سرویس اجتماعی فردا: خودکشی در میان دختران دانش آموز و زنان متاهل بیشتر است. همچنین افراد بیکار و کم سوادها. بعضیها هم البته نمیخواهند بمیرند؛ عصبی میشوند و به خودشان آسیب میزنند. روی دستشان اثرات چاقو دیده میشود. در واقع خودزنی میکنند. در زنان اقدام به خودکشی با اختلاف دو سه برابر بیشتر از مردان است و در مردان تعداد فوتیها با اختلاف دو سه برابر بیشتر. البته در غرب کشور میزان مرگ در اثر خودکشی در میان مردان و زنان تقریباً یکسان است. این گزارش را به نقل از روزنامه ایران بخوانید:
مرد داخل کوپه میشود، روبهروی زن مینشیند. زن جوان، بیرون را تماشا میکند. مرد، میانسال است. بارانی بلند به تن کرده و کلاه شاپو را تا روی ابروها پایین کشیده. چهرهاش روی هم رفته سرد است. بیآنکه تغییری در چهرهاش، اثری از هیجان یا خرسندی، مشهود شود، شروع به صحبت میکند. یکی دو جمله کوتاه و شاید بیاهمیت. زن، توجهی نشان نمیدهد.علاقهای به صحبت ندارد. مرد ساکت میشود. زن اصلاً نمیفهمد مرد چه زمانی از کوپه خارج میشود. به نظرش اصلاً اهمیتی ندارد. صدای آژیر بلند میشود. کسی خودش را از قطار بیرون پرت کرده، همان مرد. زن باقی عمرش را با این فکر سپری میکند:
«شاید اگر با او حرف میزدم... شاید...» قضیه گاهی به همین راحتی است. مثل داستان همین فیلم که دهه 80 میلادی، جایی در اسپانیا اتفاق میافتد. آدمها هرجای دنیا که باشند، کم و بیش مثل هماند. حداقل در این موضوع؛ خودکشی.
«یک دقیقه وقت بگذارید، یک زندگی را تغییر دهید.» این شعار امسال روز جهانی پیشگیری از خودکشی است. طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی، در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی میکند. به عبارتی 3 هزار خودکشی در هر روز. بر همین اساس در کنار هر یک خودکشی موفق، ۲۰ خودکشی ناموفق هم صورت میگیرد؛ این یعنی در هر ۳ ثانیه یک خودکشی ناموفق در جهان انجام میشود.
آدمها گاهی به نقطهای میرسند که تصمیم میگیرند به همه چیز پایان دهند؛ نقطه جوش. بعضیها مدتها به آن فکر میکنند و برخی دیگر به یک باره عمل میکنند.
«من تو را دوست داشتم. کاش میفهمیدی محمود.» این دو خط، آخرین نوشتهای است که از دختر جوان به جا مانده. همان که سالها پیش، قبل از تکمیل برج میلاد تهران، خودش را از آن بالا پرت کرد و کشته شد. گویا دختر با دانشجویان معماری که برای بازدید برج نیمه کاره رفته بودند، همراه شده بود. از قبل تصمیم داشته یا نه؟ شاید همان لحظه تصمیماش را گرفته. شاید تردید داشته. کسی چه میداند. برای خیلیها همینطور است. تا زمانی که اتفاق نیفتد، معلوم نمیشود. برای آنها که میروند، فهمیدن اصل قضیه پیچیدهتر است. نجات یافتگان اما خوش شانستر بودهاند. هنوز فرصت زندگی دارند. فرصت
گفتوگو کردن. بستگی دارد به اینکه چه راهی را برای خودکشی انتخاب کرده باشند. بعضی راهها، برگشتی ندارد. خودسوزی، گلوله، دار... حتی شنیدن نامشان هم تن آدم را میلرزاند. حتی تصور اینکه برای عزیزی، عزیزترینی پیش بیاید... نه... اصلاً قابل تصور نیست. حتی اگر هفت پشت غریبه باشد، باز هم نمیتوانی از کنار خبر خودکشیاش براحتی عبور کنی. با تمام این احوال، خودکشی قابل پیشگیری است. نخستین شعار روز جهانی پیشگیری از خودکشی هم همین بود؛ 10 سپتامبر 2003.
دکتر سیدکاظم ملکوتی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران هم بر این جمله تأکید دارد. انجمنی که از سال 91 راهاندازی شده و نماینده علمی وزارت بهداشت است و به این وزارتخانه در راه پیشگیری از خودکشی کمک میکند. ملکوتی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «اینکه میگوییم خودکشی قابل پیشگیری است، تنها یک شعار نیست و میتوان از خودکشی پیشگیری کرد. در حال حاضر مداخلاتی که به پیشنهاد جامعه جهانی بهداشت به کشورها معرفی شده، توانسته میزان اقدام به خودکشی را در کشورها کم کند. این برنامه در کشورهای مختلف اجرا شده و نشان داده که مداخلات سازمان بهداشت جهانی در رابطه با
پیشگیری از خودکشی مؤثر است. البته خودکشی یک موضوع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و بهداشت روانی در آن تأثیر زیادی دارد.
طبعاً اقداماتی که برای پیشگیری از این پدیده انجام میشود در کشورهای مختلف با چالشهایی مواجه است و ممکن است ویژگیهای خاص خودش را داشته باشد. اما کلاً توصیههای سازمان جهانی بهداشت برای همه کشورها از جمله کشورهای در حال توسعه مثل ما، تقریباً مشابه و از این قرار است: اول، داشتن برنامه ملی پیشگیری از خودکشی که کشور ما در حال اجرای آن است. دوم، ارائه خدمات بعد ازاقدام به خودکشی؛ یعنی خانواده و مریض را با پیگیری و ارائه خدمات به حال خودشان رها نکنیم. سوم، کنترل روشهای اقدام به خودکشی است. مثلاً یکی سم میخورد، یکی قرص برنج و یکی هم با گلوله خودش را میکشد.
ممکن است کمی کمیک به نظر برسد و بگویند کسی که میخواهد خودش را بکشد، خب اسلحه نباشد، از بلندی میپرد یا خودش را دار میزند. اما اینطور نیست. اگر جلوی روشهای خودکشی را بگیریم میتوانیم خیلی از موارد را نجات دهیم.
خیلی مریضها آن موقع که به فکر خودکشیاند، بعد از چند ساعت و چند روز تمایلشان به مردن کم میشود بخصوص کسانی که ایمپالسیو یا تکانشی هستند و یک باره میخواهند این کار را بکنند. اصولاً ایمپالسیویتی در کشورهای شرقی خیلی بیشتر است. بعضیها به خاطر یک اتفاق ناگهانی، یک دعوا، یک درگیری، یک نمره بد در مدرسه، به صورت ناگهانی تصمیم به خودکشی میگیرند. مثلاً در مورد دانشآموزان مهارتهای روانی کم است. در بحث با پدر و مادر و معلمها، ارتباط با جنس مخالف یا مشکلات درسی ممکن است دست به این کار بزنند یا در مورد خانمهای متأهل در 5، 6 سال اول زندگی احتمال خودکشی به
خاطر درگیریها و مشاجرات خانوادگی بیشتر است.
چهارم، کنترل رسانه و ارتباط با رسانه است. باید در این رابطه ارتباط خوب با رسانهها ایجاد شود و آموزش درست داده شود. پنجم، ثبت کردن آمار است، آمارهای اقدام به خودکشی. ما در حال حاضر همه آمارها را داریم. در بعضی کشورهای در حال توسعه آمار دقیق ثبت نمیشود. بعضیها را پلیس ثبت میکند و بعضیها را وزارت بهداشت. در کشور ما ثبت آمار منظم است. اقدام به خودکشی را وزارت بهداشت ثبت میکند و فوتیها را پزشکی قانونی و وزارت بهداشت باهم. با وجود این موارد و به خاطر داشتن این استراتژی بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، خودکشی در هر فرهنگی قابل پیشگیری است.»