آیا روزگاری، چراغ به دست به دنبال قالیباف خواهند گشت
محمدباقر قالیباف تهران جدید را بنا کرد تا در مسیر توسعه و پیشرفت شهری، راه کاملا مشخص و برنامه ها از قبل تدوین شده باشند. اینک مدیران جدید تنها کاری که باید انجام دهند، نگهداشت پروژه ها و مدیریت آنهاست.
کد خبر :
714937
سرویس سیاسی فردا؛ امیر جعفری*: روزی که فرمانده نیروی انتظامی سابق پایش را در بهشت تهران گذاشت، به قول خودش حتی دو برگه از برنامه های سابق به او تحویل داده نشد، ولی روزی که رفت سند کامل تحویل کار را به شورا تحویل داد.
تهران امروز یک شهر بین المللی و جهانی است که درست است در شاخص های زندگی و رفاه در رتبه های رضایت بخش جهانی قرار ندارد ولی توانسته بالاخره پس از چند دهه خود را وارد این سنجش ها و گزارش های سالیانه سازمان های بین المللی کند.
انصاف، مولفه ای است که در روزگار کنونی دیگر محلی از اعراب ندارد. انصاف از چه باب؟ از این باب که ما قدر داشته های خودمان را نمی دانیم. اگر مدیری یا کسی خوب کار کند و یا پله های موفقیت را با سرعت طی کند، حتما کسانی پیدا می شوند که به جای گرفتن دست، پایش را بگیرند. حرف را به دراز نکشانیم.
صحبت بر سر محمدباقر قالیباف است. فرمانده 18 ساله ای که در اوج دوران جنگ، توانست فرماندهی لشکری را بر دوش بکشد و در مدیریت در آن سن و سال چنان جدی بود که حتی پیش از عملیاتی که برادرش در آن شهید شد برای تبیعض قائل نشدن میان رزمندگان، او را در آغوش نگرفت تا این حسرت همیشگی همیشه با او باشد ولی تبیعض قائل نشود. حال چگونه چنین فردی می تواند به خاطر دنیای دیگران در مدیریت شهری میان نیروهایش تفاوت بگذارد!
وداعی شکوهمند رقبا و جریان های سیاسی در ماههای اخیر و با پیروزی در انتخابات شورا، شهری را که قالیباف ساخته، سوخته و ویرانه می نامند. گویی ارتش مغول به رهبری چنگیزخان بر آن تاخته است و از دور شعله های آتش و دود در آسمان تهران جولان می دهند!
میراث قالیباف چنان با عظمت و غیرقابل انکار است، کسانیکه آن را سوخته می نامند در دل خود به خودشان می خندند از این حرف گزاف اما باید بزنند چون دستور کار حزبی است.
اما بدتر از این دفاع کج دار و مریز هم قطاری های سیاسی قالیباف از دستاوردهایش است. بسیاری بر این باورند اگر قالیباف، اصلاح طلب یا یک کارگزارانی بود، مجسمه ای از طلا از او می ساختند و او را برند سازندگی و مدیریت موفق در سطح جهان معرفی می کردند. همان کاری که حسن روحانی در مجلس کرد و عنوان کرد چند تن از وزرایش برند شده اند و بسیاری از مقامات خارجی دوست دارند در کنار آنها بنشینند! ولی متاسفانه قدر داشته ها را ندانستن، خصوصیتی تلخ در این سو است.
با این وجود، شهروندان تهرانی شاهد عادلی برای قضاوت از دستاوردهای شهردارشان هستند. آنها به خوبی فرق ها را احساس می کنند. تهرانی که در جمع آوری زباله هایش چالش داشت و هرشب تلویزیون قبل از ساعت 21 پشت سرهم اعلام می کردم مردم زباله هایشان را سر کوچه بگذارند، اینک 140 ابرپروژه ملی و بین المللی دارد که هر شهروند تهرانی یا مسافر و گردشگر داخلی و خارجی در قاب عکسش حداقل چند عکس با این ابرپروژه ها دارد.
در 12سال گذشته، برای هر ماه قالیباف یک پروژه بزرگ برای افتتاح داشت. به قول خودش این پروژه ها در حالی افتتاح شدند که هم تحریم خارجی بودند و هم تحریم داخلی. هرچند گلایه های آقای شهردار را برخی به پای بازی سیاسی می نوشتند ولی او برای پیش برد پروژه ها نیاز به پولی داشت که دولت تقبل کرده بود ولی پرداخت نمی کرد. با این وجود، بوستان های جدید، تکمیل شبکه بزرگراهی، تکمیل 8 خط مترو، ساخت پروژه های تفریحی، سالن های مجهز تئاتر و سینما، مراکز نگاهداری معتادان بهاران، مدارس رویش برای کودکان کار، مراکز اشتغالزایی و آموزش کوثر برای زنان سرپرست خانوار، مددسراها برای در راه مانده ها، مساجد زیبا و مجهز و صدها طرح ریز و درشت، یادگار مدیریت جهادی قالیباف هستند که انکارناپذیرند.
آینده تهران
با یک مقایسه ساده می توان کاری که قالیباف با تهران کرده را با دیگر مدیران شهری سنجید. بیلان کاری و پیشرفت پروژه ها، تعداد و کیفیت آنها گویای همه چیز است. شاید بتوان با سیاه نمایی برای چند صباحی بر روی آنها هاله ای از غبار سیاسی افزود اما با یک نسیم، این غبار زدوده می شود و واقعیت ها مشخص می شوند. به اندازه نصف تاریخ بلدیه تهران، در یک دهه اخیر کار انجام شده است.
این یک بیلان کاری بسیار خوب در ایران است. رقابت با چنین کارنامه ای بسیار سخت و در قحط الرجال مدیران در کشور تقریبا نشدنی است. بزرگراه تهران- شمال چند دهه است که به درازا کشیده اما حتی یک فاز آن با وجود ادعاهای فراوان نیز افتتاح نشده اما در تهران پرتراکم و پرچالش، دهها بزرگراه، چند تونل بزرگ، و اتوبان دو طبقه ساخته شده است.
قالیباف برای یک سال در بین 8 شهردار برتر جهان قرار گرفت، چند پروژه از جمله پل طبیعت، دریاچه شهدای خلیج فارس، حمل و نقل عمومی تهران و تونل خط 6 مترو و ... در سال های متوالی به عنوان طرح ها و پروژه های برتر و برگزیده در سمینارها و همایش های بین المللی انتخاب شدند.
آینده تهران با چنین کارنامه ای گره خورده است. کارنامه ای که مدیریت شهری جدید نمی تواند از زیر بار آن شانه خالی کند. در این روزها بسیار شنیده می شود که شهر تنها کالبد، پل، بزرگراه و مترو .. نیست بلکه انسان در شهر مهم تر است، شهری قابل زیست برای انسان. این گزاره دقیقا به معنای آن است که ما نمی توانیم! و با سفسطه بازی و مغلطه کاری، به دنبال آن هستند تا نتوانستن ها را به معنای دیگر تفسیر کنند. اگر کالبدی که در یک دهه اخیر ایجاد شده، نبود، بدون شک تهران قابلیت زندگی ده میلیون شهروند را دیگر نداشت!
محمدباقر قالیباف تهران جدید را بنا کرد تا در مسیر توسعه و پیشرفت شهری، راه کاملا مشخص و برنامه ها از قبل تدوین شده باشند. اینک مدیران جدید تنها کاری که باید انجام دهند، نگهداشت پروژه ها و مدیریت آنهاست.
بسیاری از طرح های موجود در سند چشم انداز تکمیل یا در آستانه تکمیل اند. بهشت به معنای واقعی در اختیار مدیران جدید قرار گرفته و آنها به جای بهانه تراشی و سیاه نمایی بهتر است دیگر رخت سیاست را کنده و رخت کار را برتن کنند تا شاید بتوانند پا در میدان مدیریت جهادی بگذارند! هرچند امید است این مسیر طی شود ولی مشاهده سهم خواهی ها و بازی های سیاسی در همین بدو کار، آینده روشنی را متصور نمی کند.
قالیباف در 4 دهه پس از انقلاب، یک رویش مدیریتی و انقلابی مفید برای جمهوری اسلامی بوده و آینده وی می تواند ادامه همان راه باشد. راهی که بتواند بسیاری از کارهای بر زمین مانده، کمک به محرومین، گره گشایی از نشدنی ها را به سرانجام برساند. امید است در مکتب گفتمان مدیریت جهادی و اقدامات عمرانی و زیرساختی، شاهد رویش های جدی و قابلی باشیم تا به جای چند قالیباف، صدها و هزاران قالیباف و مدیر توانمند و کارآمد در پهنه کشور به خدمت مشغول شوند و کشور آبادتر از همیشه شود.
*جهان نیوز