نقش مردان دستگاه دیپلماسی درطول ۸ سال دفاع مقدس
در دوران دفاع مقدس وزارت امورخارجه با مدیریت دکتر علی اکبر ولایتی در عرصه دیپلماسی و مجامع بین المللی از حقوق ملت ایران دفاع کردند و همزمان با پیروزی های رزمندگان در میدان جنگ در عرصه دیپلماسی نیز توانستند متجاوزگر بودن عراق را به اثبات برسانند .
ایسکانیوز: در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط حکومت پهلوی در بهمن 1357 و متعاقب آن وقوع تغییرات اساسی در موقعیت آمریکا در منطقه، مناسبات ایران و عراق نیز دستخوش دگرگونی و تیرگی شد. دولت عراق در 26 شهریور 1359 با تسلیم یادداشتی رسمی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد، اعلام کرد که اعلامیه الجزایر و عهدنامههای مربوط به مرز مشترک و حسن همجواری و 3 پروتکل و پیوستهای آن و دیگر موافقتنامهها و یادداشتهای انضمامی به این عهدنامه را یکجا و یک جانبه فسخ کرده است. همزمان با ارسال این یادداشت، صدامحسین در نطقی در مجلس ملی عراق، متن قرارداد الجزایر را پاره کرد و الغای این قرارداد را تصمیم شورای فرماندهی انقلاب عراق اعلام نمود. اقدام صدام حسین و اظهار دولت عراق، وجاهت حقوقی نداشت. امضاء قرار دادی پس از دو ضیافت در دوران سلطنت خاندان هاشمی در عراق ـ تا سال 1958 ـ که با کودتای کمونیستی عبدالکریم قاسم به پایان رسید، اختلافات دو کشور به دلیل ماهیت پادشاهی دو حکومت تهران و بغداد، کمتر شد. اما پس از ملی شدن نفت ایران، با تحریکات انگلیس، آتش زیر خاکستر اختلافات دوباره شعله ور شد و دو کشور را چند بار در آستانه جنگ قرار داد. وقوع جنگ 1967 میان اعراب و اسرائیل و شکست اعراب در این جنگ، فشار کردهای جدایی طلب بر دولت عراق، حمایت امریکا و بلوک غرب از محمد رضا پهلوی که به نیرومندتر شدن قدرت نظامی ایران منجر شد، عواملی بود که دولت بغداد را ناچار ساخت قرارداد 1975 با ایران را امضا کند. این قرارداد که در دفاتر رسمی سازمان ملل ثبت شد و ازسوی مجالس دو کشور نیز به تصویب رسید، از جمله جامعترین قراردادها برای حل اختلافات مرزی ایران و عراق محسوب میشود. قرارداد در شهر الجزیره به امضای محمد رضا پهلوی شاه ایران و صدام حسین معاون شورای فرماندهی انقلاب عراق رسید. این دو، همراه با سایر سران کشورهای تولیدکننده نفت برای شرکت در اجلاس سران اوپک به الجزیره رفته بودند. قرارداد الجزایر طرحی به ابتکار «هواری بومدین» رئیس جمهور الجزایر بود. بر اساس این طرح رؤسای حکومتهای ایران و عراق در دو نوبت با یکدیگر ملاقات داشتند. بار اول ضیافتی 10 ساعته بود که در۱۴ اسفند ۱۳۵۳ با حضور بومدین و شرکت شاه و صدام برگزار شد و بیشتر به منزله تلاش برای آشتی دادن آنان بود وملاقات دوم در آخرین ساعات روز ششم مارس 1975 (16 اسفند 1353) آغاز شد که تا 4 بامداد روز هفتم مارس ( 17 اسفند 1353) ادامه یافت و منجر به امضای قرارداد صلح گردید. این قرارداد سه محور اصلی داشت: 1. تعیین مرزهای زمینی براساس پروتکل قسطنطنیه مورخ نوامبر 1913 2. تعیین مرزهای آبی دو کشور براساس اصل خط «تالوگ1»
آغاز تجاوزی 8 ساله در روز 31 شهریور سال 1359 حمله سراسری و رسمی عراق، با به کارگیری حداکثر توان نظامی و با عبور از مرزهای بینالمللی و تجاوز به خاک ایران، آغاز شد. در ساعات پایانی همان روز، کورت والدهایم، دبیرکل سازمان ملل متحد، از دو دولت خواست که در حل مسالمتآمیز اختلافات میان دو کشور مساعی جمیله خویش را به کار بندند. در این روز درگیریهای پراکنده مرزی دو کشور با یورش همزمان نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی این کشور در تمام مرزها به یک جنگ تمام عیارتبدیل شد.
مردم نزدیک پادگان ها نشوند در پی آغاز حمله ابوالحسن بنیصدر رییسجمهوری وقت طی پیامی که شامگاه ۳۱ شهریور از رادیو تلویزیون پخش شد تاکید کرد که عراق به جای جنگ با رژیم اشغالگر قدس به جنگ با ایران اقدام کرده است و کوشش ما برای اجتناب از این جنگ به جایی نرسیده و اکنون ناچاریم درسی را که صدام قصد داشت به ایران بدهد به خود وی بدهیم. وی که با لحنی محکم و مطمئن صحبت میکرد اظهار داشت که کار عراق جزیی از یک توطئه گسترده بر ضد جمهوری اسلامی ایران است. فرمانده کل قوا تاکید کرد که حمله عراق به هیچ کدام از پایگاههای کمترین آسیبی نتوانست وارد کند. بنی صدر گفت که ما ملتی هستیم که زندگی را در میدان نبرد به دست آوردهایم و شایستگی زنده ماندن را در نبردها نشان دادهایم. بنی صدر سپس مردم را به آرامش فراخواند و از آنها خواست هیچ هراسی نداشته باشند و هیچ احساس نگرانی نکنند. او تاکید کرد که در صورت لزوم امام فرمان بسیج عمومی صادر خواهند کرد، اما تا آن زمان هیچ کس اقدامی نکرده و تنها خونسردی خود را حفظ کند. هاشمی رفسنجانی نیز فردای آن روز در گفتوگو با خبرگزاری پارس اعلام کرد که ریاست جمهوری و فرمانده کل قوا، مسئولان ارتش، اعضای شورای عالی دفاع، نخستوزیر، ریاست مجلس، رییس سپاه پاسداران و وزیر دفاع، حوادث و درگیریهای دیروز و حمله عراق به ایران را از آغاز زیر نظر گرفتند. وی افزود: ارتش در پس این حمله به حال آمادهباش درآمده و در پارهای از نقاط به پاسخگویی به حملات دشمن پرداخته است. گزارشها حاکیست که ضربان سنگینی از سوی نیروهای انقلاب به دشمن وارد شده است و نتیجه این ضربات متعاقبا در اختیار مردم قرار خواهد گرفت. رفسنجانی افزود: مردم باید صبر خود را حفظ کنند و به پادگانها نزدیک نشوند و به اخبار بجز آنچه از طرف مقامات مسئول اعلام میشود توجه نکنند که خبرپراکنی علیه مسئولان میتواند جزئی از توطئه باشد. خونین شهر سقوط می کند نیمه شب سوم آبان بود که نیروهای ارتش بعثی با سازماندهی و تجهیز لشکرهای مستقر در جبهه خرمشهر و همچنین فراخوانی نیروهای تازهنفس به این جبهه، هجومی وسیع و گسترده را به شهر آغاز کردند و پس از جنگی نابرابر، وارد خیابانهای خرمشهر شدند. رزمندگان و مردم شهر در اطراف پل خرمشهر که حالا به نام خونینشهر شناخته میشد، تلاش بسیاری کردند تا از پیشروی نیروهای صدام جلوگیری کنند، اما سرانجام در غروب چهارم آبان، غرب خرمشهر به دست دشمن افتاد و تراژدی تلخ خونینشهر رقم خورد. باقیمانده نیروهای مدافع، به سمت شرق شهر عقب نشستند اما با تمام پایداریها، سرانجام خرمشهر سقوط کرد و به اشغال کامل دشمن متجاوز درآمد. این اما به معنای پایان درگیریها نبود که رزمندگان ایرانی همچنان در جبهه شرق با نیروهای متجاوز درگیر بودند. با گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی، بحث درباره علل سقوط خرمشهر همچنان ادامه دارد و در این میان اظهارنظرهای جنجالبرانگیز کم نبوده است. از آن جمله بود برخی که همکاری گروهی از اعراب محلی را عامل این واقعه میدانستند. در مقابل گروهی دیگر ناهماهنگی میان نیروهای محلی و فرماندهان را در تسریع اشغال نظامی خرمشهر موثر میدانستند. رئیس مرکز مطالعات راهبردی نیروهای مسلح سه دهه پس از اشغال خرمشهر با بیان اینکه خیلی از کسانی که در خرمشهر شهید شدند عرب بودند، بطوریکه صدام به هیچ وجه تصور نمیکرد که این افراد در مقابلش بایستند، تاکید میکند که کمک اعراب خرمشهر به صدام برای تصرف شهرشان دروغ محض است. علی شمخانی وزیر اسبق دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح که دوران دفاع مقدس در زمره فرماندهان جنگ بود، در خصوص علل سقوط خرمشهر میگوید: «ما در آن زمان منتظر جنگ نبودیم و آمادگی لازم را برای مقابله با ارتش بعثی نداشتیم، همچنین درگیر مسائل داخلی بودیم در حالیکه صدام از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۱ شهریور ۵۹ یعنی مجموعا طی ۱۹ ماه نیروهای مسلح خود را آماده کرد تا ابتدا خرمشهر و سپس خوزستان را از ایران جدا کند اما به حول و قوه الهی به اهداف خود نرسید. جنگ بازی شطرنجی است که هرکس بتواند حرکت دومی را سریعتر از حریف خود طراحی کند پیروز خواهد بود. در آن زمان تنها قسمتی از خرمشهر سقوط کرد ولی بعد از ۵۷۵ روز به لطف خدا و جانفشانی رزمندگان اسلام خونینشهر از اشغال دشمن بعثی درآمد.» بیت المقدس فتح الفتوح می کند آزادسازی خرمشهر یکی از مهم ترین اهداف عملیات «الی بیتالمقدس» در دوره جنگ ایران و عراق بود که پس از ۵۷۸ روز اشغال در روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ خورشیدی صورت پذیرفت. این پیروزی به لحاظ نظامی، نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق شناخته شده و از این روز به عنوان نمادی از پیروزی، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن یاد می شود. عملیات بیتالمقدس توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران، به فرماندهی علی صیاد شیرازی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به فرماندهی محسن رضایی انجام گرفت. اتفاقات پس از آزادی خرمشهر از زبان دکتر علی اکبر ولایتی دکتر علی اکبر ولایتی که در زمان 8 سال دفاع مقدس عهده دار وزارت امور خارجه بود در مصاحبه ای با سایت بازتاب در سال 1383 درباره اتفاقات پس از آزادسازی خرمشهر گفت: "در نیمه سال 1361، شرایط خوبی در جبهه ها حاکم بود، پیروزی های نظامی ایران که از شکست حصر آبادان در مهر ماه سال قبل آن شروع شده بود، با فتح خرمشهر در سوم خرداد سال 1361 به اوج رسید و در مقایسه با قبل که عراقی ها مناطق زیادی را اشغال کرده و از شمال تا جنوب، مناطق گسترده ای را به تصرف خود درآورده بودند، تلاش چندماهه ایران برای بازپس گیری مناطق اشغال شده به دستاوردهای خوبی منجر شده و در مناطق استراتژیکی چون آبادان و خرمشهر به نتیجه رسیده بود. اما هنوز مناطق گسترده ای در طول نوار 1200 کیلومتری مرزی وجود داشت که تحت اشغال عراقی ها بود و این اشغال، حتی تا پایان جنگ و آتش بس هم ادامه داشت. در آن مقطع، این ایده در شورای عالی دفاع مطرح شد که اگر نقاطی را در داخل خاک عراق تصرف کنیم، ابزار لازم برای وارد کردن فشار به عراقی ها برای عقب نشینی آنان به مرزها و محکومیت متجاوز و دریافت غرامت از عراق به دست می آید. از این مقطع به بعد و با طرح این ایده، تعدادی از کشورها و سازمان های بین المللی برای پایان دادن به جنگ و آتش بس، تلاش های خود را تشدید کردند، این تلاش ها که با محوریت سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد، سازمان ملل و تعدادی از کشورهای عربی صورت می گرفت، پس از فتح خرمشهر جدی تر شد. اگر ما پس از فتح خرمشهر، صلح را می پذیرفتیم، با توجه به وضعیت قطعنامه های سازمان ملل که طی آنها تنها از آتش بس صحبت شده و بر عقب نشینی تأکید نشده بود، عملا هیچ تضمینی ـ حتی صوری ـ برای عقب نشینی نداشتیم و طبیعتا نیروهای داوطلب جبهه را ترک می کردند و نظامیان حرفه ای ما از نظر تعداد، قابل مقایسه با ارتش عراق که سه برابر شده بود، نبود و شرایط برای از دست رفتن خاک اشغال شده و حتی تهدید برای ادامه حمله نظامی مجدد عراق به ایران وجود داشت. بنابراین تعیین شرط عقب نشینی و دریافت غرامت، مهم ترین خواسته های ما برای پذیرش آتش بس بود. اولین پیشنهاد مشخص به ما درباره آتش بس و دریافت غرامت از طرف حبیب شطی، دبیرکل وقت کنفرانس اسلامی داده شد." جنگ در قلب خلیج فارس در سالهای پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدام قرار داده بودند. فرماندهان عالی رتبهی سپاه، جریان عبور آزاد و متکبرانهی ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام(ره) رسانده بودند. هدف عراق از بهراه انداختن این جنگ جلوگیری از صادرات نفت ایران بود، اما در این کار شکست خورد. آمریکا نیز در این جنگ عملیاتی را در راستای ضربه زدن به ایران و کمک به پیروزی عراق انجام داد. کشورهای عرب حوزه خلیج فارسنیز سعی کردند با در انزوا قرار دادن اقتصادی و سیاسی ایران، به این کشور فشار وارد کنند. آنتونی کردزمن معتقد است:"جنگ نفت کش ها بیش از آنکه تهدیدی برای کشتی رانی در خلیج فارس باشد، آزمایش نظامی و سیاسی اراده ها بود. ایرانی ها جنگ اراده ها را با تکیه به چند جوان بسیجی برده بودند. و بدینسان اولین کاروان اسکورت با تاخیر زیاد و شکست خورده به مقصد رسید." 18 اردیبهشت آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت ایران، گفت: «شوروی نباید منافعش را به خطر بیندازد و در خلیج فارس حضور پیدا کند». بعدازظهر همان روز رزمندگان نیروی دریایی سپاه به یک کشتی شوروی حمله کردند. در آغاز مشخص نبود که این حمله را دولت ایران طراحی کرده است یا یک گروه از سپاه پاسداران. همه غافلگیر شدند، هنوز ایرانی ها در مرحله ی تهدید بودند نه عملیات. آقای هاشمی در خاطرات 18 اردیبهشت می گوید: «آقای دکتر ولایتی تلفنی اطلاع داد شوروی در مورد کشتی اش که دیشب زده شده است، یادداشت اعتراض داده است. گفتم روشن کنید ما نزده ایم.»
جمهوری اسلامی ایران در اواخر پاییز 1364، خود را برای اجرای عملیاتی گسترده در منطقه فاو آماده میکرد تا با کسب موفقیت در این عملیات با دستی پر در سطح دیپلماتیک به دفاع از حقوق خود بپردازد. دراین میان، مقامات ایرانی از یکسو تحرکات جدید شورای همکاری خلیجفارس را که در یک چرخش سیاسی برای خاتمهدادن به جنگ و برقراری همزیستی مسالمتآمیز با ایران تلاشهایی را آغاز کرده بودند، رصد میکردند. سران کشورهای عربی ، میکوشیدند تا اقدامات کمیته آشتی اعراب را که درصدد ایجاد شکاف میان ایران با سوریه، لیبی و تا حدودی الجزایر و نیز نزدیککردن این کشورها به اردن، عراق، فلسطین و... بودند، خنثی و پیمانهای دوستی و همکاری ایران با این کشورها را محکم کنند. ایران با ادامه فعالیتهای دیپلماتیک خود در سطح منطقه و جهان، به تشریح مواضع خود برای فعالان عرصه سیاست پرداخت تا ضمن آشناکردن سیاستمداران با دیدگاه هایش، حتی المقدور آنان را با خود همراه کند. وزیر خارجه ایران با همین هدف به سوریه، لیبی و الجزایر سفر کرد. دکتر ولایتی در این سفرها اعلام کرد که ما از گامهای مثبت اخیر کشورهای حوزه خلیجفارس استقبال میکنیم و خواستار روابط دوستانه و حسن همجواری با همسایگان شد. در فاصله زمانی نیمه آبان تا اواخر آذرماه سال 1364، می توان به تحرکات دیپلماتیک ذیل اشاره نمود: - دیدار قائممقام وزارت خارجه یمن دمکراتیک با مقامات بلندپایه ایران درخصوص اوضاع منطقه و گسترش روابط میان دو کشور؛ - سفر علیمحمد بشارتی قائممقام وزیر خارجه ایران به پاکستان جهت تحکیم روابط دوجانبه و سفر وی به چند کشور افریقایی و گفتوگو با مقامات این کشورها درباره جنگ، گسترش روابط و اجلاس آتی غیرمتعهدها؛ - سفر معاون سیاسی وزارت خارجه سوئد به ایران و گفتوگو درباره برقراری صلح میان ایران و عراق، بهبود و توسعه روابط دو جانبه و مسئله لبنان و فلسطین؛ - دیدار سفیر آلمانغربی با آقای هاشمی و مذاکره درباره موضوع جنگ؛ - سفر یک هیئت فرانسوی به ایران و بحث در خصوص گروگانهای فرانسوی در لبنان، بلوکهشدن داراییهای ایران در فرانسه، حمایت گسترده فرانسه از عراق و ضدانقلاب و عادیسازی روابط؛ - سفر دکتر ولایتی به عربستان پس از چرخش سیاسی شورای همکاری خلیجفارس بهمنظور تبادلنظر درباره تحرکات منطقهای، گسترش روابط دوجانبه، امنیت خلیجفارس، از بینبردن صدام بهعنوان عامل تشنج، شرایط پایان جنگ، کمکهای منطقهای به عراق و مواضع اخیر شورای همکاری خلیجفارس؛ - سفر وزیر خارجه ایران از عربستان به امارات متحده عربی برای گفتوگو درمورد تلاشهای صلح؛ - سفر هیئت مشترک حزبالله لبنان و جنبش امل لبنان به ایران و گفتوگو درباره امور جاری لبنان، نقش ایران در خنثیکردن توطئههای داخلی لبنان و مبارزه مشترک با رژیم صهیونیستی؛ سفر شیخ سعید شعبان رهبر جنبش توحید اسلامی طرابلس لبنان به ایران و تبادلنظر درخصوص فاجعه طرابلس لبنان، نقش ایران در توقف کشتار در طرابلس و ضرورت وحدت اسلامی؛ - دیدار سفیر شوروی با سرپرست اداره سیاسی وزارت خارجه کشورمان و گفتوگو درباره احتمال سفر آتی کورنینکو به ایران؛ دیدار سفیران ایران و شوروی در آلمانشرقی و لهستان، گلایه از مواضع یکدیگر و تأکید بر گسترش روابط؛ - درخواست رسمی سودان از ایران برای آزادی اسیران کشورش.
در تاریخ 27 تیرماه 1367 ، جمهوری اسلامی ایران رسما قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل در مورد چگونگی خاتمه جنگ را پذیرفت. جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران فراز و نشیبهای فراوان سیاسی و اقتصادی و نظامی داشت که در نهایت به پذیرش قطعنامه 598 منتهی شد. دلایل پذیرش این قطعنامه و نقش مسئولین وقت در این موضوع خود یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مربوط به دفاع مقدس است و بارها اندیشمندان مختلف و نظریه پردازان در زمینه جنگ به تشریح علل آن پرداختهاند. حضرت امام (ره) در پیام تاریخی خود در مورد پذیرش قطعنامه می فرمایند: «... قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم ، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کرده ام». قطعنامه ای غیر عادلانه روز بعد از ارسال رسمی متن قطعنامه 598 به جمهوری اسلامی ایران وزارت امور خارجه ایران با صدور بیانیهای اعلام کرد: "شورای امنیت سازمان ملل با عدول از وظایف خود، قطعنامه غیر عادلانهای تصویب کرده که بعضا مواد آن با یکدیگر در تناقض آشکار است." آن گاه وعده داد که موضع تفصیلی وزارت امور خارجه بعدا اعلام خواهد شد. چند هفته بعد، در 22 مرداد 1366، جمهوری اسلامی ایران مواضع رسمی خود را در قبال قطعنامه 598 در 18 بند اعلام کرد. در این بیانیه ایران ضمن اعتراض به این که قطعنامه بدون کسب نظر و مشورت با ایران تدوین شده است، خروج شورا را از حالت بیطرفی محکوم کرد و از شورا خواست که عراق به عنوان متجاوز معرف شود.
مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 14 خرداد 1375 در این مورد میفرمایند: « قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود... اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که روی برگرداند. آن [پذیرش قطعنامه] یک مسئله داخلی نبود؛ مسئله دیگری بود.» براساس برخی آمارهای منتشر شده از سال 59 تا 67، میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینههای دولت ایران، برابر 12 درصد بوده است. یعنی علی رغم آن که امام خمینی بارها اعلام داشته بودند که جنگ باید در راس مسائل کشور باشد، 88 درصد بودجه کل کشور در مسیری غیر ازجنگ، صرف میشده است. باتوجه به آنچه در بالا ذکر شد این نکته به وضوح دیده می شود که همانطور که فرماندهان و رزمندگان در خط مقدم جبهه ها در مقابل دشمن متجاوزگر ایستادگی می کردند در عرصه ذیپلماسی و دستگاه سیاست خارجی کشورمان نیز در دوران دفاع مقدس در دوران دفاع مقدس وزارت امورخارجه با مدیریت دکتر علی اکبر ولایتی در عرصه دیپلماسی و مجامع بین المللی از حقوق ملت ایران دفاع کردند و همزمان با پیروزی های رزمندگان در میدان جنگ در عرصه دیپلماسی نیز توانستند متجاوزگر بودن عراق را به اثبات برسانند . از همین رو رهبر معظم انقلاب اسلامی در 9 آبان ماه سال 1369 خطاب به دکتر علی اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه بابت تلاش های وی درباره قطعنامه ۵۹۸ تقدیر می کنند.