لطیفی: «روحانی» قصهام همه را شوکه میکند
لطیفی چند ماهی است با تیم تولیدش به شهر یزد رفته تا قصهای با محوریت مسجد با نقش اولی یک روحانی روایت کند.
کد خبر :
724644
روزنامه فرهیختگان: «در شهر آرمانی اسلامی، همه مولفههای شهری و محلات در نسبت با مسجد معنا مییابند، محل حضور و اجتماع مسجد است و مسجد محل عبادت و علم است.» خیلی شعاری نشد؟ به نظر شما اینکه بخواهی سریالی با محوریت مسجد و روحانی بسازی، قصهای کلیشهای نیست؟ این همان چیزی است که در مورد سریال «سرّدلبران» فکر میکردم. آیا مخاطب این قصه را کنار هزاران سخنرانی و خطابه دیگر تلویزیون نخواهد گذاشت. محمدحسین لطیفی کارگردان سریال «سردلبران» که سابقه ساخت سریال «صاحبدلان» را دارد، میگوید دعا میکنم که سریالش به ورطه شعار نیفتد. لطیفی چند ماهی است با تیم تولیدش به شهر یزد رفته تا قصهای با محوریت مسجد با نقش اولی یک روحانی روایت کند. از سابقه کارهایش هم مشخص است که دوست دارد این مدل قصهها را در فضایی واقعی روایت کند. اما مگر میشود؟ بیراه نیست اگر بگوییم مساجد فعلی در غوغای تجددزدگی مغشوش ایرانی گم شدند و قدرت و جایگاه دورههای پیشینی خود را ندارند. آنچه میخوانید شرح کوتاهی از سفر من به یزد، مسجد الرحمن و لوکیشن سریال سردلبران، شب کویر و گفتوگو با محمدحسین لطیفی کارگردان این سریال است. کارگردان، عجب تیمی جمع
کرده! اسماعیل محرابی، محمدکاسبی، فرهاد قائمیان، جعفر دهقان، جهانبخش سلطانی، منوچهر آذر، محمد الهی و همه پیشکسوتهای بازیگری در تلویزیون و سینما، کم سن و سال ترینشان برزو ارجمند است که نقش اول و روحانی «سردلبران» را بازی میکند. همه این اسمهایی که گفتم کنار هم در صف نماز جماعت و زیر گنبد مسجد الرحمن نشستهاند. لطیفی پلان اول را ضبط میکند و بعد تیم بازیگران و هنروران جابهجا میشوند. بین دو پلان و فاصله چیدمان مجدد وسایل نور و تصویر فرصت خوبی برای گفتوگو با کارگردان «سردلبران» است. از لطیفی میپرسم چه چیزی باعث شد که برای سریالسازی به یزد بیایید و او پاسخ میدهد: «برای کارگردانی مثل من که پا را از 50 سال هم فراتر گذاشته، آمدن به شهر دیگری برای سریالسازی، آن هم برای چندماه کار سادهای نبود. ضمن اینکه این دوری فقط برای من نیست، دوری یک تیم تولید، از محل زندگیشان است. ضمن اینکه جمع کردن و هماهنگی تیمی که ممکن است، به خاطر همین دوری، هر روز عصبی و عصبیتر شود کار را سختتر میکند. شاید برای یک فیلم سینمایی که دو یا سه ماه طول بکشد، به فراخور قصه و لوکیشن فیلم چنین کاری بکنند همانطور که برای فیلم «روز
سوم» به آبادان رفتیم ولی برای سریالسازی کمتر فیلمسازی است که راغب باشد چنین ریسکی کند.» میپرسم اقتضای قصه، باعث شد که یزد را انتخاب کنید و میگوید:«اتفاقا قصه برای تهران نوشته شده بود ولی وقتی فیلمنامه را میخواندم، احساس کردم که نمیشود این قصه را در فضای تهران تعریف کرد. تهران کاملا عوض شده، تهران بیهویت شده، و حتی در محلههای جنوب شهر و بافت قدیمی فعلی نمیتوان جایی برای روایت چنین قصههایی پیدا کرد. ما برای این قصه مسجد و محلههایی را میخواستیم که الان در تهران گم شدهاند. اول هم تصمیم داشتیم شهرهایی مثل قزوین یا اصفهان را برای فیلمبرداری انتخاب کنیم، اما این شهرها هم با همین گرفتاریهای معماری جدید، بافت سنتی و ایرانی خود را از دست دادهاند.»لطیفی ادامه میدهد: «آخرین بار 30 سال پیش به یزد آمده بودم. شنیده بودم که شهر، محلههایی دارد که هنوز بافت قدیم خود را حفظ کرده است. احساس کردم فضای این شهر میتواند به روایت این قصه کمک کند. این تصمیم قبل از این جریانهایی بود که بافت شهری یزد در یونسکو ثبت جهانی شود. تیمی را فرستادم و فیلمبرداری و عکسبرداری از بعضی محلههای شهر، نتیجه همانی شد که
میخواستم. گفتم این قصه با این مضمون، در این شهر قشنگتر میشود.» کارگردان «سر دلبران» میگوید: «عناصری که به واقعی کردن قصه کمک میکند، محدود به کوچه پس کوچههای شهر نیست. شما اگر به محلههای تهران نگاه کنید، زنی که به مسجد یا بازار میرود، دیگر آن چادرهای گلی قدیمی را سر نمیکند؛ همه با چادر مشکی بیرون میروند. اما واقعیت زندگی اینجا همینی است که در قصه میخواستم. اینجا هنوز محلههایی هستند که با همان چادرهای گلی به کوچه، بازار یا مسجد بروند. مردمی که با همان آداب سنتی زندگی کنند.»لطیفی میرود سر پلان بعدی فیلمبرداری، رضا کریمی فیلمبردار کار، پشت دوربین نشسته و بازیگران به صف نماز جماعت جلوی دوربین دوزانو نشستهاند. فضای غریبی است. لطیفی که برای تتمه مصاحبه بر میگردد از قصه روحانی فیلم میپرسم و انگار که نخواهد شاهکلید سریالش را لو دهد چیزی نمیگوید. فقط به این بسنده میکند که «دوست داشتم روحانیای نشان دهم که بیل میزند، کار میکند و در موقعیتهای چالش برانگیزی قرار میگیرد؛ موقعیتهایی که همه را شوکه کند. اگرچه برخی از این شوکه شدنها به خاطر ناآگاهی از فضای واقعی زندگی طلبههاست. مثلا روحانیای
که در سریال دودکش بود، سوار موتور میشد، بعضی میگفتند: مگر روحانی موتور سوار هم داریم، گفتم بیا ببرمتان قم، روحانی نشان دهم که سوار موتور میشود و اتفاقا عمامهاش را همان جلوی موتور میگذارد. البته موقعیتهایی که روحانی «سردلبران» در آن قرار میگیرد فراتر از روحانی قصه دودکش خواهد بود.» آخرین سوالم این است که سر دلبران، در بین آثار متنوع لطیفی، کجا قرار میگیرد؟ لبخندی میزند و میگوید: «وقتی پخش شد و بعد از اینکه بازخوردش را بین مردم دیدم، میگویم.»تصویربرداری سریال 30 قسمتی «سردلبران» از اسفند 95 شروع شده و پیش از این قرار بود، در ماه رمضان امسال به روی آنتن برود. این سریال ماه رمضان سال آینده از تلویزیون پخش میشود.