رمان نویس معروف: به توییتر و اینستاگرام نگاه هم نمیکنم!
نویسنده سرشناس بریتانیایی معتقد است دوری از توییتر و اینستاگرام را در پیش گرفته تا حق اشتباه کردن را داشته باشد و تحت تاثیر آرای عمومی قرار نگیرد.
کد خبر :
728742
خبرگزاری مهر:به گزارش گاردین، زادی اسمیت گفت از رسانههای اجتماعی پرهیز میکند چون آنها این امکان را که نظری متفاوت یا اشتباه داشته باشد از او میگیرند. وی گفت میخواهد نظرخودش را داشته باشد بدون این که از واکنش مردم نگرانی داشته باشد. این نویسنده اظهار داشت اگر میدانست مردم چه واکنشی به نوشتههایش نشان میدهند هرگز نمیتوانست دست به قلم ببرد. این رماننویس بریتانیایی در نشستی با جیا تولنتینو نویسنده مجله نیویورکر گفت به همین دلیل من در توییتر نیستم، در اینستاگرام هم نیستم. در اینترنت هم نیستم و هرگز نشنیدهام که مردم نسبت به من چطور جیغ و داد میکنند. اسمیت تحلیلی هم درباره این ارایه کرد که چرا تصمیم گرفته در رسانههای اجتماعی نباشد. وی گفت: در توییتر دیدهام مردم ساعت ۹ صبح احساس بسیار خوبی دارند، بعد تا ۱۱ شروع به داد و فریاد میکنند و چهار ساعت بعد احساسی کاملا مخالف پیدا میکنند. من از این بخش واقعا احساس تاسف میکنم. وی در ادامه اظهار داشت: من میخواهم حس خودم را داشته باشم، حتی اگر غلط باشد، حتی اگر نامناسب باشد، میخواهم آن را در خودم و در حریم خصوصی قلبم و ذهنم بیان کنم. نمیخواهم برای این تحت
فشار باشم. این نویسنده که جوایز متعدد ادبی در کارنامه دارد و رمانهایی چون «دندانهای سفید» و «وقت نوسان» را نوشته است تنها نویسندهای نیست که میگوید از رسانههای اجتماعی دوری میکند و جاناتان فرانزن نیز در گذشته این را به صراحت اعلام کرده است. نویسنده دیگری نیز که اخیرا از توییتر خارج شد لحن پیامهای توییتر را تند وتیز و به طور فزایندهای تکان دهنده خواند. در حالی که نویسندگان دیگری چون جی کیرولینگ، فیلیپ پولمن و برت ایستون الیس در شبکههای اجتماعی فعال هستند، مارتین امیس نویسندهای است که هفته پیش گفت: این چشمههای نفرت جای شگفتی ندارد؟ شاید این به نوعی اعترافی شرمآور باشد، اما من هرگز به رسانههای اجتماعی نگاه هم نمیکنم. زادی اسمیت در بخشی دیگر از این نشست رسانهای گفت: درک میکنم که مهم است در زندگی عمومی، در زندگی اجتماعی، در زندگی سیاسی شریک باشی، اما در روحت هم باید شریک باشی؟ این یک چیز دیگر است. این رماننویس گفت: ما باید قادر باشیم حق اشتباه کردن را برای خودمان حفظ کنیم. من بیشتر وقتها اشتباه میکنم. اشتباه کردن قبول است. واقعا قابل قبول است، باید بنشینی و با این احساس، تکلیفت را روشن کنی.
من هرگز فکر نکردم که من درست میگویم، بنابراین اشتباههای پیاپی آن چیزی است که من در رمانهایم به آن میپردازم.