آدمربایان مرد برجساز را کور کردند!
یک زن و دو مرد که برج ساز ۷۰ ساله را ربوده و با ضرب و شتم باعث نابینا شدن یک چشم او شدهاند، در جلسه دادگاه جرم خود را انکار کردند. آنها مقداری اسید نیز روی کمر مرد برجساز ریخته بودند تا به زور از او اثر انگشت بگیرند.
کد خبر :
728067
جامجم: 20 مرداد 95، مردی 70 ساله به نام داوود با مراجعه پلیس گفت: «دیروز یکی از دوستانم به نام زهرا با کرایه یک خودروی آژانس جلوی خانه ام آمد. قرار بود با هم بیرون برویم اما همین که در صندلی عقب نشستم، ناگهان راننده و زهرا جایشان را با هم عوض کردند و مرد غریبه دیگری نیز سوار خودرو شد. هر دو مرد مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و کف ماشین خواباندند. چند ساعت بعد مرا به باغی در هشتگرد بردند و دست و پایم را بستند. سپس مقداری اسید روی کمرم ریختند. آنها با تهدید، اثر انگشتم را گرفتند و از باغ بیرون رفتند. لحظاتی بعد، یکی از آدمرباها برگشت و گفت چون از انگیزه همدستانش خبر نداشت، مرا نجات میدهد. او دست و پایم را باز کرد و مرا با ماشین به خانهام رساند. من به خاطر ضرب و شتمهای متهمان از یک چشم نابینا شدم.» با ثبت این شکایت، زهرا و دو همدستش سعید و رامین دستگیر شدند. آنها در بازجوییها به آدم ربایی با انگیزه اخاذی اعتراف کردند و به زندان افتادند تا این که صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه، داوود خواستار قصاص چشم عامل ضرب و شتم و پرداخت دیه شد. سپس رامین در
جایگاه ایستاد و با رد اتهامات ضرب و شتم منجر به نابینایی و اسیدپاشی گفت: «من راننده آژانس بودم و زهرا از مسافرانم بود. او نقشه ربودن داوود برای گرفتن اثر انگشت را کشید و با من در میان گذاشت. روز حادثه، همراه زهرا سوار پرایدم شدیم و مقابل خانه داوود ایستادیم. زهرا از قبل با داوود هماهنگ کرده بود. وقتی آمد، من سریع به صندلی عقب رفتم و زهرا پشت فرمان نشست. چند متر جلوتر، همدستم سعید نیز سوار ماشین شد. دست و پای داوود را گرفتیم و او را کف ماشین خواباندیم. وقتی به هشتگرد رسیدیم، متوجه شدیم کلید باغ را با خود نیاوردهایم. من و زهرا از ماشین پیاده شدیم تا دنبال اجاره کردن باغ دیگری برویم اما همان موقع سعید ماشین را روشن کرد و داوود را با خود برد. من نه اسیدپاشی را قبول دارم نه ضرب و شتم منجر به نابینایی. جرم من فقط آدمربایی است.» پس از رامین، زهرای 26 ساله نیز اتهامات آدمربایی و اسیدپاشی را رد کرد و گفت: «اولینبار به این بهانه که طوطی کاسکوی من در حیاط خانه داوود افتاده، وارد خانهاش شدم. او همان موقع شمارهام را گرفت و به این شکل ارتباطمان شروع شد. روز حادثه، قرار بود وسیلهای از خانه داوود بردارم و بیرون
بیایم. به رامین گفتم با خودرویش جلوی خانه داوود بیاید تا اگر دیر برگشتم، کمکم کند. وقتی از خانه بیرون آمدم، داوود هم دنبالم آمد. نمیدانم چه شد که آدمربایی رخ داد. من هیچ نقشی در این کار نداشتم.» در ادامه، سعید، همان کسی که داوود را نجات داد، گفت: «رامین گفته بود مساله ناموسی است و میخواهد داوود را گوشمالی بدهد اما در مسیر هشتگرد، زهرا چند بار با داد و بیداد و فحاشی به داوود گفت خیلی پولداری و همه چیزت را ازت میگیرم. آنجا تازه فهمیدم ماجرا چیست برای همین وقتی به باغ رسیدیم، در فرصتی مناسب، داوود را نجات دادم و با خودروی دربستی به خانهاش رساندم.» در پایان دادگاه، هر سه متهم حرفهای خود را تکرار کردند و قضات نیز برای صدور رای وارد شور شدند.