چرایی تحریمها و تهدیدات آمریکا علیه سپاه
در قانون تحریمی «کاتسا»، از سپاه به یک سازمان تروریستی نام برده شده است.دولت آمریکا مصمم است در آینده نزدیک به استناد این قانون،تحریمهای مربوط به سپاه و تمامی افراد و مجموعههای مرتبط را اعمال کند.
کد خبر :
738162
صبح صادق؛ یدالله جوانی: در قانون تحریمی «کاتسا»، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک سازمان تروریستی نام برده شده است. دولت آمریکا مصمم است در آینده نزدیک به استناد این قانون، تحریمهای مربوط به تروریسم را درباره سپاه پاسداران و تمامی افراد و مجموعههای مرتبط اعمال کند. اقدام آمریکاییها در اتخاذ چنین رویکردی، در نوع خود بیسابقه است؛ بنابراین واکاوی دلایل این اقدام از یک سو و پیامدهای اجرایی شدن این قانون از سوی دیگر، از موضوعات بسیار مهمی است که ذهن صاحبنظران و تحلیلگران را به خود مشغول کرده است. در این نوشتار، به اختصار پاسخی برای دو پرسش مذکور ارائه میشود: الف. ـ چرایی معرفی کردن سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی براساس قوانین بینالمللی و عرف جامعه جهانی از یک سو و تعریف تروریسم و سازمانهای تروریستی از سوی دیگر، معرفی کردن نیروی مسلح قانونی یک کشور به عنوان سازمان تروریستی، فاقد وجاهت حقوقی و مبنای منطقی است. جمهوری اسلامی ایران، یک کشور به رسمیت شناخته شده در عرصه بینالمللی، با نهادها و سازمانهای قانونی و رسمی است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک سازمان و نهاد انقلابی و
قانونی معتبر در ساختار حقوق اساسی جمهوری اسلامی و نزد مردم ایران است؛ بنابراین، رفتار خلاف حقوق بینالملل و خلاف عرف آمریکاییها مبنی بر معرفی سپاه به یک گروه و سازمان تروریستی، باید دلایل قابل توجهی برای خود آنان داشته باشد. نگارنده معتقد است، سه دلیل اساسی و بسیار مهم را برای این رفتار آمریکاییها میتوان برشمرد: ۱ـ شکستهای راهبردی آمریکا در سالهای اخیر کارنامه آمریکا به عنوان مدعی قدرت برتر و رهبر جهان، کارنامه یک امپراتوری با شکستهای بزرگ و راهبردی و در حال فروریختن است. آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق، سلطه بر جهان و به دست گرفتن رهبری و مدیریت بینالمللی را هدفگذاری کرده از دیدگاه استراتژیستهای آمریکایی، سلطه کامل بر خاورمیانه، کلید رهبری جهان برآورد شده است. از آن زمان تاکنون، طرحها و برنامههای پرهزینهای از سوی آمریکاییها برای تسلط بر خاورمیانه به مرحله اجرا درآمد. «خاورمیانه بزرگ» و «خاورمیانه جدید» عناوین طرحهای آمریکا برای تحقق هدف مذکور بود. لشکرکشی به منطقه غرب آسیا با پوشش مبارزه با تروریسم و اشغال دو کشور افغانستان و عراق، جنگهای رژیم صهیونیستی علیه حزبالله لبنان و گروههای مقاومت
فلسطینی در غزه، به راه انداختن جنگهای نیابتی از طریق ایجاد داعش و دیگر گروههای تروریستی، مجموعه اقدامات آمریکا برای پیادهسازی طرح خاورمیانه جدید بود. اما برخلاف تصور و برآوردهای آمریکا، تمامی این طرحها در منطقه با شکست روبهرو شد. ترامپ رئیسجمهور کنونی آمریکا، در دوران رقابتهای انتخاباتی، رقم هزینههای جنگی آمریکا در منطقه را شش تریلیون دلار اعلام کرد. وی تصریح کرد ایالات متحده شش تریلیون دلار برای جنگهای خاورمیانه هزینه کرده و هیچ نتیجهای نگرفته، در حالی که با این پول میشد دو بار آمریکا را ساخت. به یقین کسانی که در آمریکا، به چنین هزینهای برای جنگ در خاورمیانه رضایت دادند، میدانستند که تسلط بر خاورمیانه به عنوان شرط لازم برای تسلط بر جهان، چه فواید بلندمدتی را میتواند برای ایالات متحده به دنبال داشته باشد. اکنون آمریکا با پرداخت چنین هزینههایی و تحمل خسارات انسانی در جنگهای عراق و افغانستان، دچار شکست راهبردی شده است. افزون بر شکستهای خود آمریکا، متحدین آمریکا در منطقه (رژیم صهیونیستی و حکومتهای قبیلهای مانند آلسعود)، دچار تنگناهای راهبردی و موقعیتهای متزلزل شدهاند؛ موضوعی که برای
آمریکاییها تحملناپذیر شده و آنان را، به شدت عصبانی و مستأصل کرده است. شکست سیاستهای خاورمیانهای آمریکا پس از دادن این همه هزینه و خسارت، یعنی شکست سیاستهای قرن بیستویکمی آمریکاییها، که با هدف سلطه بر جهان تحت عنوان نظم نوین جهانی طراحی کرده بودند. ۲ـ سپاه عامل اصلی شکست طرحهای آمریکا در منطقه عصبانیت آمریکاییها از سپاه، یک دلیل اصلی دارد و آن اینکه، آنان سپاه را عامل اصلی شکستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا و به ویژه در عراق، سوریه و لبنان میدانند. از نظر آمریکاییها، فرماندهی محور مقاومت در منطقه با جمهوری اسلامی ایران است و سپاه پاسداران در منطقه با کمک متحدین جمهوری اسلامی، تمامی طرحهای آمریکا را با شکست و ناکامی مواجه کرده است. آمریکاییها تمامی شکستها، ناکامیها و خسارتهای بزرگ خود در منطقه را، از چشم سپاه میبینند. اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا، تصریح کرد که ایالات متحده حدود دو هزار میلیارد دلار در عراق هزینه کرد؛ لکن اکنون عراق تحت نفوذ جمهوری اسلامی ایران است. اکنون نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، لبنان، سرزمینهای اشغالی و کشورهای دیگری، چون یمن، به دغدغه اصلی آمریکاییها
تبدیل شده است. آمریکاییها معتقدند تثبیت نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، پایانبخش حضور غرب و به خصوص آمریکا در خاورمیانه خواهد بود. غربیها و به ویژه آمریکاییها، سپاه را عامل اصلی موقعیتبخشی به ایران در منطقه میدانند. ۳ـ سپاه عامل اصلی نظمدهی به منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) در حالی که آمریکاییها تصور میکردند با شکلدهی به نظم و ترتیبات منطقه خاورمیانه در قالب «خاورمیانه بزرگ» یا «خاورمیانه جدید» و با صرف هزینههای بسیار برای این مقصود دهها سال بر این منطقه راهبردی از جهان تسلط خواهند داشت و از طریق سلطه بر این منطقه؛ جهان را مدیریت میکنند، اما سپاه را در موقعیت نظمدهی به خاورمیانه مشاهده میکنند! آمریکاییها از طریق پیادهسازی طرح خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید، به دنبال مهار، تضعیف و ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران بودند؛ اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه سپاه پاسداران ضمن حفظ انقلاب و جمهوری اسلامی، ایران را در یک موقعیت برتر منطقهای قرار داده است. آمریکاییها معتقدند جمهوری اسلامی ایران، سیاستهای منطقهای خود را از طریق سپاه پیش میبرد، به طوری که شورای روابط خارجی آمریکا چندی پیش در یک
گزارش تحلیلی در این باره نوشت: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در صدر خبرهای چند سال گذشته بوده است. آنها در زمانهای مختلف در جایگاه مهمترین نیروی نظامی در خاورمیانه و کارآفرینان اقتصادی در اقتصاد ایران از سوی رسانههای خارجی و داخلی معرفی شدهاند و به مثابه یک نیروی ایدئولوژیک وفادار، مهمترین نیرو برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلقی میشوند. در کنار همه این توصیفات، نیروی قدس سپاه نقش برجستهای در سیاست ایران و نظم خاورمیانه ایفا میکند.» از نظر آمریکاییها، تنها نیروی قدرتمندی که میتواند در خاورمیانه آنان را از پای درآورد، سپاه است؛ موضوعی که در گزارش تحلیلی شورای روابط خارجی آمریکا به آن چنین اشاره شده است: «سپاه پاسداران در خط مقدم مقابله با آمریکا در منطقه قرار دارد و معتقد است که ایالات متحده قدرتی بیرمق و از پا درآمده در خاورمیانه است. آنها پس از دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیجفارس در ژانویه، جشن گرفتند و دریادار علی فدوی به آمریکاییها هشدار داد که سپاه از قدرت و توانایی لازم برای مقابله با آمریکا برخوردار است.» بـ آمریکا و رؤیای مقابله با سپاه آمریکاییها به دنبال
شکست طرحهایشان در منطقه راهبردی غرب آسیا، به دنبال انتقامگیری از سپاه به عنوان عامل اصلی شکستهای آمریکا هستند. دشمنی آمریکاییها با سپاه، به اصل دشمنی آنان با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برمیگردد. غربیها و در رأس آنها کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست شکست انقلاب را در پیش گرفتند؛ اما شکست و ناکامی غربیها در این سیاست، آنان را متوجه نقش کلیدی سپاه در جمهوری اسلامی و پاسداری از انقلاب اسلامی کرد. در برخی اظهانظرات غربیها از سپاه به «ستون فقرات نظام سیاسی ایران» یاد شده است. بر مبنای چنین تحلیلی، از نظر آمریکاییها انقلاب اسلامی پایان نمیپذیرد و جمهوری اسلامی فرونمیریزد، مگر اینکه، سپاه از میان برود یا توانش گرفته و دست بسته شود. طی یک دهه گذشته، رسانههای غربی عملیات روانی سنگینی را علیه سپاه داشتهاند. مبنای رفتاری رسانههای غربی و اقدامات تخریبی آنان و همچنین قرار دادن بخشهایی از سپاه مانند نیروی قدس و برخی از فرماندهان سپاه در لیست تحریمهای تروریسم و حقوق بشری آمریکا و اتحادیه اروپا، به نقشآفرینیهای سپاه در حفظ انقلاب و جمهوری اسلامی ایران
برمیگردد. کمیته خطر جاری در آمریکا، کمیتهای است که حدود ۵۰ سال پیش جمعی از مدیران مجرب سیا و پنتاگون، استادان مشهور دانشگاههای آمریکا، سناتورها و مؤسسه تحقیقاتی امریکن اینترپرایز آن را تأسیس کردند. این کمیته در گزارش سال ۱۳۸۴ خود تحت عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» سه محور اساسی «نظریه مهار، مبارزه رسانهای و نظاممند کردن نافرمانی مدنی» را، برای براندازی جمهوری اسلامی ایران، با ۱۵ سرفصل ارائه کرد. در یکی از این فصول آمده است: «باید قدرت سپاه و بسیج را از بین برد.» آمریکاییها برای رسیدن به این هدف در یک دهه گذشته، مجموعهای از اقدامات را انجام دادهاند که مواردی از آن عبارت است از: ۱ـ تخریب جایگاه و موقعیت سپاه در بین مردم ایران از طریق عملیات روانی و جنگ نرم با بهره از تمام ظرفیتهای رسانهای؛ ۲ـ تحریم بخشهایی از سپاه و تعداد زیادی از شرکتهای مرتبط با سپاه و همچنین عدهای از فرماندهان سپاه. ۳ـ تحریم کل سپاه ناکامی آمریکاییها در اقدامات پیشین علیه سپاه سبب شد تا آنان برای مهار سپاه و تضعیف آن، تحریم کل سپاه و مجموعههای مرتبط را برخلاف تمامی قواعد و عرف بینالملل، در دستور کار خود قرار دهند.
۲۵ خرداد ماه سال جاری اکثریت سنای آمریکا، به متممهای طرح تحریمهای جدید ایران، موسوم به طرح «مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران» رأی دادند. این طرح به دلیل ابعاد و ماهیت، به «مادر تحریمها» و «سیاهچاله تحریمها» شهرت یافته است. در این طرح که در نهایت به قانون تبدیل شد و به امضای ترامپ رسید و در آستانه اجرایی شدن قرار دارد؛ تحریمهای جدیدی با سرفصلهای تحریمهای موشکی، تحریمهای تروریسم، تحریمهای نظامی و تحریمهای حقوق بشری وضع شده است. در این قانون که به «قانون تحریمی کاتسا» معروف شده، آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نه تنها نیروی قدس، مسئول اجرای برنامه فعالیتهای بیثبات سازنده، پشتیبانی از اقدامات تروریسم و برنامه موشکی بالستیک ایرانی است.» قانون تحریمی کاتسا، قدرت دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران را که در سطح بازدارندگی قرار دارد نشانه گرفته است. در این قانون سپاه به دلیل نقش کلیدی و برجستهاش در تولید قدرت ملی و اقتدار نظامی و موقعیتبخشی به ایران در منطقه، در کانون فشارها و تحریمها قرار گرفته است. در ادامه به نمونههایی از اظهارنظرها که دلیل این فشارها میباشد، اشاره میشود: ـ.
چندی پیش روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نوشت: «وقتی سپاه، موشکهای زمین به زمین از این فاصله شلیک میکند، جایگاه یک قدرت بزرگ نظامی در سطح منطقه و حتی در سطح جهان را برای خود به تصویر میکشد.» ـ. پنتاگون در گزارش سالیانه خود تصریح کرد: «ایران به قدری پیشرفت کرده که میتواند اهدافی در سراسر منطقه و در شرق اروپا هدف قرار بدهد. ایران افزون بر فناوریهای موشکی و راکتی فزایندهاش، در تلاش است میزان کارایی سامانههای موجودش را تقویت کند. ایران در حال ساخت موشک بالستیک ضد کشتی به نام خلیجفارس است. وسیله پرتاب فضایی سیمرغ ایران نشاندهنده عزم این کشور برای توسعه فناوریهای موشکهای بالستیک قارهپیماست.» سناتور باب منندز از اعضای دموکرات سنا که از معدود دموکراتهای مخالف برجام است، طراح و ارائهدهنده پیشنویس قانون تحریمهای جدید علیه جمهوری اسلامی ایران میباشد. وی دلیل اصلی از ارائه طرح خود را اینگونه توضیح میدهد: «آمریکا نباید مقابل اقدامات منطقهای ایران ساکت بنشیند و به همین علت است که لایحه تشدید تحریمهای موشکی و تحریم کل سپاه پاسداران در دستور کار قرار گرفته است.» ایشان در همین باره میگوید:
«آمریکا نمیتواند اجازه بدهد که رفتار ثباتزدایانه و تهاجمی ایران، مورد اغماض قرار بگیرد، به همین دلیل بود که پیشنویس قانون تحریمهای جدید ایران را ارائه دادم.» جـ پیامدهای اجرایی شدن قانون کاتسا به یقین اجرایی شدن قانون تحریمی کاتسا از سوی آمریکاییها، آثار و پیامدهای گوناگونی خواهد داشت. آمریکاییها از طریق اعمال این تحریمها، اهداف چندلایهای را دنبال میکنند. اما نقطه هدف در این قانون در خصوص ایران به زعم آمریکاییها، نابود کردن اقتدار دفاعی جمهوری اسلامی ایران و پایانبخشی به نفوذ راهبردی آن در منطقه راهبردی غرب آسیا است. آمریکاییها تصور میکنند از طریق اعمال تحریمهای جدید و فشار بر عوامل اصلی تولید قدرت دفاعی جمهوری اسلامی، ایران در نهایت پای میز مذاکره حاضر شده و برجامهای منطقهای و موشکی هم به برجام هستهای اضافه خواهد شد. اما به یقین، آنچه در پی اجراییشدن قانون کاتسا و اعمال تحریمهای جدید و معرفی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی پدید خواهد آمد، برخلاف تصورات آمریکاییها، موارد دیگری است که اهم آن عبارت است از: ۱ـ خروج ایران از برجام
بیشک اعمال تحریمهای جدید، نقض فاحش برجام است. آمریکاییها با اعمال قانون کاتسا، تیر خلاص را به پیکر نیمهجان برجام شلیک خواهند کرد. با پیادهسازی این قانون، شرایط تحریمی به مراتب بدتر از پیش از برجام میتواند شکل بگیرد. در این صورت، دلیل منطقی برای ماندن ایران در برجام از بین رفته وجود ندارد. به همین دلیل دکتر ظریف از احتمال خروج ایران از برجام در صورت اعمال تحریمهای جدید و عبور آمریکاییها از برجام سخن گفت. ۲ـ همسنگ شدن ارتش آمریکا با داعش اگر قرار باشد روزی ارتش و نیروهای مسلح یک کشور، یک سازمان تروریستی به ملتهای جهان معرفی شود، ارتش آمریکا از هر نظر در اولویت این معرفی قرار دارد. کیست که نداند در یک دهه گذشته، عمده گروهکهای تروریستی را در منطقه غرب آسیا، آمریکاییها پدید آوردند. آیا سندی بهتر از سخنان رئیسجمهور کنونی آمریکا برای اثبات این ادعا وجود دارد. آقای ترامپ در دوره رقابتها انتخاباتی، با صراحت و به تکرار، آمریکا را مؤسس داعش معرفی کرد! او تصریح کرد که در پشت صحنه داعش افرادی، چون اوباما و خانم هیلاری کلینتون وجود دارند. بنابراین، اگر روزی آمریکاییها بخواهند آن نیروی
اصلی ضد تروریسم یعنی سپاه پاسداران را به اتهام حمایت از تروریسم مورد تحریم قرار دهند، بدانند ارتش آنان در جهان و منطقه یک گروه تروریستی معرفی خواهد شد. سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه بر اساس چنین منطقی، در قبال قانون کاتسا موضعی قاطع اتخاذ کرد و گفت: «اگر اخبار حماقت آمریکا مبنی بر در نظر گرفتن سپاه به عنوان گروه تروریستی صحیح باشد، سپاه نیز ارتش آمریکا را در جهان همسنگ داعش در نظر خواهد گرفت.» فرمانده کل سپاه هفته گذشته، در جلسه شورای راهبردی سپاه با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران اجرای قانون کاتسا را معادل با خروج یکجانبه آمریکا از برجام میداند، یادآور شد: «همانطور که در گذشته نیز اعلام کردهایم، در صورتی که قانون تحریمهای جدید آمریکا اجرا شود، این کشور باید پایگاههای منطقهای خود تا شعاع دو هزار کیلومتری برد موشکهای ایران را منتقل کند.» بنابراین آمریکاییها باید بدانند، این نقشه شیطانی آنان همانند دیگر نقشههایشان در گذشته، موجب تضعیف قدرت آمریکا و تقویت جمهوری اسلامی ایران و قدرت بیشتر سپاه خواهد شد. سپاه دهه پنجم انقلاب اسلامی، به مراتب قدرتمندتر و با نفوذتر از سپاه کنونی خواهد بود. حماقت
آمریکاییها در معرفی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی، زمینهها و بسترهای فعلیت یافتن بیشتر تواناییهای سپاه در منطقه را فراهم خواهد کرد؛ تواناییهای مردمپایهای که، منطقه را بر سر آمریکاییها خراب خواهد کرد. ۳ـ وحدت و انسجام داخلی در حمایت از سپاه آمریکاییها با معرفی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی و اعمال تحریمها علیه آن، به دنبال تشدید فشارهای اقتصادی بیشتر بر ملت ایران هستند. تصور آمریکاییها آن است که این تحریمها، به مرور زمان پایگاه مردمی سپاه در ایران را تخریب خواهد کرد؛ اما برخلاف تصور آمریکاییها، این تحریمها موجب همبستگی بیشتر ایرانیان و افزایش محبوبیت سپاه در کشور و منطقه خواهد شد. تشییع باشکوه معجزه جاری انقلاب اسلامی، شهید حججی عزیز، نشان داد که پاسداران و سپاه، از چه جایگاهی در میان مردم ایران برخوردارند. اظهارنظرهای این روزهای مسئولان سیاسی کشور، دورنمای همبستگیها و حمایت از سپاه را نشان میدهد.