ترسیب کربن در مقابل خودکفایی کشاورزی
اگرچه پروژه بینالمللی ترسیب کربن با اهدافی عوامپسند چون حفظ محیطزیست در حال اجرایی شدن در ایران است اما تجربه مشارکت داوطلبانه ایران در طرحهای بینالمللی حاکی از اعمال محدودیتهایی برای ایران بوده است. چراکه این سازمانهای به اصطلاح بینالمللی تحت نفوذ آمریکا هستند و اهداف این کشور را به صورت نرم در قالب برنامههای بینالمللی پیش میبرند.
سرویس اجتماعی فردا؛ علی مقتدایی: اگرچه پروژه بینالمللی ترسیب کربن با اهدافی عوامپسند چون حفظ محیطزیست در حال اجرایی شدن در ایران است اما تجربه مشارکت داوطلبانه ایران در طرحهای بینالمللی حاکی از اعمال محدودیتهایی برای ایران بوده است. چراکه این سازمانهای به اصطلاح بینالمللی تحت نفوذ آمریکا هستند و اهداف این کشور را به صورت نرم در قالب برنامههای بینالمللی پیش میبرند.
در سال 1380 حدود 190 کشور دنیا سندی به نام «سند توسعه هزاره» را در سازمان ملل تصویب کردند که طبق آن، کشورها متعهد شدند تا سال ۲۰۱۵ میلادی به اهداف این سند برسند. اهداف این سند عبارت بود از نابودی فقر شدید و گرسنگی، دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی، گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان، کم کردن مرگ کودکان، بهبود سلامت مادران، مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماریها، تضمین پایداری محیطزیست آرمان، گسترش مشارکت جهانی برای توسعه و همچنین ایجاد حکومتهای دموکراتیک.
سازمان ملل متحد برای اجرای این سند، نهادهای تخصصی و صندوقهایی را تشکیل داد که دفتر عمران ملل متحد و صندوق جهانی محیطزیست از جمله آنها است. در واقع دو نهاد نامبرده شده وظیفه طراحی راهبردها و شیوه رسیدن به اهداف سند توسعه هزاره را به عهده داشتند که یکی از این طرحها، پروژه بینالمللی ترسیب کربن(CSP) است.
هدف اجرای طرح ترسیب کربن، ارائه یک مدل اقتصادی جهت رسوب دادن کربن در جو و کاهش گازهای گلخانهای است که این هدف با ایجاد یک ساختار محلی انگیزه مشارکت گروههای مردمی را افزایش داده و آنان را به سمت فعالیتهای مشارکتی ترغیب میکند. این طرح با رویکرد محیطی زیستی در سه سطح برنامهریزی شده است؛ سطح محلی باهدف بهبود شرایط اجتماعی-اقتصادی روستاییان، سطح ملی باهدف احیای مراتع و سطح جهانی باهدف ترسیب کربن.
اما بررسی روند اجرای این طرح در ایران نشان داده است که تناسبی کمی با توسعه روستایی و ارزشهای کشور دارد. تأکید ویژه این طرح به مشارکت زنان در اجرای آن و ایجاد ساختاری اجتماعی بر مبنای حضور فعال زن در برنامههای توسعه روستا را نمیتوان برابری جنسیتی دانست. چراکه برابری جنسیتی به معنای حضور یکسان زن و مرد در تمامی شئون زندگی نیست. به عبارت دیگر این طرح خواسته یا ناخواسته در حال تغییر عرف و سنتهای رایج روستا و نزدیک شدن به سبک زندگی غربی است.
شاید بتوان این پروژه را ادامه برنامه نفوذ غرب و آمریکا در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور دانست چرا که عملکرد و شیوه اجرای آن بسیار جای تأمل دارد. نکته اول مسئله شروع این پروژه از روستاها به عنوان قطب تولید مواد غذایی کشور است. این نگرانی وجود دارد که با تغییر در الگو و سبک کشت کشاورزی زمینه وابستگی به مواد غذایی پیش آید. چرا که یکی از اهداف پروژه ترسیب حفظ مراتع کشاورزی است که در شرایط بحران آب میبایست تولید محصولات کشاورزی برای حفظ مراتع کاهش یابد.
به صورت کلیتر دشمن در حال پیگیری پروژه نفوذ در تصمیمگیران کشور در کشاورزی را دنبال میکند تا ریشه خودکفایی تولید مواد غذایی را بزند. در حالی که خودشان در حوزه کشاورزی تمام مایحتاج خود را در داخل کشورشان تأمین میکنند.
نکته دوم لزوم هوشیاری کشور نسبت به اهداف پشت پرده این دسته از پروژهها است. نظام سلطه به خوبی درک کرده که توانایی نفوذ مستقیم و تغییر باور و عقاید مردم را ندارد و لذا به طراحی هوشمند برنامههای نفوذ خود دست زده است. در این طرح با توسل به اهدافی پسندیده چون حفظ محیطزیست، مبارزه با فقر و ... اهداف خود را بسیار ظریف و دقیق اجرایی میکند.
نکته بعدی این است که چرا اجرای پروژههای رسوب کربن باید با مشارکت مردم، آن هم مشارکت مردم روستا صورت پذیرد؟ اصلاً چه مطالعات علمیای برای محاسبه نقش روستا در تولید کربن و گاز گلخانهای صورت گرفته که ایران اجرای آن را پیش برده است. تجربه مشارکت داوطلبانه ایران در طرحهای پایهریزی شده از سوی سازمانهای به اصطلاح بینالمللی که در سلطه و نفوذ کشورهایی نظیر آمریکا هستند به خوبی نشان داده است که با اعمال محدودیتها و اعمال فشار همراه بوده است.
بنابر این اگر هدف از اجرای طرح ترسیب کاهش تولید گازهای گلخانهای و به صورت خاص گاز دیاکسید کربن است، چرا نباید طرحی بومی مبتنی بر دانش داخلی مبنای کار قرار گیرد و نقشه بیگانگان به عنوان مسیر این طرح انتخاب گردد؟