۵ راهکار برای برگشت به هیجان اول ازدواج

بسیاری از سرخوردگی‌های شما پس از ازدواج دقیقا به شخص شما یا طرف مقابل‌تان برنمی‌گردد، بلکه در ذات زندگی مشترک یا اصولا هر رابطه عاطفی درازمدتی نهفته است. وقتی درگیر چنین رابطه‌ای هستید باید حوصله کنید. برگرداندن عشق و احساسات لطیف به زندگی، رویای دور از دسترسی نیست، فقط مثل همه چیزهای خوب و خواستنی دیگر، نیاز به تلاش و ازخودگذشتگی دارد.

کد خبر : 718680
سرویس سبک زندگی فردا: این مطلب به معرفی راه‌های ساده‌ای برای عمق بخشیدن به شور و هیجان اول ازدواج می‌پردازد. حتما شنیده‌اید که عشق، مانند یک گیاه نیاز به مراقبت و رسیدگی دارد و بدون آن پژمرده می‌شود. اما شاید ندانید که این رسیدگی کار چندان پیچیده‌ای نیست و تنها چند قانون طلایی دارد. اولین و مهم‌ترین آن‌ها این است که هیچ گاه رابطه عاطفی و عاشقانه خود را امری مسلم و همیشگی فرض نکنید، زیرا این رابطه بسیار شکننده‌تر از چیزی است که تصور می‌کنید. به محض آنکه وجود چیزی را بدیهی بدانید و تصور کنید کسی که دوستش دارید همیشه با شما خواهد ماند و همین طور دوستتان خواهد داشت؛ یعنی که در مسیر از دست دادنش قرار گرفته‌اید. در ادامه این مطلب را به نقل از کدبانو بخوانید.
رابطه‌هایی که یخ می‌زنند تعداد زوج‌هایی که در زندگی، دیر یا زود به یک دست انداز برنمی خورند، بسیار اندک است. شما پیش از ازدواج، در بهترین حالت، در مورد موضوعات مهم و کلی با همسرتان به توافق رسیده‌اید و تصور می‌کنید همه چیز را تحت کنترل دارید. اما اوضاع همیشه مطابق انتظار پیش نمی‌رود و هر قدر هم که خود را آماده کرده باشید، زندگی مشترک، شگفتی هایی برایتان خواهد داشت. ازدواج و از تب و تاب افتادن احساسات عاشقانه، از آن تجربه‌های ناخوشایندی است که بسیاری از زوج‌ها درگیر آن هستند. گاهی در رابطه‌ای هستید که مدت‌ها در انتظارش بوده اید، اما حالا احساس خوشبختی نمی‌کنید. گاه حس می‌کنید کسی را که عاشقانه دوست داشتید گم کرده اید یا او ناگهان به آدم دیگری تبدیل شده است یا شاید فکر کنید که از اول درباره او اشتباه کرده اید و این چیزی نبوده که می‌خواستید. این نه مسئله پیش پا افتاده‌ای است و نه چیزی که بتوانید به سادگی از آن چشم پوشی کنید. از خودتان می‌پرسید این اتفاق کی و چگونه رخ داده است؟ چطور ممکن است چنین اشتباهی کرده باشید؟ و چرا همه نقشه هایتان غلط از آب درآمده است؟ غمگین و دلسرد می‌شوید، امیدهایتان را بر باد رفته می‌بینید و بار‌ها و بار‌ها حال و گذشته رابطه تان را زیرورو می‌کنید. اما این‌ها چیزی را عوض نمی‌کند؛ این اتفاقی است که افتاده و از این پس، نوع مواجهه شماست که اهمیت دارد. شما جزو کدام دسته‌اید؟ از دست دادن علاقه یا کمرنگ شدن آن، به دلایل زیادی اتفاق می‌افتد. قبل از آنکه تصمیمی بگیرید به خودتان زمان بدهید و در مورد احساستان فکر کنید. زندگی مشترکتان شما را راضی نمی‌کند؟ احساس کمبود می‌کنید؟ کلافه و سردرگم اید و فکر می‌کنید به آخر خط رسیده اید؟ هر چه هست شما خود مسئول احساس تان هستید و برای اینکه بتوانید بر آن غلبه کنید، باید اول ریشه هایش را پیدا کنید. افراد در موقعیت‌های مختلف احساس تنهایی، ترس یا افسردگی می‌کنند. اما آنچه شما را به این احساسات مربوط می‌کند، همان چیزی است که زندگی تان را از دیگران متفاوت ساخته است. خوب فکر کنید که مشکل دقیقا کجاست؟ آیا مسائل جانبی رابطه شما را تحت تاثیر قرار داده یا مشکل جدی تری وجود دارد؟ احساس کینه و خشم می‌کنید یا صرفا مشکلات معمول روزمره مثل استرس، خستگی، فشار کار، مراقبت از فرزندان و… شما را از هم دور کرده و اجازه نمی‌دهد به خودتان برسید؟ بی شک، هر ازدواجی سرانجام با چالش‌هایی روبه رو خواهد بود، اما صرف نظر از این واقعیت، زوج‌هایی موفق هستند که خودشان را در این موقعیت جدید پیدا می‌کنند و مشکلات شان را به خوبی مدیریت می‌کنند. در جست وجوی احساس از دست رفته! اگر تصور می‌کنید که عشق تان از بین رفته است، دو انتخاب پیش روی شماست. می‌توانید برای بازگرداندن آن بجنگید و هر طور شده حفظش کنید یا اینکه رهایش کنید و شانس خود را جای دیگری امتحان کنید. فقط به یاد داشته باشید که هر ازدواجی ارزش جنگیدن دارد و بیرون از یک رابطه همیشه چیز فوق العاده تری در انتظار شما نیست. بسیاری از سرخوردگی‌های شما پس از ازدواج دقیقا به شخص شما یا طرف مقابل‌تان برنمی‌گردد، بلکه در ذات زندگی مشترک یا اصولا هر رابطه عاطفی درازمدتی نهفته است. وقتی درگیر چنین رابطه‌ای هستید باید حوصله کنید. برگرداندن عشق و احساسات لطیف به زندگی، رویای دور از دسترسی نیست، فقط مثل همه چیزهای خوب و خواستنی دیگر، نیاز به تلاش و ازخودگذشتگی دارد. بهتر است از خودتان شروع کنید. اشتباهات خود را بپذیرید و قبول کنید در وضعی که پیش آمده شما هم بی تقصیر نبوده‌اید. اگر تصورتان از زندگی مشترک سراسر گل و بلبل بوده است، کار شما سخت‌تر خواهد بود، زیرا باید در دو جبهه مبارزه کنید؛ اول با انتظارات نابجای خود و پس از آن با مشکلات ریز و درشتی که سر راهتان قرار می‌گیرد. فانتزی‌های خود را فراموش کنید! مطمئن باشید که هر رابطه‌ای هر قدر هم عاشقانه، در دراز مدت فروکش می‌کند و جزر و مدی گریزناپذیر دارد. شما نمی‌توانید برای همیشه در نقطه اوج بمانید و این احتمالا ناامیدکننده است. با این حال، باید بدانید که این روندی طبیعی بوده و به هیچ وجه به این معنا نیست که شریک زندگی تان شما را پس زده یا رابطه تان به بن بست رسیده است. به علاوه، آنچه مردم به عنوان یک رابطه عاطفی و عاشقانه می‌شناسند، توافقی ضروری نیست. قرار نیست که زندگی مشترک شبیه فانتزی‌های ما باشد؛ چیزی که در فیلم‌ها دیده‌ایم یا در کتاب‌ها خوانده‌ایم. قرار نیست که پس از گذشت مدت‌ها، رابطه ما همان هیجان و کشش روز اول را داشته باشد. هیچ رابطه عاشقانه‌ای بدون فراز و نشیب نیست و همه روابط به مرور زمان تغییر می‌کنند. این بالا و پایین‌ها، سطح پذیرش، درک متقابل، وابستگی و تعهد افراد به هم را تغییر می‌دهد. هر اندازه هم که شما، تجربه خود از زندگی مشترک را شخصی و منحصر به فرد بدانید، این روابط گذرگاه‌های مشترکی دارند. دانستن این امر به شما کمک می‌کند تا درکی واقع بینانه از زندگی داشته باشید و انتظارات خود را به گونه‌ای تعدیل کنید که در مواجهه با این تغییرات دچار یأس و سرخوردگی نشوید. کافی است این زیر و بم‌ها را بشناسید و به آن‌ها واکنشی منطقی نشان دهید. این ممکن است یکی از دشوارترین تجربه‌های زندگیتان باشد، اما در ضمن می‌تواند شیرین‌ترین و ارزشمندترین آن‌ها باشد، وقتی در نهایت از پس آن برمی آیید. همپای رابطه‌تان بزرگ شوید! حتما روزهای اول آشنایی تان را به یاد می‌آورید؛ برق خاصی که در نگاهتان بود و شوقی که وجودتان را گرم می‌کرد. انگار همه دنیا زیر پاهایتان است و هیچ چیز غیرممکنی برای شما وجود ندارد. تا بخواهید راز و نیاز عاشقانه است و وعده‌های شیرینی که به فردا حواله کرده اید. همه چیز همسرتان از نظر شما ایده آل و بی نقص است. حرف هایتان تمامی ندارد و یک لحظه هم طاقت دوری هم را ندارید. معلوم نیست چقدر زمان باید بگذرد، اما کم کم احساس می‌کنید که اوضاع تغییر کرده است. چیزهایی که در مورد او دوست داشتید دیگر چنگی به دل نمی‌زند، خنده هایش آن قدر‌ها که فکر می‌کردید جذاب و دلنشین نیست. گردنش انگار زیادی دراز است، با سر و صدا غذا می‌خورد، پایش بو می‌دهد، زیادی در حمام می‌ماند و…. معلوم نیست که این فهرست تا کجا ادامه یابد. احتمالا از این همه تغییر متعجب شده‌اید، اما جای نگرانی نیست. اتفاقی که رخ داده این است؛ شیفتگی و تب و تاب شما فرونشسته و جای خود را به واقعیات داده است. حالا یک آدم دیگر رو به روی شماست، آدمی با نقاط ضعف و قوت خاص خود که می‌توانید انتخاب کنید دوستش داشته باشید یا نه. به هر حال، وارد مرحله جدیدی از زندگی شده‌اید. کنار آمدن با همه این تضاد‌ها آسان نخواهد بود، اما مطمئنا شما را رشد می‌دهد. اگر بخواهید همواره در آن سرمستی آغاز آشنایی بمانید هیچ گاه چیز باشکوه تری را تجربه نمی‌کنید. ممکن است لحظاتی که دست هم را در دست می‌گیرید و به چشمان هم نگاه می‌کنید کمتر و کمتر شوند، اما با گذشت زمان رابطه شما عمیق‌تر می‌شود. به جای آنکه انتظار داشته باشید رابطه تان تازگی و طراوت روز اول را داشته باشد، قدر چیزهایی را که با گذر زمان به دست می‌آورید بدانید؛ امنیت، صمیمیت و اعتماد متقابلی که حاصل رابطه‌ای مستمر و طولانی است.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: