‌کننده‌ای حق سرزنش کردن ندارد.

امام حسین (ع) در روز عاشورا برای آخرین وداع، از میدان جنگ به حرم بازگشتند و با یکایک زناناهل بیتوداع کردند و آنگاه نزد دختر خود سکینه رفتند ـ که در گوشه خیمه نشسته بود و می‌گریست ـ و او را نیز به صبوری دعوت کردند. (ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص109 و المقرم، پیشین، ص277)

امام(ع) این دختر کوچکشان را در آغوش گرفتند و اشک از چشمان او پاک کردند و چنین فرمودند:

سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی

منک البکاء اذا الحمام دهانی

لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة

مادام منی الروح فی جثمانی

فاذا قتلت فانت اولی بالذی

تبکینه یا خیرة النسوان

ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.

تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.

ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری. (ابن شهرآشوب، پیشین، ص109-110 و القندوزی؛ ینابیع الموده لذوی القربی، ج3، ص79)

نقل شده که در روز یازدهم محرم الحرام به هنگام وداع اهل بیت(ع) با شهدا، حضرت سکینه(س) پس از سخنان جانسوز عمه‌اشزینبپیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت و به عزاداری پرداخت. سخنان او با پدر و گریه‌هایش بر شهید کربلا همچنان ادامه داشت تا اینکه گروهی از یارانعمر بن سعدپیش آمدند و او را به اجبار از پیکر مطهر پدرشان جدا کردند و نزد دیگر اسرا بردند. (سید بن طاوس؛ اللهوف، ص134 و البحرانی، پیشین، ص303).

به راستی چقدر این مصیبت سخت و دردناک است؛ بی جهت نیست که خداوند خود در زیارت عاشورا ـ که حدیثی قدسی است ـ آن را مصیبتی عظیم خواند؛ «مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»‏.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: