پاسخ عجیب آقای بازیگر درباره ازدواج: کجا بهتر از خانه پدری؟!
با بازی در فیلم «پا برهنه در بهشت» توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند؛ نقشی عجیب با گریمی سنگین که باعث شده حتی چهره افشین هاشمی، بسختی شناسایی شود.
جام جم: با بازی در فیلم «پا برهنه در بهشت» توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند؛ نقشی عجیب با گریمی سنگین که باعث شده حتی چهره افشین هاشمی، بسختی شناسایی شود.
در فیلم خیلی دور خیلی نزدیک، رضا میرکریمی هم نقشی کوتاه اما به یادماندنی را بازی کرد. بهواسطه فعالیتهای تئاتریاش که محمد رحمانیان در مجموعههای نیمکت، توی گوش سالمم زمزمه کن و مسافرخانه سعادت به او داد، هاشمی بین عموم مردم معروف شد و در سال 88 در سریال گاوصندوق به کارگردانی مازیار میری یکی از نقشهای اصلی را بهعهده گرفت.
هاشمی در سال 94 فیلم سینمایی گذر موقت را مقابل دوربین برد. او نوازنده کمانچه نیز هست. با این بازیگر و کارگردان در سالروز تولد و پایان یافتن 42 سالگیاش همصحبت شدیم.
42 ساله هستید و اکنون بهترین وقت است که از شما بپرسم از مسیری که در زندگی طی کردهاید راضی هستید؟
در این سالها کاری را که دوست داشتهام انجام دادهام، اما اگر قرار باشد همین مسیر را یکبار دیگر بیایم بخشهایی از این مسیر را اصلاح میکنم ولی مطمئنم همین شغل و حرفه را انتخاب خواهم کرد.
همه زندگی کار نیست! بقیه بخشهای زندگی چی؟ دلخوشیهای دیگر، رضایتمندی درونی و... از اینها راضی هستید؟
همه اینها با کار برایم درآمیخته است. وقتی از کارم راضی هستم در بخشهای دیگر هم احساس رضایت میکنم. کار برایم محور است چون کاملا در اختیار خودم است، اما در زندگی شرایطی نیز وجود دارد که در اختیار من نیست؛ نه انتخابش و نه چگونگی پیش بردنش. سعی میکنم آنچیزی که در اختیارم هست به بهترین شکل انجام دهم.
اتفاقا بیشتر چالشهای زندگی ما مربوط به همان بخشهایی است که در اختیار ما نیست و بستگی به آدمهای دیگر و شرایط پیرامون دارد، آنها را چگونه مدیریت میکنید که نتوانند شما را اذیت کنند؟
زندگی ما را اعتقادات، تربیت، عرف، مذهب، اندیشه و... تشکیل میدهد و ما براساس اینها انتخابهای خودمان را انجام میدهیم، به همین دلیل باید شرایط را درنظر گرفت و بهترینها را انتخاب کرد و از آنها لذت برد.
ی کی از چیزهایی که میتواند حال آدم را خوب کند، خانوادهای است که در آن به دنیا آمده است، از این بخش راضی هستید؟
بله، بسیار زیاد ! من با پدر، مادر و برادرم زندگی میکنم و خیلی خوشحالم که خانوادهام در کنارم هستند. اگر در جوانی نگاه تندتری به اعضای خانوادهام داشتم، الان میتوانم نگرانیهای آنها را درک کنم و سعی کنم اگر میتوانم از دوش آنها باری بردارم و گرنه باعث آزارشان نشوم.
خیلی از آدمها در سن و سالی که شما دارید یا ازدواج کرده و زندگی مشترک تشکیل دادهاند یا مستقل شده و دیگر در کنار پدر و مادر زندگی نمیکنند، چطور شد شما همچنان در کنار والدین زندگی میکنید؟
کجا بهتر از خانه پدری؟ کجا بروم که این همه به من خوش بگذرد! اگر مطمئن باشم در خانوادهای که خودم تشکیل میدهم به همین میزان به من خوش میگذرد و با هم مهربان خواهیم بود، حتما این کار را میکنم.
یعنی پدر و مادرتان آنقدر مهربان هستند که تبدیل به ملاک شما برای انتخاب آدم زندگیتان شدهاند؟
به نظرم همه پدر و مادرها با فرزندانشان مهربان هستند و بیشتر آنها درحال خدماتدادن به فرزندان خود هستند. زمانی هم که آنها مستقل میشوند هم باز به آنها کمک میکنند.
گویا پدر و مادرهای ایرانی اینطوری هستند و بعید میدانم در کشورهای دیگر پدر و مادرها شبیه والدین ایرانی باشند و مدام به فرزندان خود خدمت کنند و بچهها نیز همیشه از آنها توقع داشته باشند. مثل این که مادر شما هنوز هم برای شما غذا درست میکند.
به نظرم ایرادی ندارد! اتفاقا غذاهای مادرها خیلی خوب است و خوردنشان خیلی کیف میدهد!
در حرفه بازیگری هم گویا خوششانس هستید، در فیلم «پابرهنه در بهشت» و «خیلی دور خیلی نزدیک» بازی درخشانی داشتید این نقشها چگونه نصیب شما میشود؟
اینطور نیست که روزانه نقشهای متفاوت زیادی به من پیشنهاد شود که از میان آنها بهترینها را انتخاب کنم. نقشهای محدود اما خوب و متفاوت به من پیشنهاد میشود.
اما در تئاتر نقشهای بیشتری را بازی کردهاید؟
در تئاتر نیز نقشهایی را انتخاب میکنم که آنها را دوست دارم. از سال 72 کار تئاتر را شروع کردهام و از سال 82 وارد سینما شدهام بنابراین طبیعی است نقشهای تئاتریام بیشتر باشد. اما در هر دو حوزه با کارگردانان معتبر همکاری کردهام و اگر در آثار جوانها حضور یافتهام به این دلیل بوده که اطمینان داشتم محصول آنها اثر خوبی خواهد شد.
در ابتدای میانسالی چه آرزویی دارید و آیا منتظر روزهای خوب هستید؟
پای من روی زمین است. واقعبینانه زندگی میکنم. آرزو دارم اما توقع ندارم به این معنا که جهان آنچنان که من میخواهم پیش برود، ظیفه من این است که کار درست را انجام دهم، این که نتیجه چه میشود و سرنوشت چه میکند در اختیار من نیست و نمیتوانم برایش کاری بکنم. فقط میتوانم آرزو و دعا کنم اتفاقات خوبی برایم رخ دهد.