چرا تلویزیون فقط با شکستخوردهها کار میکند؟
سریال «عقیق» مصداق ضربالمثل «نه هر که سر تراشد، قلندری داند» است؛ سریالی که فضای آن ملالآوری دیالوگهای نچسب نویسندهاش را بیش از پیش به خورد بینندهاش میدهد.
روزنامه جوان: «عقيق» در ادامه همكاري ميان «سعيد نعمتالله» و «بهرنگ توفيقي» ساخته شده است، با اين تفاوت كه اين بار نام تهيهكننده پركار تلويزيون «محمدرضا شفيعي» نيز به اين اسامي اضافه شده و مثلثي را تشكيل داده است كه محصول آن مجموعهاي شده با ضعفهاي آشكار، توفيقهاي اندك و به هم ريخته و مغشوش.
اين اسامي چند سالي است كه در تلويزيون پر كار شدهاند و مجالي را به كمترين تهيهكننده، كارگردان و فيلمنامهنويسي ميدهند. دليل اين پركاري هنوز مشخص نيست! ولي هرچه هست، باعث بيعدالتي در ميان تهيهكنندههاي قديمي و فيلمسازاني شده است كه سالها با صداوسيما همكاري داشتهاند و اتفاقاً توفيقات زيادي هم به دست آوردهاند؛ يك نمونه از اينها بيژن بيرنگ، تهيهكننده با سابقه و خوشنام با كارهاي درخشاني همچون «خانه سبز»، «همسران» و «رؤياي شيرين دريا» است. مثالهاي ديگر داوود ميرباقري، حسن فتحي يا امرالله احمدجو است سالهاست از دايره ساخت سريال در صداوسيما بيرون گذاشته شدهاند و در عوض شاهد پركاري كارگرداناني مانند بهرنگ توفيقي هستيم كه هر چه ميسازند، به جاي پيشرفت شاهد پسرفت سريالسازي و جذب مخاطب در تلويزيون هستيم.
چرا فقط با شكستخوردهها؟ دايره بستهاي كه در تلويزيون ايجادشده تنها براي كارگردانان بيكارمانده سينما باز ميشود و در غير اين صورت سريالسازهاي موفق سالهاي نهچندان دور سيما، نميتوانند دوباره براي تلويزيون سريال بسازند.
وقتي سريال «زيرپاي مادر» كه همكاري قبلي سعيد نعمتالله، فيلمنامهنويس و بهرنگ توفيقي، كارگردان از تلويزيون پخش شد و انتقادهاي زيادي به آن شد، تصور اين بود كه حتي براي اينكه دهن منتقدان بسته شود، مدتي تلويزيون از همكاري با اين افراد به حالت تعليق در ميآيد و بودجهاي كه قرار است توسط اين زوج هنري به باد داده شود، در اختيار هنرمند ديگري قرار ميگيرد، شايد كاري متفاوت را توليد كند،اما باز هم دايره بستهاي كه به وجود آمده، سريال «عقيق» را به توفيقي و نعمتالله سپرد تا بينندههايي كه سعي ميكردند ديالوگهاي گلدرشت و نچسب «زيرپاي مادر» را فراموش كنند، باز هم همان ديالوگها را در يك سريال جديد ببينند.
جالب است كه از نظر سعيد نعمتالله هيچ فرقي ميان ديالوگهاي دوره رضاخاني و ديالوگهاي دهه نودي وجود ندارد و همان نوع بيان و كلامي كه در «زيرپاي مادر» شاهد آن بوديم، اين بار هم در يك قالب ديگر ميبينيم. تنها تفاوتش اين است كه در سريال قبلي خليل كبابي بود كه نقش بزن بهادر و لوطي را بازي ميكرد و اين بار «احد شيرو» با بازي عليرضا آرا، لوطي شده و يكه بزن سريال شده است. فرق نميكند، شخصيتها در اين سريال بقال باشند يا گزمه، لوطي باشند يا مرشد، آشپز باشند يا خدم و حشم؛ همه و همه يك جور حرف ميزنند، يك جور ديالوگ ميگويند.
انگار كه يك دستگاه مكانيكي اينها را از روي هم شابلون زده است. بعيد ميدانم خود بازيگران هم متوجه بشوند اين ديالوگهايي كه ميگويند معنياش چيست و اصلاً در قصه سريال چه ميگذرد. فقط عين طوطي يكسري ديالوگ نامفهوم و پرطمطراق را تكرار ميكنند.
علي حاتمي تكرارنشدني است وقتي سريالي تاريخي با نگاه به دوره پهلوي اول از تلويزيون پخش ميشود، ناخودآگاه ذهن بيننده را به قياس كار با «هزاردستان» پيش ميبرد، مخصوصاً اينكه اكثر سريالها در همان دكور شهرك سينمايي ساخته ميشوند. «عقيق» هم به شكل عجيبي با چنين فضايي آميخته است؛ فضايي كه نويسنده فيلمنامهاش تلاش كرده نشان دهد چيزي از علي حاتمي كم ندارد و ميتواند براي شخصيتهاي سريالش ديالوگهاي سنگين قجري بنويسد كه مخلوطي از شعر و كنايه و محاوره است، اما در نهايت آنچه از ديگ لغات و اصطلاحات موجود در ذهن نويسنده «عقيق» ميجوشد، اگر بينمك و بيمزه نباشد، آنقدر شور و اغراقشده است كه نميتواند رواني و شيريني بيان علي حاتمي را متصور شود.
اصولاً نبايد انتظار داشت كه همه سريالهاي تلويزيوني در اوج باشند و تنه به تنه سريالهايي از جنس «هزاردستان» بزنند، ولي چرا نبايد تلويزيون براي خودش استانداردي را تعريف كند كه توليدات زير خط استاندارد حداقل از شبكههاي سراسري پخش نشوند!
چرا مديران تلويزيون كه به كار سعيد نعمتالله به عنوان نويسنده فيلمنامه اعتقاد دارند، از وي نميخواهند فضاي كارياش را كمي گستردهتر كند و خودش را ميان ديالوگنويسي قجري گم نكند؛ چيزي كه واقعاً در انجام آن ناتوان است و بيان بازيگران نميتواند بيننده را با خود همراه كند!
موسيقي، نكته مثبت «عقيق» عقيق سريال بدي است با يك موسيقي خوب. ميتوان گفت تنها خوبي سريال عقيق موسيقي آن است كه محصول خلاقيت موسيقايي كارن همايونفر است. در كنار موسيقي متن، همايونفر با همكاري عليرضا قرباني تيتراژ اين سريال را نيز ساخته است.
عليرضا قرباني كه يك بار با خواندن تيتراژ سريال به يادماندني «شب دهم»، در يك اثر تاريخي مرتبط با دوره پهلوي اول و همزماني آن با دهه محرم را تجربه كرده است، اينبار در عقيق، بر اساس ملوديای كه خودش ساخته و تنظيم كارن همايونفر، قطعه «عقيق» را اجرا كرده است. صداي گرم قرباني وزنهاي براي وزين شدن سريال «عقيق» است.
«عقيق» بعد از دهه اول محرم روي آنتن شبكه 3سيما رفت، دقيقاً زماني كه عزاداريهاي خياباني و حضور در تكايا به پايان رسيد و مردمي كه هنوز در حال و هواي محرم هستند، پاي تلويزيون مينشينند.
پيش از آغاز پخش سريال بارها از سوي تلويزيون مطرح شد كه «عقيق» و «هاتف» سريالهاي محرمي است.
زماني مرحوم سلحشور درباره ساخت فيلم با موضوع روحانيت گفته بود: «چون سينماگر، روحانيت را نميشناسد و تعريف صحيحي از آن ندارد و تنها حوزه را بهصورت سطحي ميشناسد، نهتنها كار خوبي از حوزه ارائه نميدهد، بلكه گاهي هم انحراف ايجاد ميكند، چون درست نميشناسد و با خلق و خوي حوزويان و تعريف آنها آشنا نيست، شعاري عمل ميكند و فيلمهايش درباره روحانيت دمدستي است و نميتواند روحانيت را با همه عمق و عظمتش به تصوير بكشد، در ضمن اين شعاريبودن براي مردمزدگي ايجاد ميكند و در مخاطب واكنش منفي بهوجود ميآورد.» امروز آنچه در عقيق شاهد آن هستيم، چيزي شبيه نظر مرحوم سلحشور است با اين تفاوت كه فيلمساز ميخواسته به موضوع محرم بپردازد، در حالي كه دغدغهاش چيز ديگري است.