تقسیم غنائم در عطش قدرتطلبی اصلاحطلبان
اصلاحطلبان از وضعیت ناپایدار در سپهر سیاست ورزی ایران خارجشدهاند؛ آنان پس از سه پیروزی متوالی بزم تقسیم غنائم را مهیا کردهاند اما عطش قدرتطلبی بزم را به میدان رزم بدل ساخته است.
کد خبر :
730891
روزنامه صبح نو: اصلاحطلبان پس از عبور از وضعیت ناپایدار، تکاپوی خود را برای وضعیت استقرار و تثبیت آغاز کردهاند. این شرایط نیازمند حضور نیروهای سیاسی خاص برای کنشهای هدفمند مبتنی بر گسترش دامنه قدرت است. نیروهای تندرو جریان اصلاحات شرایط استقرار و تثبیت را وضعیت مناسب برای اقدامات ساختارشکنانه پیشین تلقی میکنند و مانع از کنشهای عقلانی ساختارمند نیروهای اصلاحطلب خواهند شد؛ در همین راستا اصطلاحسازی اصلاحطلبان اصلی یا بدلی و معیار سنجی نزدیکی به کانون تصمیم گیر پنهان اصلاحات برای ارتقای جایگاه، حکایت از آغاز جدال درونگروهی دارد. پس از مدتها، دکترمصطفی معین، نامزد اصلی حزب منحله مشارکت و طیفهای تندروی اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری نهم، بار دیگر بر مفهوم واگرایانه «اصلاحطلب بدلی» پافشاری کرد و با ابراز نگرانی نسبت به رشد این افراد در بدنه اصلاح طلبان اظهار داشت: «حضور این چهرههای بدلی، بر عاقبت گروههای سیاسی تأثیرگذار است، بهویژه اینکه اگر این چهرههای بدلی فضای غالب جریانها را در دست بگیرند، میتوانند مخرب باشند.» طرح مجدد مفهوم اصلاح طلبان بدلی حاکی از پیامی جدی با مرجع ضمیر مشخص مبتنی
بر مؤلفه برای مرزبندیهای آتی در اردوگاه چپ نشینان سیاست کشور است و این بار مصطفی معین نقش ارسال کننده این پیام از لایههای تندروی اصلاحات را برعهده گرفته است. لایه تصمیم گیر مشارکتی-مجاهدین معتقدند که بدنه اجتماعی جریان اصلاحات دچار «سرخوردگی سیاسی» شده است؛ مطالبات آنان در حوزه سیاست داخلی از سوی دولت دوازدهم اجابت نشده، بنابراین باید به دنبال «مقصریابی» بود تا از این طریق فشار اجتماعی از روی فرد کاریزماتیک اصلاحات کاهش یابد. عارف؛ اولین اصلاح طلب بدلی در کوران اصلاحات که راهبردهای «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از پایین؛ چانهزنی از بالا» و «خروج از حاکمیت» طرفداران سرسختی داشت؛ محمدرضا عارف گوشهنشین جلسات بود؛ مشارکتیها به او اعتماد نداشتند و بنابراین سیاستمدار یزدی جایگاهی جدی در تصمیمسازیهای جریان اصلاحات نداشت؛ او تنها نقش معاون اولی را ایفا میکرد. لایه پنهان تصمیمساز اصلاحات، نقش جدید او را موتور محرک پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تعیین کرد؛ آنان باز هم به محمدرضا عارف اعتماد نداشتند و گزینه اصلی فرد دیگری بود. محمدرضا عارف با گزارههای گلایهآمیز
پیرامون مرزبندی «اصلاح طلب بدلی» در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت: «من خیلی فحش خوردم. انگهایی به من زدند که سابقه نداشت. اتهام اصلاحطلب بدلی به من زدند. حتی گفتند امنیتیها به تو گفتهاند که کاندیدا شوی!» و از عاملیت «نظر سازیها» بهجای «نظرسنجیها» نسبت به کنارهگیریاش سخن گفت: «من در سال ۹۲ در شرایطی کنار رفتم که نتیجه نظرسنجیهایی که به دستم رسیده بود، نشان میداد میتوانم پیروز شوم. کاری به نظر سازیها ندارم، اما نظرسنجیها نشان میداد میتوانم پیروز شوم. افتخار میکنم راحت از قدرت گذشتم.» پسازآن مزد انصراف او صدارت برنهاد تصمیمساز پوششی شورای عالی سیاستگذاری بود؛ هرچند تلاشها برای تغییر جایگاه او آغازشده است و حتی افرادی با جایگاه پایین مانند آقای صادق زیباکلام خواهان تغییر ریاست این نهاد هستند. در همین راستا زیباکلام اظهار داشت: «فراکسیون امید یک بدن بیسر بود با عرض معذرت، آقای دکتر عارف به رغم احترام زیادی که برای ایشان قائل هستم، ولی از نظر اجرایی ایشان را آدم توانمندی نمیبینم.» محمدرضا عارف پس از سکوت در برابر عملیات روانی ژن خوب حامیان دولت در قبال رفتار فرزندش، به پاسخگویی در
قبال استمرار مرزبندی اصلاح طلبان بدلی پرداخت و از آن تعبیر به «گفتمان جعلی» کرد. عارف در دوازدهمین کنگره سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی، نسبت به رشد «گفتمان جعلی» هشدار داد و به برخی مخاطرات جدید پیش روی جریان اصلاحات اشاره کرد و گفت: اگر درگذشته از بیرون جبهه اصلاحات میخواستند گفتمان اصلاحات را از بین ببرند، الان از درون به دنبال جایگزینی گفتمان اصلاحاتاند. از اینرو یک گفتمان جعلی نمیتواند جایگزین گفتمان ریشهدار اصلاحات شود. باید به تقویت گفتمان اصلاحات بپردازیم چراکه گفتمان اصلاحات پاسخگوی بسیاری از نیازهاست.» هدف راهبردی؛ کارگزاران نماد اصلاحطلبان بدلی کینهای دیرینه میان مشارکت و کارگزاران وجود دارد؛ آنان به خاطر دشمن مشترک صلح موقتی دارند. دعوای دیرینه آنان در شورای شهر اول، اولین گام برای برتری اصول گرایان بود و باز تاریخ در شورای شهر پنجم تکرار شده است. حزب منحله مشارکت، کارگزارانیها را اصلاح طلب اصیل تلقی نمیکنند و آنان را فن سالارانی میدانند که با کنشهای اصلاح طلبان توانایی کسب قدرت بیشتری نسبت به اصول گرایان دارند. پروژه کارگزاران سازندگی برای بقا در قدرت در غیات
مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی عبور از هویت طلبی اصلاح طلبی و چشمانداز کنشگری با اصالت بخشیدن به «استراتژی» که به منزله همسویی راهبردی با طیف آقای علی لاریجانی است، به نحوی که از منظر آنان حتی درخواستهایی مانند وزارت زنان، عدم حضور اصولگرایان در کابینه را «نابهنگام» و آغاز کوک ساز رادیکالیسم در جریان اصلاحات تعبیر شد. از منظر اعضای حزب مشارکت که در قامت حزب اتحاد ملت فعالیت میکنند؛ کارگزاران نماد راهبردی اصلاحطلبان بدلی است. برنامه بعدی لایه تصمیم ساز پنهان اصلاحات بسترسازی برای تحقق حذف گام به گام این حزب از عرصه سیاست ورزی است. آنان با احیا سازمانی و بازسازی تشکیلاتی بدنه حزب مشارکت و جذب نیروهای جوان، بستر اولیه خط هجمه به اصلاح طلبان بدلی را آغاز کردند. در همین راستا آقای علی شکوری راد، دبیر کل حزب اتحاد ملت، در نطق کنگره سوم این حزب با صراحت به جدال گفتمانی با کارگزارانیها پرداخت. وی بر ترسیم افق جدیدی پس از انتخابات اردیبهشت ۹۶ در رفع تدریجی حصر و بر ایدئولوژی اصلاحطلبی پافشاری کرد.