خوش به حال ترکیه!
در شماره جدید اکونومیست گزارشی از حضور سیل آسای ایرانیان در کشور ترکیه منتشر شده است. در 9 ماهه آغازین سال 2017 میلادی بیش از 380هزار ایرانی به شهر «وان» رفته اند.
عصرایران: «اکونومیست» هفته نامه خبری، تحلیلی که در لندن منتشر می شود، نشریه بی تعارفی است. در حوزه اقتصاد به عنوان یک منبع تحلیلی در میان اقتصاددانان و اهل سیاست مرجع است. از کنار گزارش ها و تحلیل هایش نمی شود گذشت.
در شماره جدید این مجله گزارشی از حضور سیل آسای ایرانیان در کشور ترکیه منتشر شده است. بر اساس این گزارش در 9 ماهه آغازین سال 2017 میلادی بیش از 380هزار ایرانی به شهر «وان» رفته اند. یکبار دیگر این عدد را بخوانید! تقریباً از کل جمعیت این شهر بیشتر است. خوش به حال ترکیه!
شهر وان (Van) در 90 کیلومتری از مرز رازی ایران قرار دارد و مرکز استان وان در شرق کشور ترکیه است.
برای سفر به این شهر از سه مرز بازرگان و رازی و سرو می توان خارج شد به همین دلیل بسیاری از ایرانیان نه با پرواز که با خودروی شخصی به این شهر سفر می کنند و «پوشاک» یکی از مهمترین محصولاتی است که مسافران از آنجا به سوغات می آورند.
اما گزارشگر اکونومیست دلیل مسافرت بسیاری از ایرانیان به این شهر را نه خرید پوشاک یا دیدن زیبایی های طبیعی این شهر که برخورداری از یک سری آزادی هایی می داند که در داخل کشور برابر قوانین و مقررات ممنوع است. ایرانیانی در این گزارش گفته اند که هر سال به «وان» می آیند و از بودن در این شهر لذت می برند.
اگر تعداد ایرانیانی که تنها به شهر «وان» می روند را 400هزارنفر در سال در نظر بگیریم و هزینه هر نفر برای اسکان، تغذیه، تردد، خرید و ... را یک میلیون تومان برآورد کنیم، سالانه فقط ایرانیان بالغ بر 400 میلیارد تومان پول در «وان» هزینه می کنند. گرچه بعد از پاره ای اختلاس ها «میلیاردتومان» به نظر پول خُرد می آید اما با این پول می توان بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک در کشور را «آباد» کرد!
انتظار اینکه مسافران ایرانی این پول را صرف ساخت ساز شهرها و روستاها کنند، زیادی خیال پردازانه است.
مردم حق دارند پولی که به دست آورده اند و جزو دارایی شان به حساب می آید را هر طور که دوست دارند هزینه کنند اما اگر کسی دل و دماغ داشته باشد و میزان هزینه ای که مسافران ایرانی در کشورهای ترکیه، تایلند، مالزی، اندونزی، دوبی و ... دیگر مقاصد گردشگری هزینه می کنند را محاسبه کند، به عدد شگفت انگیزی می رسد.
به رغم همه اتفاقات خوبی که در سال های اخیر برای جلب گردشگر و ورود سرمایه به کشور صورت گرفته است بعید به نظر می رسد که میزان «ورود» هرگز به گردپای «خروج» سرمایه برسد.
احتمالاً برخی از منتقدان خواهند گفت که نباید از این موضوع نگران شد و ذات اقتصاد همین چرخه است. رفت و آمد به کشورهای دیگر نشانه ای از رونق اقتصاد در داخل است و از نظر اجتماعی به مسافران وسعت دید می دهد و آنها را با دنیای بیرونی آشنا می کند و از هر منظری به آن نگاه کنیم امیدبخش است و ... اما آیا مسافرانی که خارج می روند «ایران» خودشان را خوب دیده اند؟
آیا واقعاً برای دیدن «آثار باستانی و مناظر تاریخی» می روند؟ آیا نمی شود با مدیریت بهتر این هزینه ها را برای رونق اقتصادی داخلی کرد و این همه به صنعتگر و بازاری و تاجر خارجی سود نرساند؟
مردم آزاد هستند که برای سرمایه شان تصمیم بگیرند اما هوشمندی مدیران اتفاقاً در چنین دقایق و ظرایفی آشکار می شود. اینکه شرایطی مهیا کنند که در داخل کشور هم بشود از «پول» لذت برد. یک بازاریاب موفق کسی است که به اسکیمو، یخچال بفروشد وگرنه در آفریقای تفتیده همه مُشتری یخچال هستند!