۸ علامت اختلال وسواس فکری را بشناسید
وسواس بیماری است که خودش، خودش را تقویت میکند. بنابراین هر چقدر به فرمانهای وسواسی ذهنتان بیشتر توجه کنید، قویتر می شوند. وقتی ذهن شما می گوید بیست بار بشور و شما ناخودآگاه این کار را میکنید، احتمالا باید دفعه بعد به سی بار هم تن دهید تا شاید از اضطراب خلاصی پیدا کنید.
کد خبر :
716325
سرویس سبک زندگی فردا: بسیاری از مبتلایان به اختلال وسواس فکری - عملی به علت ترس از انگ اختلال روانی، مشکلاتشان را ده ها سال از خانواده مخفی میکنند یا در برابر اعتراض های دیگران مشکل خود را نمی پذیرند و همین موضوع باعث شدیدتر شدن مشکلشان می شود. امروزه،افراد زیادی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند و نه تنها با خود،بلکه با اطرافیان خود نیز درگیری هایی پیدا کرده اند. شخص وسواس، همیشه خود را از دیگران پاکیزه تر می بیند و همین، موجب رنجش اطرافیان میشود. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت کاویاب میخوانیم.
این مشکل گاهی آنقدر شدید میشود که باعث مشکلات زیادی از نظر اقتصادی، جسمی و ارتباطات اجتماعی می شود. مثلا افرادی که دارای نوعی وسواس به نام وسواس شستشو هستند بسیاری از ما در یکی از اقوام، اطرافیان یا دوستانمان موردی از آنرا سراغ داریم، بر اثر شستشوهای بسیار دچار مشکلات جسمی زیادی مانند کمردرد و اگزمای شدید پوست می شوند، چندین برابر بقیه هزینه آب پرداخت می کنند و به خاطر وسواسی که دارند ارتباط خود را با بسیاری از دوستان و اقوام خود که حساسیت آنها را در نظر نمی گیرند، قطع می کنند و حتی ممکن است سال ها باشد که مسافرت نرفته اند چون هیچ جایی را تمیز نمی
دانند.درمان وسواس وسواس انواع گوناگونی دارد:وسواس فکری،اخلاقی و عملی و باید بدانیم،همان طور که شستشوهای بیش از اندازه،پیامدهای تلخ و ناگواری را به دنبال دارد، وسواس فکری هم با پریشان فکری هایی که زائیده پندارهای غلط شخص بد فکر می باشد،در نشست و برخاست ها و روابط اجتماعی،موجب اختلاف های دامنه داری می شود که همه را در آتش سوزان خود می سوزاند و خاکستر می کند.
وسواس چیست؟
ذهن شما غرق در یک فکر، ترس و یا نگرانی وسواسی می شود، مانند اینکه دستتان نجس شده است. ممکن است در نظرتان نفرت انگیز باشند؛ اما بدانید بی معنا هستند و ممکن است با احساس و شخصیت شما تناسبی نداشته باشند، مثلا فردی این فکر که قالی هنوز هم پس از شستن نجس یا آلوده است)؛ و یا اعمال وسواسی(رفتارها یا اعمالی هستند که گرچه ممکن است آنها را بی معنا یا افراطی بخوانید؛ ولی احساس میکنید ناچارید آنها را انجام دهید. وسواس انواع مختلفی دارد و به صورت کلی به دو نوع وسواس فکری و وسواس فکری - عملی تقسیم میشود. اگر چه تکرار اجباری رفتار یا هجوم ناخودآگاه افکار تکرارشونده علامت
اصلی وسواس است، بعضی علائم دیگر که ممکن است با وسواس همراه باشد عبارتند از:
عجول بودن
کمال گرایی
تردید
مشکل در تصمیم گیری
حساس بودن بیش از حد به وقت و زمان
اطمینان طلبی (پرسیدن نظر تعداد زیادی از اطرافیان در مورد یک تصمیم هر چند کوچک، مثلا رنگ یک لباس)
سرزنش بیش از حد خود و دیگران
احساس گناه بیش از حد
آیا من بیمارم؟
ممکن است شما کف منزلتان را آنقدر تمیز نگه دارید که برق بزند یا اینکه بخواهید خرت و پرت هایتان را مرتب قرار دهید. این مسئله به طور لزوم به این معنا نیست که شما اختلال وسواس دارید. در اختلال وسواس فکری - عملی، کیفیت زندگی شما به گونه ای آزاردهنده افت می کند و افکار سمج، اعمال و تشریفات وسواسی بیشتر وقت شما را پر میکند، طوری که در سایر حیطه های زندگی اعم از شغل، تحصیل و غیره دچار افت عملکرد می شوید و این مسئله باعث آزار اطرافیانتان می شود. بسیاری از بزرگسالان، از وسواس های خود و اینکه بیشتر آنها بی معنا هستند، آگاهند اما قادر به کنترل آنها نیستند و خود را در چنگ
آنها اسیر میبینند. البته کودکان مبتلا ممکن است متوجه نشوند مشکل دارند. کودکان ممکن است حضور در مدرسه را سخت بدانند و بزرگسالان کار کردن برایشان دشوار باشد. چنانچه وسواس ها زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده است، با یک روانشناس در ارتباط باشید. افراد وسواسی به طور عموم، از وضعیتشان خجل یا کلافه هستند اما اگرچه وسواس جزو مشکلاتی است که به درمان مقاوم است، می توان آن را تا حد قابل قبولی درمان کرد.
راههای درمان این اختلال چیست؟
افراد نمیتوانند خودشان به تنهایی به این اختلال غلبه کنند و باید از متخصص روانشناسی بالینی یا روانپزشک کمک بگیرند. درمان های موثری برای این اختلال وجود دارد. درمان شناختی- رفتاری و درمان دارویی از اصلی ترین درمان های این اختلال هستند. تلاش افراد برای دور کردن افکار وسواسی از ذهنشان سبب هجوم بیشتر این افکار می شوند، به همین دلیل افراد باید اجازه دهند تا این افکار در ذهنشان وجود داشته باشند و این افکار را همانند ابرهای آسمان درنظر بگیرند یعنی فقط شاهد و ناظر عبور این افکار از آسمان ذهنمان باشیم و هیچ تلاشی برای دور کردن این افکار یا پرت کردن حواسشان به خرج
ندهند. همچنین مواجه شدن با عامل وسواس (مثلا این فکر وسواسی که در را قفل نکرده ام) و جلوگیری از پاسخ (مثلا بازبینی نکردن قفل) منجر به خوگیری می شود و کم کم این وسواس شدتش کم خواهد شد؛ اما معمولا افراد مبتلا نمی توانند به تنهایی از پس وسواس بربیایند و نیاز به کمک یک متخصص دارند.
درمان وسواس فکری - عملی
اولین قدم در بهبود وسواس این است که فرد بپذیرد این مشکل را دارد و وسواس علت بسیاری از مشکلات دیگر اوست. در مواردی که درمان وسواس خیلی زود آغاز شود و مشکل چندان شدید نباشد، معمولا با استفاده از روان درمانی به تنهایی میتوان آن را بهبود بخشید اما در مواردی که مشکل مزمن شده است یا علائم شدید است، معمولا ترکیب از روان درمانی و دارودرمانی اثربخشی بیشتری دارد. در بعضی موارد شدیدتر یا زمانی که مشکل شدید است و فرد قادر به مصرف دارو نیست، گاهی استفاده از شوک درمانی نیز مطرح می شود. در سال های اخیر روشی به نام جراحی عصبی را برای موارد شدید و علاج ناپذیر این اختلال
بررسی کرده اند. قبل از اینکه فرد به این جراحی حتی فکر کند، باید حداقل به مدت پنج سال دچار این اختلال باشد و به سایر روش های درمانی که اشاره شد جواب نداده باشد.
در روان درمانی وسواس، فرد با کمک یک متخصص از دلایل بروز مشکلش آگاه میشود و مهارت های لازم برای مقابله با استرسهای زندگیاش را که سبب تشدید علائم میشود، تمرین میکند. در مدلی از روان درمانی که درمان شناختی - رفتاری نامیده میشود و بر اساس تحقیقات از روشهای موثر در درمان وسواس است، فرد با افکار و باورهای ناکارآمد خود که در افکار و رفتار وسواسی او دخیل اند، آشنا می شود و پس از آن از تکنیک های رفتاری مختلف برای کاهش رفتارهای وسواسی استفاده میشود.
پارهای نکات دیگر که خود فرد و اطرافیان میتوانند در نظر گیرند عبارتند از:
وسواس یک رفتار تکرار شونده غیر ارادی است، بنابراین فرد در مورد آن نباید احساس گناه کند و نیازی به جبران آنندارد. احساس گناه، وسواس را تشدید می کند.
وسواس بیماری است که خودش، خودش را تقویت میکند. بنابراین هر چقدر به فرمانهای وسواسی ذهنتان بیشتر توجه کنید، قویتر می شوند. وقتی ذهن شما می گوید بیست بار بشور و شما ناخودآگاه این کار را میکنید، احتمالا باید دفعه بعد به سی بار هم تن دهید تا شاید از اضطراب خلاصی پیدا کنید.
افراد رفتارهای وسواسی را انجام می دهند تا از اضطراب، احساس گناه، نگرانی و سایر احساسات ناخوشایند رهایی پیدا کنند اما متاسفانه این رهایی خیلی موقتی است و گاهی فقط چند دقیقه دوام دارد. مثل خوردن مسکن برای یک درد. در حالی که علت درد را هنوز نمی دانیم چیست.
فرد مبتلا به اختلال را به انجام تکالیف درمانی تشویق کنید.
اضطراب و نگرانی دائمی یکی از مشکلات عمده افراد وسواسی است. در محیطی همدلانه و عاری از سرزنش و تمسخر، به او اجازه دهیم درباره اضطراب و نگرانی اش با ما صحبت کند.
از رفتارهای او تعجب نکنیم چون همانگونه که قبللا ذکر شد رفتارهای او اجبارگونه و فاقد اختیار است و خودش را نیز آزرده ساخته است. با هر بار تعجب و عکس العمل نادرست، او را یک قدم از درمان دور میکنیم.
مسخره کردن یا مطرح کردن مشکلات رفتاری فرد وسواس در جمع، او را سرخورده و عصبی می کند و نتیجه آن چیزی جز تکرار همان رفتارها نیست.
حتی پیشرفت های کوچک را هم تشویق کنید.
از اطمینان بخشی در مورد وسواس ها پرهیز کنید.
با کمک نکردن، کمکش کنید! (به آداب وسواسی وی دامن نزنید)