اهمیت راهبردی شهر دیرالزور
روزنامه الاخبار لبنان به بررسی ابعاد اهمیت راهبردی رفع محاصره شهر دیرالزور پرداخت و ماهیت چالشها و برنامههای آینده ارتش در ادامه آزاد سازی بخشهای مختلف این منطقه را تشریح کرد.
خبرگزاری تسنیم: روزنامه الاخبار لبنان به بررسی ابعاد اهمیت راهبردی رفع محاصره شهر دیرالزور پرداخت و ماهیت چالشها و برنامههای آینده ارتش در ادامه آزاد سازی بخشهای مختلف این منطقه را تشریح کرد. به گزارش روزنامه لبنانی الاخبار، دستاورد ارتش سوریه و متحدانش در رفع محاصره دیر الزور اهمیت بسزایی دارد. این اهمیت از دایره رفع محاصره این شهر خارج شده و مرتبط با اطلاعاتی است که ابعاد نظامی و سیاسی در آن درهم آمیخته شده است. در فضای کلی به نظر میرسد دستاورد دیر الزور مانند تخممرغی بود که به سبد دستاوردهای دمشق در روند سرنوشتساز جنگ سوریه متحد اضافه شد. جنگ آزادسازی شهر دیر الزور اولین جنگی نبود که نتایج میدانی آن با خطوط ترسیم شده در ابتدای جنگ تطابق داشت، بلکه میتوان گفت سریعترین این جنگ ها بود. ارتش سوریه و متحدانش پیش از این برای رسیدن به هدف استراتژیک خود وارد جنگ های زیادی شده بودند که نیاز به بازبینی و اصلاح برخی برنامه ها و تغییر برخی روند ها داشت تا به نهایت مطلوب خود برسد. جنگ محاصره حلب یکی از مهمترین مثالها در این زمینه است. همچنین درگیری ها برای رفع محاصره نبل و الزهرا و رفع محاصره فرودگاه کویرس و زندان مرکزی حلب و دیگر مناطق مشابه را نیز می توان در این راستا دانست. در تمامی این موارد شاخصهای حملات نظامی گاهی به نفع ارتش بوده و گاهی نیز روندی معکوس داشته است تا اینکه نهایتاً به نتیجه مورد نظر رسیده است. اما در جنگ دیر الزور تطابق بیسابقهای بین طرح های تئوری و اجرای عملیاتی وجود داشت و همین موضوع است که باعث میشود این دستاورد را علاوه بر قرار دادن نسبت به دستاوردهای سیاسی، در محاسبات نظامی نیز یک موفقیت ویژه ارزیابی کرد. به استثنای اصلاحاتی که باعث به تعویق انداختن آزادسازی منطقه استراتژیک معدان و اطراف آن در حومه جنوب شرقی الرقه شد، میتوان گفت که درگیریها با دقت بیسابقهای از ابتدا تا انتها ادامه پیدا کرد. با وجود پیشروی نیروها به سمت دیر الزور ، بسیاری از ملاحظات در نظر برنامهریزان نظامی و حتی رسانههای جمعی وجود داشت. با این وجود نقطه موعود عملیات تا روزهای اول اوت گذشته فرا نرسید. مقایسه بین نقشههای کنترل میدانی مناطق بین اوت و سپتامبر نشان دهنده حجم دستاوردهای محقق شده است. علاوه بر آن که گفته شد، حجم از بین رفتن قدرت داعش در جریان این درگیری ها بی سابقه بود. مقایسهای بین جنگ الرقه و جنگ رفع محاصره دیر الزور میتواند توضیحی بیشتر در این زمینه باشد. با وجود اینکه درگیریها در دیرالزور در آخر شب ادامه پیدا کرده بود و عرصه های زیادی درگیر جنگ بودند، اما اختلاف در حجم دستاوردهای بین دو جبهه از نظر زمانی غیرقابل مقایسه به نظر میرسد. عملیات آزاد سازی الرقه تاکنون نزدیک به سه ماه به طول انجامیده ولی عملیات رفع محاصره دیرالزور تنها یک ماه طول کشید. جزئیات مهمی در زمینه عوامل پیروزی عملیات دیر الزور وجود دارد. یکی از این موارد به تعویق انداختن این درگیری ها به بعد از باز شدن جبهه درگیری ها در الرقه است که باعث تشتت در میان نیروهای این گروه تروریستی در جبهه های مختلف شد. یک منبع نظامی سوری در این رابطه به روزنامه الاخبار گفت: نیروهای موسوم به ائتلاف در صورتی که ما عملیات جنگ دیرالزور را پیش از آنها آغاز می کردیم، عملیات خود را در الرقه آغاز نمی کردند. این منبع تأکید کرد که رفع محاصره دیر الزور تنها یک گام در مسیری است که تا قبل از رسیدن نیروهای ما به آخرین مناطق مرزی متوقف نخواهد شد. این منبع افزود که نیروهای قهرمان ارتش سوریه که در دیرالزور تمرکز پیدا کردهاند ، نقش مؤثری در درگیریهای آینده خواهند داشت و توانمندی بالای آنها در مقابله با گروههای تروریستی به افزایش تمرکز مبارزات ضد این گروهها منجر خواهد شد. همچنین نمیتوان درگیریهای دیرالزور را از روند فراگیرتر درگیریها در صحرای سوریه مجزا کرد که از ایران گذشته آغاز شده و به عنوان مقدمهای قطعی برای جنگ در مناطق شرقی مطرح بوده است. به نظر میرسد تعامل میان دو جبهه بیشتر شبیه یک آینده است که موازنههای قدرت در عرصه میدانی را نشان میدهد. این موضوع در عین حال دستاوردهای سیاسی بسیار با اهمیتی را نشان میدهد که در زمینه مواضع بازیگران تأثیرگذار در عرصه سوریه قابل مشاهده است. در این رابطه نمیتوان تسلیم شدن آمریکا در خصوص جبهه دیر الزور را نادیده گرفت ، فرقی نمیکند که این تسلیم شدن در نتیجه توافقهای مخفی بین واشنگتن و مسکو صورت گرفته باشد یا در نتیجه فقدان ابزارهای تأثیرگذار در عرصه میدانی یا ناتوانی آنها در مانعتراشی در سایه عدم وجود شریک قوی بین گروه های مسلح رقم بخورد. توجه به این نکته لازم است که تسلیم شدن آمریکا در این جبهه ، در مقایسه با موشک باران هواپیماهای ائتلاف بینالمللی ضد مواضع ارتش سوریه در کوه الثردة که یک سال پیش صورت گرفت، رفتاری نوظهور از سوی این کشور به شمار می رود. اقدام آمریکا در آن زمان موازنه های قدرت را به صورت اساسی تغییر داد و باعث شد داعش بتواند استان دیرالزور را به صورت کامل و بویژه در بخش های شرقی تحت کنترل خود بگیرد. هم اکنون نیز بخشهای شرقی فرات از هر نوع حضور نیروهای ارتش خالی است، این موضوع در مورد مناطق شمالی فرات نیز صدق می کند و حضور ارتش در این مناطق تنها منحصر به نقاط تسلطی است که با نقاط تسلط نیروهای دموکراتیک کرد در الحسکه والقامشلی تداخل پیدا کرده است. در محاسبات آینده ارتش سوریه میتوان شرق فرات را به عنوان مهمترین چالش فراروی آنها و مقیاسی واقعی برای تبیین مواضع آمریکا ارزیابی کرد. به احتمال فراوان ارتش و متحدانش در کوتاهمدت به دنبال توسعه کنترل و تثبیت مواضع خود در شهر دیرالزور و بخشهای غربی و جنوبی آن بویژه کوه الثرده و ارتفاعات ثرده و کروم بر خواهند آمد. علاوه بر این که تلاش برای کنترل نقاط دور زدن نیروهای ارتش در الشولا و کباجب نیز با هدف تثبیت تسلط و تأمین محیط اطراف شهر در دستور کار قرار خواهد گرفت. چاههای نفت دیر الزور نیز نظیر چاههای التیم والشولا والمزرعة از اولویت مهمی در نزد دمشق و متحدانش برخوردار خواهد بود. ارتش و متحدانش فرصت تحریک جبهههای دیگر را برای خود محفوظ میدانند. این تحریک ها به ویژه میتواند در دورترین مناطق حومه جنوب غربی دیرالزور باشد. به نظر میرسد تحرک جدید ارتش سوریه برای عملیات در این محور بیشتر شبیه به چالش جدید برای واشنگتن است که اهمیت ویژهای برای شهر مرزی البوکمال قائل است.