تبدیل خانه فولادوند به موزه خوشنویسی
در طول تاریخچه موزهداری، وظیفه مدیریت یک موزه این بوده که نفیسترین، بهترین و تأییدشده ترین آثاری که در طول زمان ساخته شده را برای نسل آینده زیر یک سقف ضبط و نگهداری کند.
فعالیت های صورت گرفته از سوی سازمان زیباسازی در حوزه هنری را چطور ارزیابی می کنید؟
در سالهای اخیر دیده شده که سازمان زیباسازی از هنرمندان بزرگ معاصر یا قدما آثاری را خریداری میکند و در سطح شهر به نمایش در میآورد. این اتفاق جای خوشحالی دارد و بابت آن باید از سازمان زیباسازی و به طور کلی از شهرداری سپاسگزار بود. این کار مورد تأیید همه اساتید است و یک گام مثبت محسوب میشود. شهر تهران آرام آرام دارد آنطوری که شایستهاش هست به یک موزه تبدیل میشود. امیدوارم سازمان زیباسازی در نگهداری آثار جمعآوری شده کوشا باشد و آثار جمعآوری شده در جاهای تخصصی خودشان در سطح شهر نصب شوند. خیلی اتفاق خوبی است که هنرمندان میتوانند مستقیماً به متولی اصلی این جریان یعنی سازمان زیباسازی مراجعه کنند و معاملاتشان را به طور مستقیم با خود این سازمان انجام بدهند. این اتفاق هم به نفع شهرداری است و هم به نفع خود هنرمند. البته هدف ما به هیچ وجه حذف گالریها نیست اما باید پذیرفت که سازمان زیباسازی این کار را بهتر از گالریها میتواند انجام بدهد.
وضعیت موزه و موزه داری را در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
شیوه موزهداری در ایران از کشورهای اروپایی الگوبرداری شده است. معماری موزه از لحاظ ساختاری باید معماری خاص، نفیس و تخصصی باشد چون عرضه هنر نیازمند یک جایگاه با ارزش است. ساختمان و آثار درون موزه باید خوب و با کیفیت باشد و آثار هنری باید توسط متخصصین گلاسیه شود. آثار کلاسیک و مدرن موزه میتواند جدا از هم باشد و یا حتی دو ساختمان جداگانه برای آنها در نظر گرفته شود. همچنین موزه باید پذیرش جنبههای بینالمللی و عادتهای خاصی فرهنگی هم داشته باشد. در ایران به اندازه وسعت فعالیتهای فرهنگیمان، موزههای خوب وجود دارد و مسئولین ما هم کارشان را خوب انجام میدهند. البته از آنجایی که موزهها همگی یا تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد و یا سازمان میراث فرهنگی هستند و مدیریت بخشهای مختلف این دو نیز به تناوب تغییر میکند، در نتیجه انسجام موزهها تا حدودی از بین میرود اما به طور کلی میتوان در زمینه موزهداری امیدوار بود که اتفاقهای خوبی در حال انجام است.
نظرتان را درمورد راه اندازی موزه خوشنویسی بگوید؟
وظیفه متصدیان دلسوز بخش خوشنویسی این است که متوجه از بین رفتن برخی از قطعات خوشنویسی باشند و دست از خصوصیبازی بردارند. البته حرف من این نیست که حتماً خصوصیبازی وجود دارد و این حرف بیشتر یک هشدار است که مسئولین فرهنگی بدانند آنچه که امروز اتفاق میافتد، متعلق به نسل آینده است و به نسل آینده نباید جفا کرد. همه ما در برابر نسل آینده مسئول هستیم و باید کاری کنیم که نسل آینده به بدی از ما یاد نکند. تنها کشوری که مدعی امور صد درصد و معتبر خوشنویسی است، کشور ایران است. کشورهای دیگر مثل ترکیه، کشورهای عربی و کشورهای فارسی زبان افغانستان و تاجیکستان دارند خیلی سعی میکنند که زبان فارسی و خوشنویسی را برای خودشان داشته باشند، در حالیکه زبان فارسی متعلق به ایران است و برای این حرفها اسناد مختلفی هم وجود دارد. ایرانیها قرنها قبل خط نستعلیق را ابداع کردند و همواره در زمینه خوشنویسی سرآمد بودهاند. قدمای ما در زمینه خوشنویسی آثار ماندگاری را خلق کردهاند و الآن هم شاگردهای آنها در رده اساتید خودشان قرار گرفتهاند و هنوز هنرمندان ما دست از قلم بر نداشتهاند. با این وجود متأسفانه موزه کلانی وجود ندارد که از آثار خوشنویسی هنرمندان ما نگهداری کند. معلوم نیست کدام سازمان، موسسه یا موزهای متولی دریافت، پاکسازی و ارائه آثار هنرمندان خوشنویسی است. موزه هنرهای معاصر که به همین منظور تأسیس شده، بیشتر در زمینه نقاشی فعالیت میکند و فعالیت آنچنانی در زمینه خوشنویسی انجام نمیدهد.
به نظرم یک مقدار هم اختلافنظرهایی که میان زعمای خوشنویسی وجود دارد باعث به وجود آمدن دستهبندیهای مختلف شده و به پایه کار لطمه زده است. یک زمانی انجمن خوشنویسان وجود داشت که مدیریت اختصاصی آن برعهده خود خوشنویسان بود اما الآن دیگر جامعه خوشنویسی نمیتواند ادعا کند که مدیریت اختصاصی خودش را بر عهده دارد. هر مدیری که در رأس امور کارهای فرهنگی قرار میگیرد باید خودش را از دستهبندیها جدا کند و کوشا باشد که به همه فرهنگ و هنر کشور خدمت کند.
این انتقاد به سازمان زیباسازی وارد می شود که نباید وارد فعالیت هایی از این دست شود، نظر شما در این مورد چیست؟
در این سالها دیده شده که سازمان زیباسازی شهرداری تهران کارهای لوکس و زیبایی انجام میدهد و افتخارات گذشته را به رخ مردمان امروز میکشد. در حال حاضر میشود تابلوهای نفیس خطی و آثار تاریخی قدیمی را در معابر و اماکن شهری دید. این تابلوها باعث شده آدمهایی که با هنر بیگانه بودند هم سر خط بیایند و توجه آنها هم جلب هنر شود. بهتر است که آثار هنری در پارکها و محلهایی که عابر پیاده حرکت میکند، نصب شود. ایرادات جزئی در مورد کار خوب سازمان زیباسازی وجود دارد اما در کل کاری که این سازمان انجام میدهد یک کار تأیید شده است و امیدوارم از این دست اتفاقات در آینده بیشتر، بهتر و تخصصیتر رخ بدهد.
فکر می کنید خانه فولادوند محل مناسبی برای موزه خوشنویسی به حساب می آید؟
مرمت و بازسازی خانه فولادوند در راستای تبدیل به موزه خوشنویسی اقدامی شایسته ای است که امیدوارم این موزه فضایی در شان هنر خوشنویسی باشد و به نحوی اجرا شود که مورد پسند اساتید این هنر قرار گیرد. به نظر من این حرکت باید سالها پیش انجام می شد اما امروز نیز از شنیدن آن بسیار خوشحالم لذا امیدوارم که این موزه فضایی در شان هنر ما باشد و به نحوی اجرا شود که مورد پسند اساتید این هنر شود. من معتقدم که در بحث خوشنویسی اساتید برجسته ای از در گذشته و اکنون داریم که شایسته یک موزه فاخر هستند لذا امیدواریم که خانه فولادوند بتواند حق این بزرگان را اداء کند ضمن اینکه قطعا باید برای این اقدام از سازمان زیباسازی تشکر کرد. خانه فولادوند به طور حتم یک بنای تاریخی مناسب برای تبدیل شدن به موزه خوشنویسی است زیرا تاریخ را در دل خود دارد لذا من فکر می کنم که بنای خانه فولادوند می تواند مناسبتر از یک بنای مدرن باشد.