سرویس اقتصادی فردا: هفتهای نیست که خبر درگیری در مرزهای غربی و احتمالاً تیراندازی به «کولبران» شنیده نشود، چرا سه چهار
سال پیش از این خبرها نبود؟ جواب این سؤال را باید در شهرهای مرزی غرب کشور پیدا کرد از جمله بانه.در هر جادهای که به سمت بانه حرکت کنید، اتومبیلهای رو به رو را خواهید دید که صندلی عقب و باربندهایشان پر از «جنس» است، میگویند «در بانه همه چیز ارزان است» اما حتی در بانه هم اوضاع مثل سه چهار سال قبل نیست. هنوز در خیابانهای اصلی شهر همه جور لهجه و گویش و زبانی
شنیده میشود. بانه یکی از ثروتمندترین و پررونقترین شهرهای مرزی کشور به حساب میآید، مغازهدارها میگویند: «دو سه سالی هست که کار و کاسبی رونق سابق را ندارد.»
تکههای پازل را چگونه کنار هم بگذاریم؟ «جنس» در بانه ارزان است و مشتری فراوان اما کاسبی رونق گذشته را ندارد. نتیجه اینکه بخش قابل توجهی از اجناس بانه کالای قاچاق است و چند سالی است که مبارزه با قاچاق کار را در این شهر مرزی پیچیده کرده.
کالاهای مارکداری که در بانه میبینید، به سفارش تاجران کوچکی وارد میشود که سالی 3- 2 بار به چین و امارات و ترکیه سر میزنند و اجناسشان تا اقلیم کردستان و پشت مرزهای ایران براحتی حمل میشود، اما از آنجا به بعد چارهای نمیماند جز قاچاق.
در قوانین وارداتی کشور، وارد کردن لباس زیر زنانه و خشکبار ممنوع است و واردات بعضی کالاها مثل لوازم آرایشی و بهداشتی نیازمند مجوزهای بهداشتی و گرفتن تأییده از وزارت بهداشت که آن هم از طریق یک شرکت قانونی قابل پیگیری است. محصولاتی هم هستند که در ایران بازار دارند اما به دلیل برخی قوانین تجاری هنوز نتوانستهاند نمایندگی رسمی ایجاد کنند، در نتیجه از مرزهای غیر رسمی وارد میشوند. بسیاری از مارکهای لوازم خانگی و وسایل آشپزخانه در این دسته قرار میگیرند. همچنین یک سری کالاهای دیگر علاوه بر مرزهای رسمی از مرزهای غیر رسمی هم وارد میشوند اما چون تعرفه
وارداتیشان زیاد است قیمت تمام شده بالا رفته و قاچاقشان به صرفهتر است. بهعنوان مثال تعرفه واردات روسری به ایران، 100 درصد است، یعنی مطابق قیمت هر روسری، باید تعرفه وارداتی پرداخت شود. درنتیجه واردات غیرقانونی آن همچنان رونق دارد.
یکی از مغازهداران بانه که فروشگاه عطر و لوازم آرایشی دارد میگوید: «خودمان میرفتیم چین یا دوبی، جنس را میخریدیم و تا همین بازارچههای مرزی کردستان عراق راحت حمل میکردیم. شب چند ماشین باری برمیداشتیم میرفتیم آن طرف، همه را بار میزدیم و برمیگشتیم، هیچ کس هم کاری به کارمان نداشت، همه چیز به همین سادگی بود. گاهی تا 3 هزار ماشین از همین جادههای آسفالته که تا لب مرز میرود جنس میآمد داخل، اما حالا چند سالی است که سختگیری میکنند.»
سختگیری یعنی اینکه دیگر نمیشود به همان راحتی گذشته با ماشین، کالا را از مرز رد کرد، اما هر دری که بسته شود، یک پنجره جایی باز میشود. در بانه از هر کسی که بپرسید، 6 -5 آشنا را نام میبرد که شغلشان «ضمانتچی» است. هرچه واردات غیرقانونی سختتر، کار ضمانتچیها پررونقتر. یک ضمانتچی در گفتوگو با «ایران» توضیح میدهد: «هر کدام از ضمانتچیها آشناهایی دارند که بارشان را به او میسپارند. وقتی بار میرسد پشت مرز، ما با چند ماشین کولبر میرویم سروقتش، کولبرها از راههای مالرو مرز را رد میکنند و آن طرف پای انبار، کولههای آماده را تحویل
میگیرند. یک رسید هم به آنها داده میشود و 600- 500 متر این طرفتر بار را به ماشینها میرسانند و بر اساس رسیدی که آن طرف گرفتهاند، پولشان پرداخت میشود. بعد با همان ماشین هم برشان میگردانیم خانه، بار را هم میرسانیم به شهر و همه جای کشور توزیع میکنیم.»
پس از وضع قوانین سختگیرانه برای ورود کالای قاچاق، پلیس مرزی نیز تمام تلاش خود را به کار بسته تا با ایجاد پاسگاههای مرتبط با یکدیگر و پستهای دیدبانی روی خط مرزی، حفاظت از مرزها را سختگیرانهتر دنبال کند اما هنوز توفیق چندانی برای محدود کردن ضمانتچیها به دست نیاورده است. ضمانتچیای که نمیتوانیم نامش را فاش کنیم ،میگوید: «نیروی انتظامی ماشین و برج دیدبانی دارد، علاوه بر این، خیلی وقتها از ورود ما خبر دارند، اما ما هم کار خودمان را میکنیم. گاهی هم میشود کسی را پیدا کرد و مثلاً چند ساعتی راه را خرید. هرچند معمولاً مأموران دیگری وارد میشوند و
همه چیز را کنترل میکنند. ما برای شرایط سخت هم البته راه حل داریم، ؛ بار را اسکورت میکنیم و در تمام مسیر، هر جا که لازم باشد، نگهبان میگذاریم و به محض اطلاع از ورود پلیس جمع میکنیم که درگیری پیش نیاید.»
آمار تأیید شدهای در مورد اینکه سالانه چند نفر در مرزهای غربی کشور هنگام کولبری کشته میشوند وجود ندارد. مردم منطقه هم اطلاعاتی بیش از شنیدههای پراکنده نمیتوانند در اختیار ما بگذارند. با این حال دولت در تلاش است به حساسیتهای اجتماعی در این زمینه پاسخ دهد؛ طرح بیمه کولبران قانونی، یکی از اقدامات عملی دولت در این زمینه است اما به نظر میرسد مشکل جای دیگری است؛ تا زمانی که عطش خرید جنس خارجی وجود دارد و تولید داخلی نمیتواند با کالای خارجی رقابت کند، همچنان باید شاهد مرگ کولبران در کوهها و درههای مرزی باشیم.