هجرت پرتلاطم اهل بیت حسین (ع) از کربلا تا کوفه
با توجه به تمام مصیبت و سختیهایی که به اهل بیت (ع) روا شده، میتوان در بین خیمههای نیمه سوخته، طفلان گریان و زنان بیحرم را تصور کرد.
کد خبر :
730802
باشگاه خبرنگاران جوان:با توجه به تمام مصیبت و سختیهایی که به اهل بیت (ع) روا شده، میتوان در بین خیمههای نیمه سوخته، طفلان گریان و زنان بیحرم را تصور کرد.
عصر روز دهم سال ۶۱ هجری قمری آنچه نباید، اتفاق افتاد و دشمن به چادر اسیری اهل بیتِ (ع) دردانه رسول اکرم (ص) هم رحم نکردند. زنان و طفلان مویهکنان به دنبال نیزه و سرها میرفتند و قهقهه مستانه کفار تازیانهای بر زخم غربت آنها بود. عصر روز دهم، پس از آن همه مصیبت، لشکر بنی امیه به دستور عمر سعد لعنت الله علیه، به دفن کشتههای خود پرداختند، ولی جنازه بیسر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین (ع) و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا این که توسط قبیله بنیاسد و به راهنمایی امام سجاد (ع) دفن شدند. گفتهای به عینه از شب یازدهم محرم در مقاتل بیان نشده است، اما با توجه به تمام مصیبت، جنایت و سختیهایی که به اهل بیت (ع) روا شده است، میتوان در بین خیمههای نیمه سوخته، پیکرهای عریان، طفلان زخمی و گریان و زنان بیحرم را تصور کرد. در عصر عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین (ع) را با خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی نزد عبیداله بن زیاد و سپس سرهای یاران و خاندان ایشان را جمع کرده -که هفتاد دو سر بود- نیز به همراهی شمر بن ذیالجوشن و قیس بن اشعث به کوفه فرستاد. عمر سعد ملعون در روز ۱۱ محرم
دستور حرکت از کربلا به سوی کوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین (ع) را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این امانتهای نبوت را، چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و غم و غصه کوچ میدهند. در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند. قیس بن قرّه گوید: هرگز فراموش نمیکنم لحظهای را که زینب دختر فاطمه (س) را از کنار کشته بر خاک افتاده برادرش حسین عبور دادند که از سوز دل مینالید ... و امام سجاد (ع) میفرماید: «من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت که نزدیک بود جانم برآید و عمهام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد که بیتابی نکنم.» در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد علیه امام حسین (ع) و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند. ولی با خطابههایی که امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و سایرین از اسرا ایراد میکنند و خودشان را به کوفیان و مردم میشناسانند و به حق بودن قیام امام حسین (ع) اذعان میکنند شادی کوفیان را
به عزا تبدیل میکنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت میکردند سرها بالای نیزه بود و اسراء در کجاوهها جا داده شده بودند و آنان که خیال میکردند اسراء از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شدهاند، جسارت و اهانت میکردند، عدهای هم از نسب اسراء سؤال میکردند با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین (ع) است، این ملعون جلوی چشم اسراء و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن امام حسین (ع) را خواست خدا قلمداد مینمود. ولی با جوابهایی که از جانب حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) میشنید بیشتر رسوا میشد.